دست یاری دراز کن! ارزشش رو داره ؟

فهرست مطالب:

تصویری: دست یاری دراز کن! ارزشش رو داره ؟

تصویری: دست یاری دراز کن! ارزشش رو داره ؟
تصویری: معرفی ارز دیجیتال آینده دار و انفجاری + قیمت مناسب خرید - (فرصت رو از دست نده!!! ) - ارز bat 2024, ممکن است
دست یاری دراز کن! ارزشش رو داره ؟
دست یاری دراز کن! ارزشش رو داره ؟
Anonim

داستان زندگی واقعی. با اجازه مشارکت کنندگان و تغییر نام منتشر شده است

اسکات به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده است. در حالی که او درآمد کمی دارد ، اما همسرش مرژن برنامه های گسترده ای را برای او طراحی می کند. با انرژی ذاتی در زنان مدرن ، او شروع به کمک به اسخات می کند تا مردم شود ، او را با افراد مناسب آشنا می کند ، در تجارت کمک می کند. اوایل همه چیز سخت پیش می رود ، اما بعد از یک سال ، همه چیز رو به بالا است. اما با زندگی خانوادگی ، همه چیز برعکس اتفاق می افتد. در ابتدا ، مشکلات باعث جمع شدن همسران شد و سپس مشکلات شروع شد. مرجان با ناراحتی متوجه شد که اسخات شروع به کار دیر کرد و کمتر و کمتر در خانه بود. به خصوص توهین آمیز بود که آسکات شروع به بیرون راندن مرژن از دلایل مشترک آنها کرد. بگویید ، بهتر است او کارهای خانه را انجام دهد. خوب ، او روی نظم دادن به آپارتمان تمرکز کرد ، امیدوار بود که راحتی خانه باعث ایجاد مجدد فضای صمیمیت شود. اما افسوس که این اتفاق نیفتاد. اسخات اعلام کرد که او را ترک می کند.

این توهین مادام العمر بود! چگونه می توانید؟ بعد از این که او خیلی به او کمک کرد ، تقریباً همه چیز برای او انجام شد و او را بلند کرد؟

بله ، این یکی از عمیق ترین ناامیدی هایی است که می توان در زندگی داشت - مواجهه با ناسپاسی افرادی که به نحوی به آنها کمک شده است. ایمان به عدالت در حال فروپاشی است: ما خوب را می خواستیم ، اما در بهترین حالت بی تفاوتی می کنیم و اغلب حتی از کسی که انرژی زیادی برای او صرف کرده ایم بیزاریم.

افرادی که با وضعیت مشابهی روبرو هستند به این نتیجه می رسند که هرگز در هیچ شرایطی دیگر به کسی کمک نمی شود ، دیگران با سخت شدن روح خود ، شاید کمتر به تصمیم مخالف رسیده و به عنوان یک نقش یک مبلغ به عهده بگیرند. باید به روحهای از دست رفته نور بدهد … و سوم - بی اندازه ناراحت می شود ، سپس جرم را فراموش کرده و دوباره روی همان چنگک قدم می گذارند.

… پس از فارغ التحصیلی ، متخصص جوان برای کار در یک شرکت می آید. از بهترین نیت ، یک کارمند با تجربه "حمایت" می کند و در همه کارها به او کمک می کند. با این حال ، به زودی متخصص جوان شرایط لازم را به دست می آورد و شروع به کنار آمدن با همه چیز می کند ، و بد نیست. هنگامی که او به کار دیگری می رود ، مربی او برای او آرزوی سلامتی می کند و از او می خواهد که معلم را فراموش نکند. اما چگونه! "دانش آموز" به وضوح احساس قدردانی نمی کند و حتی از ملاقات با همکار سابق خود اجتناب می کند.

متأسفانه ، اغلب همان سناریو به یک درام تبدیل می شود ، اگر نه در خدمت ، بلکه در خانواده ، بین والدین و فرزندان. آنها هر چند وقت یکبار در تربیت فرزند از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و از هر راهی که حمایت می کنند ، حمایت می کنند یا کمک می کنند؟ و ناگهان برخی از والدین ، مانند کشتی های روی کوه یخ ، با ناسپاسی سیاه نسل جوان روبرو می شوند. گاهی اوقات حتی کودکان والدین خود را سرزنش می کنند که شرایط زندگی در گرمخانه را برای آنها ایجاد کرده است.

برای حرکت در این تناقضات ، ارزش تلاش برای پاسخ به یک سوال ساده را دارد - انگیزه های کسی که کمک می کند چیست

اگر این کار به امید دریافت چیزی در عوض انجام می شود ، این کار ، به بیان ملایم ، کاملاً هوشمندانه نیست. زیرا به هر کسی که کمک شود این معامله معوق بازار را می شناسد و انتقام می گیرد.

اما گره اینجا در هم پیچیده است. اغلب اوقات ، کسانی که کمک می کنند ، بالاتر از کسانی هستند که به کمک نیاز دارند. با ارائه آن ، او ناخواسته بر این نابرابری تأکید می کند ، که معلوم می شود مگسی در مرهم است. یک فرد کمک کننده خود را به دیگران یا به خود تأکید می کند. احساس برتری یک وسوسه بزرگ است ، قوی تر از بسیاری از مزایای مادی.

مرژن به وضوح خود را در چشمان Askhat تأکید کرد ، علاوه بر این ، او می خواست همه "خنکی" شوهر خود را ببینند. و او ، یک معلم و مربی داوطلب ، بدون شک خوشحال بود که مهارتهای خود را به یک مبتدی نشان می دهد.

به طور ناخودآگاه ، بسیاری از مردم احساس می کنند که لازم است به تنهایی با مشکلات کنار بیاییم. فقط در این صورت می توانید به عزت نفس دست پیدا کنید و احترام دیگران را جلب کنید. آشکات به وضوح شخصیتی قوی بود. که باید به طور مستقل توسعه می یافت. هر چند متناقض به نظر می رسد ، توانایی تصمیم گیری ، گاهی اوقات حتی اشتباه ، برای او مهمتر از موفقیت در تجارت بود! در مورد والدین نیز وضعیت به همین منوال است. وقتی از فرزندان خود بیش از حد محافظت می کنند ، فرصتی برای توسعه آزاد ندارند. از این رو اعتراض - مخفی یا آشکار ، از این رو عدم قدردانی است.

بنابراین!

• برای کمک به کسی وقت بگذارید. وقت بگذارید و در نظر بگیرید که چقدر به کمک نیاز دارید. این می تواند در آزادی انتخاب شخص دیگر اختلال ایجاد کند یا او را به نوعی تحقیر کند. شاید برای حل مشکلات خود به این کمک بیشتر احتیاج دارید. در مورد کمک بسیار درایت داشته باشید. اندازه گیری باید توسط شهود و عقل سلیم انجام شود. بهتر است شخص مستقیماً ، بدون تردید ، از شما کمک بخواهد.

• به طور کلی ، نیازی به ارائه کمک بدون "درخواست" نیست ، و رابطه پاک تر خواهد ماند. علاوه بر این ، یک "رایگان" فوراً شخص را تجزیه می کند ، او کمک را امری مسلم می داند. البته هیچ قانونی بدون استثنا وجود ندارد. این اتفاق می افتد که فردی که نیاز به کمک دارد نمی تواند "درخواست" را بیان کند: او خجالتی است ، گیج شده یا حتی نمی تواند تصور کند که کسی آماده کمک است. بسیاری می بینند که "درخواست" دریافت نمی شود و خسارت جبران ناپذیر است ، تصمیم می گیرند: آنها به کمک نیاز دارند!

با این حال ، به جای کسی که کمک می گیرد ، ممکن است فردی شایسته و عاقل باشد که بتواند سپاسگزار باشد ، بتواند روابط را بالا ببرد.

نحوه صحیح رفتار هنگام کمک رسانی چیست؟

• هرگز انتظار شکرگزاری نداشته باشید. کمک باید به خودی خود ارزشمند باشد نه در عواقب آن. بلکه برعکس ، باید برای واکنشهای منفی آماده بود. و این را به طبیعت شیطانی انسان نسبت ندهید. معمولاً این یکی از مظاهر تمایل فرد به استقلال است و به خودی خود برای پیشرفت بیشتر او ضروری است.

یک حکمت قدیمی می گوید: اگر کار خوبی انجام دادید و آن را به کسی نگفتید ، پس به خدا ایمان دارید. من از شما نمی خواهم که بدون هیچ دلیلی وارد دین شوید ، اما توصیه می کنم در خود دور از دنیای ارزش های بدوی پرورش دهید و بلافاصله هر نوع پاداشی را برای همیشه کنار بگذارید.

• هرگونه كمكی هم تغییرات مثبت و هم پیامدهای منفی را برای هر دو طرف در پی دارد. اگر ، پس از اندیشیدن متفکرانه ، با این وجود تصمیم به کمک گرفتید ، آماده پذیرش بعداً هر دو باشید.

از صمیم قلب برای همه شما آرزوی آرامش دارم !!!

توصیه شده: