چگونه می توان از کشمکش داخلی خارج شد. تکنیک یونگ

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان از کشمکش داخلی خارج شد. تکنیک یونگ

تصویری: چگونه می توان از کشمکش داخلی خارج شد. تکنیک یونگ
تصویری: Carl Jung and the Shadow شخصیت " سایه " از نگاه کارل یونگ 2024, ممکن است
چگونه می توان از کشمکش داخلی خارج شد. تکنیک یونگ
چگونه می توان از کشمکش داخلی خارج شد. تکنیک یونگ
Anonim

برای غلبه بر درگیری داخلی (بن بست) ، باید تصمیم کودک را در مورد خود و جهان ، که در قلب درگیری نهفته است ، شناسایی کرده و "راه حل جدید" را جایگزین آن کرد.

اگر تصمیم قدیمی خود را به یاد می آورید ، به عنوان مثال ، هرگز دامن و لباس نپوشید ، می توانید این تصمیم را در هر زمان تغییر دهید و با قلبی آرام ، در یک رویداد مهم برای شما لباسی بپوشید ، اما اگر پیر شده اید تصمیم بگیرید که در کودکی در شرایط عاطفی برای شما قرار دارید و در حال حاضر آن را به خاطر نمی آورید ، سپس هنگام فکر کردن در مورد ایده پوشیدن لباس ، ناخودآگاه همه کارها را انجام می دهید تا مجبور نباشید آن را بپوشید روشن است ، زیرا همه چیز درون شما فشرده شده است و دیگر نمی خواهید به رویدادی بروید.

یعنی یک بن بست در پیش داریم: از یک سو ، شما می خواهید به یک رویداد بروید ، از سوی دیگر ، باید با یک لباس به آن مراجعه کنید و تصمیم گرفته اید هرگز دامن و لباس نپوشید..

هنگام برخورد با بن بست ها ، اولین کاری که باید انجام دهید این است که راه حل قدیمی که در بن بست قرار دارد را به خاطر بسپارید.

و اگر تصمیم قدیمی "هرگز دامن و لباس نپوشید" بسیار کمدی به نظر می رسد و ممکن است مانع زندگی شما نشود ، تصمیماتی مانند "هرگز ازدواج نکن" یا "هرگز پول نداشته باش" به طور چشمگیری بر شیوه زندگی شما تأثیر می گذارد.

آگاهی از راه حل قدیمی

هنگام کار مستقل ، می توانید راه حل قدیمی را با استفاده از روش توصیف شده در زیر "16 انجمن" توسط CG یونگ برای مفهوم یا موقعیت مورد نظر پیدا کنید ، که به دور زدن دفاع های روانی کمک می کند تا آگاهی ما را از لحظات ناخوشایند و دردناک مرتبط با راه حل قدیمی نجات دهد..

شما به یک ورق کاغذ با یک میز مخصوص ، یک خودکار و حدود نیم ساعت وقت آزاد در سکوت احتیاج دارید.

درخواست ایجاد کنید

برای عمیق تر شدن نتیجه - پشت خود را صاف کنید ، چند نفس عمیق و بازدم بکشید و توجه خود را به سمت داخل ، به پایین شکم جلب کنید.

مشکلی را که شما را نگران می کند یا مشکلی که راه حل آن باعث بهبود کیفیت زندگی شما در کوتاه مدت می شود را در یک کلمه یا عبارت شرح دهید. آن را در یک کلمه یا یک عبارت کوتاه تدوین کنید. به عنوان مثال ، شما به هیچ وجه نمی توانید برای نوشتن دیپلم بنشینید - سپس کلمه "دیپلم" را بگیرید. شغل فعلی شما باعث ایجاد منفی شده است - کلمه "کار" را در نظر بگیرید. شما نمی توانید شریک زندگی برای عشق متقابل و ایجاد خانواده پیدا کنید - کلمه "ازدواج" را در نظر بگیرید.

کلمه یا عبارتی را که برای توصیف مشکل / مشکل خود استفاده کرده اید در بالای برگه بنویسید.

مرحله اول

نفس بکشید و بیرون دهید و به کلمه نوشته شده نگاه کنید. به این مفهوم فکر کنید: به عنوان چیزی که شخصاً به شما مربوط است و به عنوان یک مفهوم انتزاعی.

اکنون در ستون اول از 16 ارتباطی که برای این کلمه به ذهن شما می رسد بنویسید. خودتان را رها کنید ، همه کلمات را بنویسید. این کلمه را دور نریزید ، حتی اگر برای شما نامناسب به نظر برسد - از آنجا که به ذهن شما رسیده است ، به این معنی است که این ارتباط شما است. به حرف خود و بدن خود گوش دهید. آیا کلمه یا عبارت پیدا شده برای شما طنین انداز است؟ آیا این دقیقاً همین است - یا می توانید آن را دقیق تر فرمول بندی کنید؟ از اسامی ، افعال ، قیدها یا عبارات کوتاه استفاده کنید.

در کارهای پیش رو ، دو قانون وجود دارد: اول صداقت است: هرچه صادقتر باشید ، هر چه با خودتان صادق تر باشید ، در نتیجه تأثیر بیشتری خواهید داشت ، قانون دوم این است که کلمات نباید تکرار شوند: اگر یک کلمه در طول تمرین دو یا چند بار اتفاق افتاد ، آن را جداگانه در انتهای صفحه بنویسید. سپس من به شما می گویم که با آن چه کار کنید.

فاز دوم

پس از پر شدن اولین ستون از 16 انجمن ، با ستون دوم شروع به کار کنید: در هر سطر باید یک کلمه یا عبارتی بنویسید که برای شما شخصاً دو کلمه از ستون اول را ترکیب می کند.

شما باید با هر جفت جداگانه و بدون اشاره به کلمه اصلی (واژه ای که نشان دهنده درخواست شما است) کار کنید.صداقت درونی را به خاطر دارید؟ به دنبال انجمن عمومی باشید که متعلق به شما خواهد بود. به احساسات بدن گوش دهید ، پشت خود را صاف کنید ، شانه های خود را شل کنید ، توجه خود را به قسمت زیر شکم معطوف کنید: احساس کنید با اولین کلمه جفت چه احساساتی در بدن ایجاد می شود؟ حالا ، کلمه دوم چه احساسی به شما می دهد؟ این احساسات چه ویژگی مشترکی دارند؟ آنها با چه چیزی مرتبط هستند؟ آن را در یک کلمه یا عبارت کوتاه توصیف کنید.

وقتی برای یک جفت کلمه یک ارتباط واحد پیدا کردید ، به خود و احساسات خود در بدن گوش دهید: آیا این همان کلمه است؟ یا مورد دقیق تری وجود دارد - فقط برای شما؟

مرحله سوم

در ستون دوم ، شما هشت کلمه دارید. کار را با ستون سوم شروع کنید و همان کار را در مرحله دوم تکرار کنید. به یاد داشته باشید که کلمات نباید تکرار شوند (اگر کلمه تکرار شد ، آن را در زیر بنویسید و به دنبال ارتباط دیگری باشید). دقیقاً به دنبال کلمات خود باشید.

وقتی چهار کلمه در ستون سوم دارید ، همان را برای ستون چهارم تکرار کنید. به احساسات و احساسات بدن توجه کنید. آنها را به عنوان یک ناظر خارجی ثبت کنید و به کار خود ادامه دهید.

حالا دو کلمه به دست آمده را در یک ترکیب کنید. این آخرین کلمه عمیق ترین ارتباط شما با تصمیم قبلی است.

مرحله چهارم

به کلمه پایانی نگاه کنید و از خود س questionالی بپرسید: آیا من با چنین ارتباط عمیقی راحت هستم یا نه؟ اگر ازدواج برای من با افسردگی همراه است ، چگونه بر من و اعمال من تأثیر می گذارد؟

کلمه پایانی می تواند مثبت باشد - و سپس می تواند به منبعی تبدیل شود: آن ارتباط و راهی که به شما قدرت و میل به عمل می دهد.

با مشاهده نتایج این تکنیک ، می توانید متوجه شوید که چه چیزی بر درک و نگرش ناخودآگاه شما نسبت به موقعیت تأثیر می گذارد. در بیشتر موارد ، اگر نسبت به کلمه حسی احساس کنید ، تصمیم قبلی خود را نیز به خاطر خواهید آورد. اگر این اتفاق نیفتاد ، دوباره تکنیک را تکرار کنید ، ارتباط عمیق حاصل را به عنوان یک کلمه پرس و جو در نظر بگیرید.

تجزیه و تحلیل نتایج

ارتباطات منفی و مثبت را در هر ستون مشخص کنید

هر کدام از ستون ها به چه معناست؟

اولین (16 کلمه) - اینها کلیشه ها و باورهایی هستند که در فرایند آموزش یا تحت تأثیر محیط و محیط شکل گرفته اند.

دومین (8 کلمه) سطح ذهنی است: افکار ناخودآگاه.

سوم (4 کلمه) سطح احساسات است. به معنای احساسی هر یک از این چهار کلمه توجه ویژه ای داشته باشید.

سطح چهارم (2 کلمه) و کلمه نهایی چیزی است که "مثلث تصمیم" نامیده می شود.

کلمه پایانی یک ارتباط عمیق است و جفت کلمه ای که از آن به دست آمده می تواند استراتژی هایی برای حل یک پرسش یا سوالات کلیدی باشد که باید حل شوند یا اطلاعاتی در مورد انتخابی که باید انجام شود را حمل کند.

ببینید کدام ستون تداعیات منفی بیشتری دارد؟ چه چیزی باعث آنها شد؟ انجمن های منفی از کجا می آیند؟

اگر در حین تمرین کلمه ای دو یا چند بار ظاهر شود چه؟

به عنوان مثال ، شما با کلمه "پول" کار می کردید و کلمه "قدرت" تکرار می شد. هنگامی که یک کلمه تکرار می شود ، به این معنی است که زنجیره ارتباطات ایجاد شده بر آن بر درک کلمه اصلی (پرس و جو) تأثیر می گذارد. در این مثال ، درک درونی قدرت بر نگرش به پول تأثیر می گذارد.

تکنیک را دوباره تکرار کنید ، اما با این کلمه (تکراری) به عنوان یک پرس و جو ، و نتایج را ببینید.

تغییر راه حل قدیمی

کلمات منفی را کنار بگذارید و کلمات مثبت را جایگزین آنها کنید. اگر "نقاط عطف" (اولین کلمات منفی در زنجیره افقی) را در نقشه خود بیابیم ، آنها را با واژه های مثبت جایگزین کنیم و تا زمان جایگزینی کلمه نهایی ، پیوندهای جدیدی را به دست آوریم ، تأثیر بیشتری خواهد داشت. هرچه تصاویر مثبت روشن تر باشند ، برای ما دلپذیرتر خواهند بود (از جمله جوش زدن غاز ، سوزن سوزن شدن ، احساس آزادی در شانه ها و غیره) ، تأثیر "بازنویسی" قوی تر خواهد بود.

اگر قبل از شروع تغییر انجمن ها ، به یک منبع وارد شوید (به عنوان مثال ، از طریق مدیتیشن) ، یک تأثیر قوی تر خواهد بود.

به انجمن های مثبت نگاه کنید و از خود بپرسید آیا آنها شما را محدود می کنند؟ منظور من این است: به عنوان مثال ، شما با پرس و جو "پول" کار کردید و در پایان کلمه "دستاوردها" را دریافت کردید و این احساس را داشتید که بله ، دریافت پول برای شما به رسمیت شناختن دستاوردها است و دستاوردها درآمدزایی می کنند … اما چگونه در غیر این صورت می توانید پول بگیرید؟ آیا هدایای نقدی ، یافته ها ، برنده ها و راه های دیگر را از دست می دهید؟ به عنوان مثال ، در این مورد ، می توانید به خود اجازه دریافت درآمد از راه های مختلف را بدهید.

ارتباطات مثبت را ثبت کنید

یک کولاژ یا نقاشی زنده با موضوع انجمن های مثبت یافت شده ایجاد کنید - این تضمین می کند که بینش به موضوع درخواست شما اضافه شود.

برگه را با انجمن ها ذخیره کنید ، تاریخ را روی آن قرار دهید و "16 انجمن" را مجدداً با همان کلمه پرس و جو در سه ماه انجام دهید - بنابراین می توانید تغییرات را ردیابی کنید.

PS

دانشمندان مدرن استدلال می کنند که وقتی ما یک رویداد را به خاطر می آوریم ، همان نورون هایی را که در به خاطر سپردن آن نقش داشتند ، فعال می کنیم. هرچه بیشتر ما چیزی را به خاطر می آوریم ، اتصالات عصبی (و مدارهای تداعی) قوی تر می شود. به این ترتیب با تغییر یکی از حلقه های زنجیره ، کل زنجیره را تغییر می دهیم. و وقتی این کار را آگاهانه انجام می دهیم ، به معنای واقعی کلمه تفکر خود را برنامه ریزی مجدد می کنیم - و مغز را آموزش می دهیم!

البته ، انجام این تکنیک با یک روانشناس یا مربی م moreثرتر است - فقط به این دلیل که او با نگاهی مستقل به واکنش های شما توجه می کند و توجه شما را به آنها جلب می کند ، س questionsالات مفیدی را می پرسد و به شما کمک می کند تا برای "بازنویسی" به حالت اولیه وارد شوید.

با این حال ، همه این فرصت را ندارند که به روانشناس یا مربی مراجعه کنند. با کمک "16 انجمن" می توان دفاع روانی داخلی را به شیوه ای نرم و سازگار با محیط زیست برای روان دور زد ، حتی اگر موضوع دردناک باشد. علاوه بر این ، آنها روی یک درخواست خاص ، یک موضوع خاص تمرکز می کنند.

اقدام به!

توصیه شده: