2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
سقراط گفت: "مهمترین چیز در زندگی سوفروسیونیت است." به نظر شما فیلسوف بزرگ چه چیزی را مهمترین دانست؟ … پاسخ صحیح: اعتدال … بودا راه ثروت و زهد را آموخت. او سقراط را تکرار کرد که راه سالم راه میانی است ، بدون افراط و تشنج. به قول معروف: هرچه ساکت تر بروید ، بیشتر پیش خواهید رفت. ضرب المثل اوکراینی می گوید: "شو زانادو ، پس عاقل نیست." بگذارید برای همه چیز اندازه ای وجود داشته باشد.
به عنوان مثال ، هدفمند بودن. هر دو قطب را در نظر بگیرید: هدف قوی و رخوت. بی حالی ، بی تفاوتی توسط جامعه مورد حمله قرار گرفته و تنبلی نامیده می شود و با روش های ارادی مشابه خشونت از اعماق درونی برچیده می شود. یک احساس قوی از هدف تشویق شد ، به عنوان مثال. قبلاً به اینها کمونیست واقعی می گفتند. تنها نکته این است که هدفمندی قوی تلاشی بیش از حد برای غلبه بر موانعی است که بر سر راه هدف قرار دارد. چنین تلاشهای بیش از حد منجر به روان پریشی افسردگی شیدایی می شود.
در حالت تلاش بیش از حد ، شخصیت از مرحله مانیک ناراحت می شود ، و در این مرحله از نیروهای قریب به اتفاق ، آغازها رخ می دهد. با این حال ، بدن انرژی مصرف می کند ، از جمله منابع اضطراری. و سپس وارد مرحله مقابل می شود - افسردگی ، استنیک ، بی حسی. در این مرحله ، بدن علاوه بر رنج ، استراحت می کند ، قدرت می یابد و می خوابد.
جامعه بدن انسان را به عنوان فردی که انرژی مصرف می کند ، تخلیه می کند ، خسته می شود و مستلزم بازپرداخت منابع صرف شده است ، در نظر نمی گیرد. خیر ، مردم روبات های زیستی محسوب می شوند که منابع آنها محدود نیست. البته این باعث افتخار انسان است ، زیرا در این صورت انسان برابر خدایان است. و در اینجا سلام به بخش خودشیفته ما. یک فرد ، البته ، دارای پتانسیل است ، اما حد و مرزی دارد. چرا پس بخورید ، بخوابید ، استراحت کنید.
و اگر منبع انرژی برگشت ناپذیر مصرف شود ، بیماریهای روان تنی نیز ممکن است ، که برای مدتی در بستر خواهند بود. به عنوان مثال ، شما خسته هستید ، اما خودتان به طور داوطلبانه به خود استراحت نمی دهید. سیستم سوسیالیستی دیگر وجود ندارد ، اما شعار باقی می ماند: "برنامه پنج ساله - در 3 سال". سپس ناگهان ، به طور غیر منتظره ، آنفولانزا از بین می رود. و به طریقی نه حیله گر ، بدن به خود اجازه می دهد دراز بکشد ، قدرت و انرژی کسب کند. البته ، آنفولانزا روانگردان نیست. اما آنفولانزا در بدن ایمنی تضعیف شده را از دست داد. آنها با خشونت علیه خود سیستم ایمنی را تضعیف کردند و این دارای ماهیت روان تنی است.
با ذهن و ایده های روشن ما برای بدن آسان نیست. این ایده ها قدرت فرد را اندازه گیری نمی کند: نه فیزیکی و نه اخلاقی ، و به سمت آینده ای روشن پیش می رود. و اغلب به نابودی.
آیا چنین حالات و افکاری را می شناسید؟
توصیه شده:
بوی درد شما چگونه است یا دو روش فوق العاده برای از بین بردن درد در 5 دقیقه
گاهی معجزات غیرقابل توصیفی در تمرین روانشناسی اتفاق می افتد. یکی از معجزات روانی را به شما توجه می کنم. پروفسور نیکولای دیمیتریویچ لیند در کار عملی خود روش بوی خیالی را در دهه 90 قرن گذشته توسعه داد. در ابتدا ، از این تکنیک برای تسکین درد قلب یا به عبارت بهتر علائم نورالژی بین دنده ای استفاده شد.
زن فوق العاده
در حفره ای تازه حفره نشسته بودم و منتظر آنتون بودم. آنتون از حیاط همسایه بود ، اما آنها فقط در محل ما به دنبال آب گرم بودند و سوراخ ها فقط در محل ما حفر شده بود. گودال قرمز ، خاکی بود و چند دیزی از قبل روی دیوارهای آن جوانه زده بود. آنتون آمد و به داخل گودال پرید.
شما باید کنار دریا زندگی کنید ، مادر یک مونولوگ فوق العاده که در آن می توانید بی پایان الهام بگیرید
- دیگه چی بهت بگم؟ شما باید کنار دریا زندگی کنید ، مامان ، شما باید کاری را که دوست دارید انجام دهید و در صورت امکان ، هیچ چیز را پیچیده نکنید. این فقط یک انتخاب است ، مادر: برای ماه ها خود را بخاطر کارهایی که انجام نشده ، از دست داده و هدر داده اید بخورید - یا تصمیم بگیرید که بقیه عمر شما فقط کافی است تا همه کارها را به موقع انجام دهید و دست به کار شوید.
پدیدارشناسی فوق العاده قسمت 1
اغلب از من سال می شود که آیا دوست دارم سفر کنم؟ خوب ، چه کسی عاشق نیست؟ البته دوست دارم. اما من بیشتر به سفر داخلی علاقه دارم. عمیق در آگاهی ، در اعماق روح ، در عمق جهان درونی. در این جهان ، مانند جهان اطراف ما ، مطالب ناشناخته و هیجان انگیز زیادی وجود دارد.
احساسات دست دوم یا این دنیای شگفت انگیز فوق العاده
احساسات دست دوم یا این دنیای شگفت انگیز فوق العاده. می تواند ترسناک باشد. و بعد فرار می کنم. هر چقدر هم که دویدم ، باز هم سکون می کنم. این مکان نه سطح دارد و نه کج ، به سادگی برای زندگی روح آزادی مناسب نیست. البته ، می توانم بگویم داشتن کار زیاد و موفق بودن ، یا اصلا نداشتن شغل ، تقریباً یک چیز است ، اینکه چقدر غم انگیز است که در کار و موفقیت غرق شوم ، یا در بی حسی کامل و خروجی نمی بینم همینطور احساسات شما.