2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یخچال را باز می کنید و از آنجا به همه صداها:
- مرا بخور!
- و من!
- و من می خواهم بخورم!
- و من - مست در یک رگبار!
اوه ، و چرا هنوز در یخچال آینه نشده است؟! مطمئناً من اغلب اوقات به او نمی روم. در عوض ، من راه می رفتم ، اما به نحوی متفاوت ، با روحیه متفاوت ، یا چیزی …
و سپس هر بار که ناراحت می شوم ، وقتی بچه ها مشغول شوخی هستند و من نمی توانم کلمه ای برای "تحصیل" پیدا کنم و درست بعد از یک روز سخت در محل کار ، من اینقدر گرما ، درک و حمایت می خواهم …
اما از کجا می توانم تهیه کنم؟ چگونه می توان آن را درخواست کرد و از چه کسی؟
خیلی راحت تر - یک عدد آب نبات ، خراشیدن سوسیس و بالا - مرغ و چای سرخ شده با چند آب نبات. و همه مشکلات ، اگر حل نشوند ، حداقل موکول شوند … تا بعدا ، روزی …
این عالی خواهد بود - من به خانه می آیم ، و آنها منتظر من هستند!.. شام آماده ، سفره ، کودکان شسته شده و درس آموختن ، شوهر با پاداش آماده ، و من پری هستم. اما من یک خسیس و یک بازنده گرفتم! او قبل از عروسی به همه چیز قول داد ، آنها می گویند ، شما در یک افسانه زندگی خواهید کرد ، ما خوشحال خواهیم شد ، و اکنون انگار کلمات خود را فراموش کرده اید.
چه کسی خوشحال است؟!
من برای او شستشو می دهم ، شستشو می کنم ، بچه ها را پرورش می دهم ، به خودم فکر نمی کنم ، اما برای او - و بلانژ ، سوفله و فابرژ … و او!..
فقط در مورد هاکی خود و می گوید ، سرد به عنوان یخ.
و به نظر می رسد یخچال گرم است …
حداقل بی تفاوت نیست. بنابراین معلوم می شود که فقط او در خانه منتظر من است. و این واقعیت که من با یک دسته کیسه از سوپر مارکت بیرون می آیم - بنابراین معلوم می شود ، من خیلی از خودم مراقبت می کنم … بنابراین ، شیرینی ها فقط من را نجات می دهند. اونجا چه کاری واسه انجام دادن هست؟! از سوی دیگر ، همه چیز درست مانند مردم است ، شرم آور نیست و همیشه چیزی برای گفتگو با دختران در محل کار و حیاط وجود دارد - همه مشکلات یکسانی دارند … رژیم غذایی و خانواده. سرنوشت این است …
گاز گرفتن ایمن تر است - فقط ظاهر تغییر می کند. بسیار خطرناک تر است و بنابراین ترسناک تر است که جلوی نان با این س stopال متوقف شوید "آیا این چیزی است که من واقعاً می خواهم؟" ، "آیا این دقیقاً همان چیزی است که من الان به آن نیاز دارم؟"
درخواست کمک ، ترسناک ، دنبال خواسته خود و لغو جلسه ، آمدن به خانه و خرابکاری و ترساندن کیک و قهوه در یک جلسه ترسناک است …
واقعا ترسناک است. زیرا در آن صورت تغییرات آغاز می شود. اما اگر آماده هستید - با ما تماس بگیرید. من با تو هستم.
توصیه شده:
شما باید کنار دریا زندگی کنید ، مادر یک مونولوگ فوق العاده که در آن می توانید بی پایان الهام بگیرید
- دیگه چی بهت بگم؟ شما باید کنار دریا زندگی کنید ، مامان ، شما باید کاری را که دوست دارید انجام دهید و در صورت امکان ، هیچ چیز را پیچیده نکنید. این فقط یک انتخاب است ، مادر: برای ماه ها خود را بخاطر کارهایی که انجام نشده ، از دست داده و هدر داده اید بخورید - یا تصمیم بگیرید که بقیه عمر شما فقط کافی است تا همه کارها را به موقع انجام دهید و دست به کار شوید.
مونولوگ های روان تنی
مونولوگ های روان تنی "خوب ، من خوب هستم - خانواده ، فرزندان ، کار." من این کلمات را به عنوان دژاوو از زنانی می شنوم که علائم خود را به مشورت می رسانند ، که پزشکان نمی توانند علت آن را مشخص کنند. "فقط درد را کنار بگذار و من می روم.
یک روز غذا فقط غذا می شود
یک روز ، بسیار آرام ، این درک به دست می آید که غذا فقط غذا است … نه یک شخص ، نه یک احساس ، نه یک موفقیت. غذا. و به نوعی فقط به او نگاه کنید ، او را بپزید ، برای شام انتخاب کنید️ یک روز ، کمی ترسناک ، این درک به دست می آید که غذا در ارتباطات مشهور نیست ، زیرا شما به فردی در این نزدیکی و گفتگوی دلپذیر با او نیاز دارید.
جزء کلامی رفتار خوردن: صحبت در مورد غذا و هنگام غذا خوردن
در ادامه موضوع عکاسی از غذا ، می خواهم در مورد م componentلفه کلامی رفتار خوردن ، یعنی صحبت در مورد غذا و هنگام غذا خوردن صحبت کنم. و ، ابتدا ، داستانی درباره پسر ما از سن پترزبورگ به من گفت (در واقع ، من او را کمی می شناسم ، دوست مشترک ما به او گفت) ، که با یک زن فرانسوی ازدواج کرد و با او در آنجا زندگی می کند ، در فرانسه.
روان درمانگر و پول. کیف مونولوگ
سلام من یک کیف پول هستم. همه افراد شایسته می دانند که به این کیف پول های جدی می گویند. با تأکید بر آخرین هجا و ترجیحاً با ضمیر فرانسوی. آره. و اینجا داستان من است. زمانی من یک کیف پول بی اهمیت بودم و پولی که داشتم نه چندان کوچک ، بلکه نامنظم بود.