نمایشنامه در کرت (تلاشی برای استفاده از تکنیک های روانکاوی تعبیر خواب برای درک محتوای اسطوره ها

فهرست مطالب:

تصویری: نمایشنامه در کرت (تلاشی برای استفاده از تکنیک های روانکاوی تعبیر خواب برای درک محتوای اسطوره ها

تصویری: نمایشنامه در کرت (تلاشی برای استفاده از تکنیک های روانکاوی تعبیر خواب برای درک محتوای اسطوره ها
تصویری: روانکاوی چیست؟ 2024, آوریل
نمایشنامه در کرت (تلاشی برای استفاده از تکنیک های روانکاوی تعبیر خواب برای درک محتوای اسطوره ها
نمایشنامه در کرت (تلاشی برای استفاده از تکنیک های روانکاوی تعبیر خواب برای درک محتوای اسطوره ها
Anonim

به عنوان یک رویا در سطح فردی ، بنابراین یک افسانه در زمینه فیلوژنتیک ،

شکاف یک زندگی روانی مرده است . (رتبه O.)

در 23 سپتامبر 1939 ، پسران روزنامه فروشی خیابان های شلوغ لندن را پر از فریاد کردند: "مترجم خواب همپستد مرده است!"

ما هرگز نمی دانیم که فروید چگونه در برابر چنین خلاصه ای از نتایج کل زندگی خود واکنش نشان می دهد. روانشناس بزرگ ، که این رویا را مهمترین راه برای درک محتوای ناخودآگاه می دانست و آن را جاده سلطنتی نامید ، می تواند آن را بدیهی تلقی کند. فروید فروید روانکاوی را با باستان شناسی آگاهی مقایسه کرد. باستان شناسی برای او سرگرمی بود که تا پایان عمر از آن دست نکشید. مشخص است که فروید علاقه خاصی به دوران باستان نشان داد. هنگامی که او 75 ساله بود ، حفاری ها در کرت آغاز شد ، که او به شدت علاقه مند شد و آن را "هیجان انگیزترین رویداد" نامید ، و بسیار متاسف است که به دلیل سن خود نتوانست نتایج آنها را ببیند. برخی از آثار او شبیه کاوش های باستان شناسی است ، که در آن نویسنده ذره ذره قطعات گذشته شخصیت را جمع آوری می کند و کل تصویر را بازیابی می کند و قطعات گم شده را حدس می زند. این باستان شناسی آگاهی است که ما قصد انجام آن را داریم. ما باید در مسیری قدم بزنیم که فروید آن را جاده سلطنتی نامید ، اگرچه گاهی اوقات به اندازه مسیری که به سختی قابل توجه است باریک می شود تا بتواند در تخیلات یک قوم کامل نفوذ کند ، که مدتهاست از بین رفته است. اما برای این ما به رویای جمعی این قوم ، یعنی یک افسانه نیاز داریم. یک اسطوره با مکانیسم های ذهنی مشابه یک رویا اداره می شود ، مانند یک رویا ، این محصول یک تخیل است ، با این حال ، برای یک گروه کامل از مردم.

حتی اولین روانکاوها ثابت کردند که نظریه تحقق خواسته ها ، که در تعبیر خواب استفاده می شود ، می تواند به اسطوره منتقل شود. علاوه بر شخص فروید فروید ، آثار K. Abraham ، O. Rank و دیگر تحلیلگرانی که در مورد آن نوشته اند شناخته شده است. علاوه بر این ، بسیاری از فرهنگ های باستانی معتقدند که منبع اصلی ایجاد اسطوره ها رویاهای کشیشان و شمن ها است. بنابراین ، ما به راحتی این جمله را می پذیریم که اسطوره رویای یک قوم کامل است.

اما هنوز تفاوتهایی وجود دارد. اسطوره ، برخلاف رویا ، عمدتا برای به خاطر سپردن و انتقال از نسلی به نسل دیگر طراحی شده است. در حالی که خواب به خاطر سپرده شدن نیست ، و فقط تلاش رویاپرداز او را آگاه نگه می دارد. این اسطوره شباهت زیادی به رویاپردازی دارد ، که برخی از سوژه ها به راحتی از آن لذت می برند.

برای اینکه چنین اظهاراتی شبیه حدس و گمان نباشد ، باید آنها را در عمل آزمایش کنیم ، همانطور که علم روانکاوی ایجاب می کند. برای این منظور ما به یک اسطوره خاص نیاز داریم. اسطوره ای که ما قصد داریم آن را کشف کنیم چندین هزار سال پیش ، توسط مردمی که در پرتگاه قرن ها غرق شده اند ، متولد شد. اما خواسته ها و تخیلات آنها در ما باقی ماند و ما می توانیم آنها را به عنوان رویا تجزیه و تحلیل کنیم.

علاوه بر این ، رویای ما. رویای هرکسی که این مقاله را می خواند یا گزارش را می شنود. هنگام تفسیر یک اسطوره ، باید برای این واقعیت آماده باشیم که مانند تعبیر خواب ، با کار سانسور روبرو می شویم. در نتیجه ، شکل بیرونی اسطوره ، یعنی طرح رسمی آن ، ممکن است اصلاً محتوای عمیق و درونی آن را منعکس نکند. مانند یک رویا ، یک اسطوره نیاز به تفسیر دارد. گاهی شبیه تحقیقات جنایی است. قیاس به هیچ وجه تصادفی نیست ، به ویژه در این مورد.

بیایید شروع کنیم. معمولاً اولین قدم در تجزیه و تحلیل یک رویا این است که سعی کنید آن را به خاطر بسپارید. بیشتر اوقات ، هنگام بیدار شدن ، برخی از ضایعات را به خاطر می آوریم که همیشه نمی توان آنها را برای به دست آوردن یک تصویر کامل ترکیب کرد. در مورد تلاش برای تفسیر اسطوره نیز همین امر صادق است.هر کدام از ما از محتوای اسطوره ای که درباره مینوتور ، آریادن و قهرمان تسئوس می گوید چه چیزی به خاطر می آوریم؟

به احتمال زیاد ، یک فرد کم و بیش تحصیل کرده در مورد داستان یونان باستان شنیده است ، که بر اساس آن قهرمانی به نام تیسوس ، با کمک دوست دخترش آریادن ، و یک توپ جادویی از نخ ها وارد یک هزارتوی وحشتناک شد ، یک هیولا به نام مینوتور را کشت و نجات داد ساکنان شهر آتن شاید اینجاست که دانش میانگین روشنفکران به پایان می رسد. برخی از مردم به یاد دارند که این اقدام در جزیره کرت انجام شد. می توانیم بگوییم که اینها تکه هایی از یک رویا هستند که هر یک از ما به خاطر داریم. این اولین قدم در تجزیه و تحلیل یک رویای جمعی است که ما آن را افسانه می نامیم ، اما وقتی رویا روایت می شود ، اغلب جزئیات ظاهر می شود.

با پایبندی به برنامه خود و ایفای نقش روایت رویا ، باید خود اسطوره را با جزئیاتی بازگو کنم ، که ظاهراً تصادفاً در آگاهی ما باقی نمانده است ، اگرچه آنها مهمترین قسمت آن هستند. مشخص است که در طول کار یک رویا ، جزئیاتی که به حاشیه رویای رانده می شوند اغلب مهمترین هستند. این به اصطلاح کار سانسور است ، هنگامی که تأثیر از یک شرایط مهم به یک وضعیت ناچیز تغییر می کند و ، همانطور که فروید می گوید ، ارزیابی مجدد کامل ارزشها رخ می دهد. بیایید ببینیم آیا این در مورد افسانه صادق است یا خیر. اگرچه وضعیت یک اسطوره بسیار پیچیده تر از یک رویا است. به هر حال ، این اسطوره برای قرن ها و حتی هزاره ها وجود داشته است. بارها و بارها بسیار بازگو شده است و زمان وقوع جابجایی مشخص نیست. در خلق اسطوره یا خیلی بعدتر ، زمانی که ارزشهای اخلاقی تغییر کرد. علاوه بر این ، این اسطوره تحت تأثیر فرهنگ های دیگر قرار گرفت. اما سختی عزم ما را تغییر نمی دهد و ما به راه خود ادامه می دهیم.

بنابراین ، مرحله دوم: داستان اسطوره

Teseu.26
Teseu.26

طبق افسانه ، مینوس ، پادشاه کرت ، پوزیدون را آزرده خاطر کرد که گاو زیبایی را قربانی او نکرد ، هرچند او قول داده بود. پوسیدون که از احساس انتقام جویی برخوردار بود ، ترتیب داد که همسر مینوس ، پاسیفای ، عاشق شود و با گاو قربانی رابطه جنسی برقرار کند ، که برخی می گفتند خود پوزیدون نیست. از این ارتباط جنایتکار ، پسری متولد شد ، نیمه مرد ، نیمی گاو ، مینوتور. مینوس تصمیم گرفت این هیولا را در سیاه چال زندانی کند و شرم را از چشمان انسان دورتر پنهان کند. برای انجام این کار ، او به صنعتگر ددالوس ، که یک هزارتو ساخته بود ، روی آورد. ساختار خاصی که خارج شدن از آن غیرممکن بود.

اولین قربانی او مینوتور بود. در آتن ، در آن زمان پسر مینوس ، آندروگئوس ، از بین می رود و مینوس به عنوان تنبیه می خواهد هر نه سال یکبار ، ساکنان آتن ، به قید قرعه ، فرزندان خود را به مینوتور بدهند تا خورده شوند - هفت مرد جوان و هفت دختر. این اتفاق دوبار رخ داد.

اما برای سومین بار تسئوس در آتن ظاهر شد. او تصمیم گرفت که ساکنان آتن را نجات دهد ، خود داوطلب شد تا جایگزین یکی از کسانی شود که قربانی می شد. سپس دو دختر را جایگزین دو دختر کرد که با این وجود شجاعت و هوش زیادی داشتند. او به آنها دستور داد که حمام کنند ، از آفتاب سوختگی اجتناب کنند و از راه رفتن و رفتار زنان تقلید کنند. تیسوس با قایقرانی بادبانهای سیاه کشتی را به نشانه عزاداری بلند کرد و به پدرش ، اژه ، قول داد که وقتی مینوتور را می کشد ، در هنگام بازگشت رنگ بادبان ها را به سفید تغییر دهد تا پیروزی از دور دیده می شد هنگامی که کشتی ها حرکت می کردند ، رسم بود که برای آپولو قربانی کنند ، اما به دلایلی تیسوس این کار را فراموش کرد و طوفان بعدی ، که انتقام خدا بود ، او را مجبور کرد که این مراسم را در دلفی انجام دهد ، جایی که از چشم پنهان شد. طوفان در کشتی که به کرت رفت ، خود مینوس نیز وجود داشت که بر انتخاب قربانیان نظارت داشت. در کشتی بین مینوس و تسئوس ، مشاجره ای بر سر دختر انجام می شود. که در آن هر دو تلاش می کنند منشأ الهی خود را نشان دهند. مینوس ثابت می کند که او پسر زئوس است ، در حالی که تسئوس ادعا می کند که پسر پوزیدون است.(واقعیت این است که طبق افسانه تولد تئوسوس ، افرو ، مادر تسئوس ، در شب عروسی خود ، در حالی که یک اگیوس مست خوابیده بود ، از پوسیدون دیدن کرد.) تسهئوس برای اثبات اصل خود ، به قعر دریا می رود و یک تاج و یک انگشتر گرانبها بیرون می آورد. هنگامی که آنها به کرت رسیدند ، دختر مینوس ، آریادن ، عاشق تیسئوس شد ، که در ازای قول ازدواج با او و بردن او به آتن ، موافقت کرد تا به تسئوس در کشتن برادر ناتنی اش کمک کند. آریادن توپی از نخ را داشت که ددالوس قبل از خروج از کرت به او داد.

اگر این گوی نخ را به لنگه درب ببندید و جلوی خود بیندازید ، شروع به باز شدن می کند و به تدریج به یک هیولای خفته منتهی می شود ، که باید کشته می شد و پوزیدون را قربانی می کرد. در همان شب ، تسئوس این هیولا را کشت. و دو مرد جوان که لباس دختر را پوشانده بودند ، نگهبانان محل زنان را کشتند ، اسرا را آزاد کردند ، به داخل خلیج هجوم بردند ، سوار کشتی شدند و به دریا رفتند. چند روز بعد ، فراریان لنگر انداختند در جزیره دیا. تسئوس آریادن خفته را روی آن رها کرد و او شنا کرد. هیچ کس نمی داند چرا. طبق یک نسخه ، او مشکلات مربوط به ظاهر آریادن در آتن را نمی خواست ، و طبق نسخه دیگر ، او به سادگی او را فراموش کرد. حافظه تسئوس برای سومین بار با بازگشت به آتن از بین می رود و تغییر بادبان را فراموش می کند. در نتیجه ، Aegeus ، از بالای آکروپولیس در حال مشاهده کشتی های نزدیک بود ، تصمیم گرفت که این سفر با فاجعه به پایان رسید و خود را به دریا انداخت و خودکشی کرد.

در حال حاضر در مرحله بازخوانی دقیق تر اسطوره ، برخی از جزئیات آشکار می شود که قهرمان ما را در پرتو نه چندان قهرمانانه نشان می دهد. این یک تصادف نیست ، بلکه کار جابجایی است ، تکنیکی که به موجب آن جزئیات بسیار مهم به حاشیه طرح رانده می شود. بنابراین ، ما فقط جزئیاتی را که در تصویر تسئوس به عنوان یک قهرمان جا دارد ، به خاطر می آوریم. فراموشی غیرقابل درک که قهرمان را در اختیار داشت ، او را مجبور می کند هنگام قایقرانی ، آپولو را به چالش بکشد ، اما پس از آن خوشبختانه هیچ قربانی وجود نداشت ، و فقط به این دلیل که قربانی ها در معبد انجام می شد. حمله دوم فراموشی ، تسئوس را مجبور کرد که زن محبوب خود را در جزیره ای متروکه رها کند ، وعده ازدواج خود را عملی نکرده و زندگی او را به خطر اندازد. و سومین قسمت فراموشی منجر به مرگ اژه ، پدر زمینی اش می شود.

اما بیایید قیاس خود را بین اسطوره و رویا ادامه دهیم و توجه خود را به برخی از به اصطلاح بقایای روز معطوف کنیم ، که فروید هنگام تجزیه و تحلیل رویاها در مورد آنها نوشت. این سومین مرحله در تعبیر خواب است. تعادل روز به عنوان برخی از رویدادهای واقعی که باعث ایجاد رویا شده اند و در محتوای رویا منعکس می شود ، درک می شود. در این مورد ، قیاس تعادل روز می تواند به عنوان رویدادهای واقعی رخ دهد که در کرت در دورانی نزدیک به خلق اسطوره رخ داده است. کاوش های باستان شناسی که هنوز در جنوبی ترین جزیره یونان - کرت ، که قدیمی ترین تمدن اروپا - تمدن مینوسی - بر روی آن قرار داشت انجام می شود ، می تواند در مورد این رویدادها به ما بگوید. حفاری ها در کاخ کنوسوس انجام می شود ، که تصور می شود متعلق به مینوس ، پادشاه کرت بوده و در حدود 1900 قبل از میلاد تخریب شده است. بلافاصله باید گفت که هیچ اثری از دخمه پرپیچ و خم یافت نشد ، اما خود کاخ یک سیستم کامل از معابر پیچیده است. این به برخی از محققان این امکان را می دهد که باور کنند دلیل ایجاد اسطوره هزارتوز همین بوده است. بر روی دیوارهای کاخ ، نقاشی های دیواری یافت می شود که نوعی بازی های آیینی مردان جوان را نشان می دهد ، که شامل روش خطرناک پرش از روی گاو است. و همچنین سکه های آن زمان با تصویر دخمه پرپیچ و خم به شکل مارپیچ پیدا شد. شاید این تمام روز باشد ، که به سختی در تاریکی هزاره ها می درخشد.

اما ما شکارچیان تخیل هستیم ، نه باستان شناس ، و بنابراین از جهان شواهد مادی خارج می شویم و وارد دنیای فانتزی انسان می شویم.

از روش تداعی رایگان برای مطالعه رویا استفاده می شود. ما همچنین از آن برای به دست آوردن تصویر کامل تر استفاده می کنیم. این چهارمین مرحله در تعبیر خواب است.اما هنگام تجزیه و تحلیل یک رویا ، از انجمن های رویاپرداز استفاده می شود ، اما در صورت عدم وجود چنین مواردی ، ما مجبور خواهیم بود از انجمن های همه بشریت ، که با اسطوره همراه است ، استفاده کنیم. به این معنا که ما از بین مطالب فرهنگی که در اختیار داریم اطلاعاتی را که می تواند در تحلیل اسطوره مفید باشد انتخاب می کنیم.

اولین انجمن طبق افسانه یونانی ، سالها پس از این وقایع ، تسئوس به جزیره Skyros می رسد ، جایی که او دارای یک قطعه زمین بود. اما پادشاه لیکومدس که مالک جزیره بود ، بدون آنکه بخواهد شریک باشد ، او را به صخره فریب داد و گویا می خواست دارایی خود را از ارتفاع به تئوس نشان دهد. از آنجا او را به پرتگاه راند. تسئوس می میرد. ارتباط دوم: طبق اساطیر یونان ، زئوس با ظاهر شدن در شکل گاو ، اروپا را فریب داد. این رویداد ، طبق افسانه ، در جزیره کرت نیز رخ داده است. انجمن سوم. در فرهنگهای متعدد اروپا و آسیا ، گاو تجسم خدا یا ویژگی او است. انجمن چهارم گاو بی پروا ظالم فالاریس (571-555 پیش از میلاد) این مستبد مستعمره یونان در سیسیل بود. او یک گاو مسی ساخت که در زیر آن آتش درست کردند و وقتی داغ شد ، قربانی سرکوب سیاسی در یک سوراخ مخصوص در کنار گاو قرار داده شد. فریادهای قربانی به غرش یک گاو تبدیل شد و گوش مستبد را خوشحال کرد. برخی از محققان این گاو را با قربانی شدن کودکان در کارتاژ مرتبط می دانند. که بر اساس برخی گزارشات نیز به شکم یک گاو قرمز داغ انداخته شده است. انجمن پنجم. خود ساختار ، "هزارتو" نامیده می شود ، که مینوتور در آن قرار داشت. تصاویر حفظ شده از هزارتوی باستانی ، به ویژه روی سکه های عتیقه. این اصلاً ساختاری با حرکات پیچیده نیست. یک ورودی دارد که یک خروجی نیز است. گم شدن در آن غیرممکن است. شما فقط نمی توانید از آن خارج شوید. اما به هیچ وجه به دلیل هندسه پیچیده نیست. در تصاویر به جای مانده ، هزارتوی مارپیچ است. یک نماد است. مانند هر نمادی ، خواندن آن دشوار است و معانی زیادی دارد. اما یک معنی آن برای ما بسیار مهم است ، به خصوص که معنای اصلی آن است. این نمادی از زمین ، مادر ، دستگاه تناسلی زن ، رحم است. در مرکز این مارپیچ بود که مینوتور قرار داشت. نخ آریادن در این مورد نمادی از بند ناف است. در حال حاضر ، هنگامی که ما نه تنها محتوای رویا (اسطوره) ، بلکه ارتباط را نیز در اختیار داریم ، سپس با منطق قیاسی و دانش روشهای تفسیر رویاها مسلح هستیم روانکاوی توسعه یافته است ، بیایید اسطوره را تحت تجزیه و تحلیل دقیق تری قرار دهیم و ببینیم قربانی اینجا کیست و شرور کیست. این مرحله پنجم است. طبق افسانه ها ، پاسیفیا توسط یک گاو سفید اغوا می شود ، که خود پوزیدون بود. این که خود خدا بود توسط انجمن ها تأیید می شود. بنابراین ، مینوتور ، پسر ارتباط جنایتکارانه گاو و پاسیفیا نیست ، بلکه خود پوزیدون با پاسیفیا است. اکنون بیایید در مورد اختلاف در کشتی بین تسئوس و مینوس به یاد بیاوریم. تسئوس به شواهد مادی اطمینان می دهد و می آورد که او پسر پوزیدون است. در اینجا ما تکنیک دوم را می بینیم که توسط رویا و اسطوره هنگام کار با سانسور استفاده می شود که به آن تراکم می گویند. ضخیم شدن یک تکنیک خاص است که می توان یک تصویر را نمادین کرد یا اگر دوست دارید در پشت شخصیت های مختلف خواب پنهان شود. تراکم تفاوت بین محتوای آشکار و نهفته یک رویا را به وضوح نشان می دهد. پدر تسئوس در تصاویر پدر زمینی ، اژه و خدای پوزیدون به طور همزمان ظاهر می شود. پوزیدون پدر هر دو تسئوس و مینوتور است. بنابراین ، و این مهمترین لحظه تحقیق ما است - تیسوس و مینوتور برادر هستند. در این مرحله ، داستان که به عنوان یک آهنگ ستایش از قهرمان شروع شد ، ناگهان به یک سخنرانی اتهامی توسط دادستان تبدیل می شود. در آن ، تسئوس متهم به قتل برادرش است.

بیایید پیش برویم. دخمه پرپیچ و خم نماد دستگاه تناسلی مادر است که قهرمان وارد آن می شود. دخمه پرپیچ و خم یکی از اصلی ترین نمادهای باستانی رحم مادر است که گسترده بود و کافی است برای اطمینان از این امر به ادبیات خاص مراجعه کنید. این عمل به جز محارم دشوار است.به نظر می رسد که لیست اقدامات قهرمانانه تسئوس در حال افزایش است. و اکنون در مورد فراموشی تیسوس. قسمت اول - تسئوس هنگام قایقرانی فراموش می کند که برای آپولو قربانی بگذارد. این اولین تلاش تسئوس برای به چالش کشیدن قدرت برتر است. بی نتیجه به پایان رسید. خدا همه یکسان است. قسمت دوم مربوط به آریادنه است که تسئوس او را در جزیره فراموش کرده است.

آریادن نماینده چه کسانی است؟

تقریبا هیچ اطلاعاتی در مورد او وجود ندارد. دختر مینوس و خواهر مونوتور. اما اگر او خواهر مینوتور باشد و خود مینوتاور ، همانطور که قبلاً ثابت شده است ، برادر تسئوس است ، مشخص می شود که آریادنه همان خواهر تیزوس است ، مانند مینوتور. سپس ، در سطح نمادین ، مجاورت آن با بند ناف منتهی به رحم مادر قابل درک است. فراموشی تیسوس ، که او را در جزیره رها کرد و مانع ازدواج او شد ، نیز قابل درک است. نمی توانست با خواهرش ازدواج کند. ترک مردی در یک جزیره متروک ، سازش بین تمایل به کشتن و زنده نگه داشتن او است. ظاهراً آریادن تنها به این دلیل زنده ماند که رقابت بین دو فرزند از جنس های مختلف با جذابیت جنسی نرم شده است.

و قسمت سوم با فراموشی ، که نتایج آن غم انگیزتر می شود ، مربوط به مرگ اژه ، پدرش است. تیسوس تغییر بادبان را فراموش می کند. اژه خود را به دریا می اندازد.

بنابراین ، فهرست سوء استفاده های تسئوس در حماسه کرت می تواند تکمیل شود: قتل برادر ، محارم با مادرش ، رانندگی پدر به سوی خودکشی ، محارم با خواهرش ، حذف او از مادرش ، و احتمالاً تلاش برای قتل او

ما می بینیم که هنگام تجزیه و تحلیل اسطوره ، محتوای دینی و اخلاقی آن ، که اولین و سطحی ترین لایه است و نماینده تسئوس به عنوان یک قهرمان است ، حذف می شود. این همان چیزی است که ابراهیم می گوید و تاکید می کند که در اعماق اسطوره لایه عمیق تری وجود دارد که شامل تخیلات و خواسته های اولیه کودکان از مردم است. گاهی ، به گفته ابراهیم ، پشت این لایه لایه دیگری عمیق تر و گاهی سوم وجود دارد که از ابتدایی خواسته های دوران کودکی تشکیل شده است. او یک لایه روان پریشی است.

در این اسطوره ، هنوز تفاوتهای ظریفی وجود دارد که در تصور احساس مصنوعی می کند. آنها با محارم قهرمان با مادرش ارتباط دارند. این احساس وجود دارد که میل به اتحاد با مادر به اندازه جنسیت بیان نمی شود ، به عنوان مثال ، در درام سوفوکلس نشان داده می شود. برای روشن شدن این موضوع می توان به روانکاو فرانسوی Chaussgett-Smirgel اشاره کرد که موارد زیر را می نویسد: «در حالی که با نظر فرنچی موافقم ، معتقدم که خواستار محارم بر اساس میل به بازگشت به رحم است. بنابراین ، طبق مفروضات من ، سلف مجموعه کاملاً توسعه یافته ادیپوس ، میل فطری و فوری برای حذف همه موانعی است که مانع بازگشت به حالت داخل رحمی می شود. پدر ، آلت تناسلی او ، فرزندان متولد نشده چنین موانعی هستند.

واقعیت این است که پس از تولد ، نوزاد راهی برای بازگشت به بدن مادر ندارد. من آرزوی از بین بردن همه موانع در راه بازگشت به بدن مادر را شکل قدیمی از مجموعه ادیپوس نامیدم.… بیماران دارای سازمان مرزی بیشتر مستعد خیالات آخرالزمانی هستند که هدف آنها تبدیل مادر زمین به "زمین بایر" (از شعری از TS Eliot) است. هدف این است که بدن مادر را از محتویات آن خارج کنید تا به صافی اولیه خود بازگردد و در آن جای گیرد ، که قبلاً به آن تعلق داشت."

بنابراین ، اسطوره تسئوس به احتمال زیاد شکل خاصی از مجموعه ادیپوس را بیان می کند ، که در آن قهرمان به رحم مادر نفوذ می کند و بدین منظور رقبا را به تدریج حذف می کند. برادر اولین کسی است که حذف می شود. جالب اینجاست که به شکل معکوس ، این با محتوای خود اسطوره تأیید می شود - مینوتور باید فرزندان ساکنان آتن را دقیقاً جذب کند. و همچنین داده های تاریخی ، که ما آنها را به عنوان انجمن ها در نظر گرفتیم - یعنی کودکان در کارتاژ قربانی شدند. سپس قهرمان اغوا می کند و خواهرش را از مادر دور می کند. جان خود او در خطر است سرانجام ، پدر حذف می شود.خودکشی او در واقع یک قتل مخفی است. این واقعیت که یونانیان متوجه نشده اند ، اما به نوعی احساس گناه مستقیم تسئوس در مرگ پدرش را می کنند ، توسط اسطوره دیگری در مورد تسئوس تأیید می شود ، جایی که او دقیقا در همان مرگ پدرش می میرد. یونانیان فقط قصاص را به سرنوشت نسبت دادند. یعنی وجدان ، از نظر تحلیلی.

عناصر پیچیده تری در اسطوره وجود دارد. منظور ما این است که تسئوس باید مینوتور را بکشد و در نتیجه او را قربانی پوزیدون ، یعنی پدرش کند. و همچنین یک اتفاق جالب. کرت جزیره ای است که زئوس از کرونوس ، که فرزندان خود را خورد ، پنهان شد. اما این همان داستان است یا چیز دیگری است ، به دلیل محدودیت حجم مقاله ، راهی برای تحقیق در مورد این موضوع وجود ندارد.

در خاتمه ، می خواهم از همه کسانی که مقاله را خوانده اند بپرسم: آیا این تیسوس قهرمان است یا جنایتکار؟ طبق افسانه ، او یک قهرمان است. سپس س nextال بعدی طبیعی است: قهرمان کیست؟ احتمالاً در این مرحله باید مکث کرد تا هرکس بتواند تعریف خود را ارائه دهد. من شخصاً به تعریفی که O. Rank به قهرمان می دهد نزدیک هستم. این شخصی است که خواسته های جهانی بشری را از طریق اعمال فوق بشری برآورده می کند.

منابع

1. K. Abraham. رویا و اسطوره. در کتاب. "بین ادیپوس و اوزیریس. شکل گیری مفهوم روانکاوی اسطوره ". ابتکار عمل. لووف اد "کمال". م. 1998

2. O. Rank، G. Zachs "مطالعه روانکاوی اسطوره ها و افسانه ها". در همان مکان.

3. ز.فروید. "تعبیر خواب". کیف. "سلامتی". سال 1991

4. J. Chaussget-Smirgel. سادومازوخیسم در انحراف: برخی تأملات در تخریب واقعیت. "مجله روانشناسی عملی و روانکاوی". 2004 شماره 4