2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
افراد بسیار غیر معمول در این سیاره زندگی می کنند. در نگاه اول ، آنها مملو از تناقضات ، ناسازگاری های مختلف هستند و به طور کلی ، به نظر می رسد نوعی ابر توانایی دارند. زیرا آنها قادرند تا دیروقت بیدار شده و زود بیدار شوند ، در حالی که از همان صبح موفق به نشاط و خوش بینی خوش بینانه می شوند. زیرا در حالی که شما به شدت تلاش می کنید خود را از روی بالش بردارید و وانمود می کنید که یک نشانه شرم آور از پارکور است ، آنها موفق می شوند صبحانه را آماده کنند ، خودشان (و گاهی اوقات شما …) را مرتب کنند ، بدون اینکه بعد از این اقدامات این احساس را از خود به جای بگذارند. گردباد آپارتمان را فرا می گیرد
آنها غالباً دارای یک سومین چشم همه چیز هستند ، زیرا تقریباً همیشه (پارادوکس) آنها دقیقاً در همان جایی هستند که شما ، تا زمانی که صدای شما به صدا در نیامد ، برمی گشتید. خوشبختانه نه همیشه. و حتی زمانی که شما اصلا 11 ساله و حتی 15 ساله و حتی بیشتر از آن 25 سال سن ندارید ، آنها تا زمان پیروزی به خود پایبند می مانند و معتقدند که "مادر بهتر می داند!" البته ما در مورد مادران صحبت می کنیم. این زنان شاد شگفت انگیز که ابتدا با پوشک ، پوشک و بندهای ما ، سپس با دفتر خاطرات ، کتابهای دانشجویی و پس از آن در مورد کارفرمایان غافل و همکاران عجیب و غریب صحبت می کنند.
آنها در مورد توضیح قوانین مسخره ریاضیات در صبر و استقامت به هر راهب بودایی شانس می دهند ، اما با دیدن چیزهای پراکنده در اتاق (به دلایلی) به سرعت جوش می آیند. آنها بدون چشمک زدن و حرکت هیچ عضله ای روی صورت خود ، به معلم در مدرسه توضیح می دهند که او چگونه اشتباه می کند ، اما شما تمام افکار ناگفته را در خانه می شنوید - و خدا شما را از ورود به بحث منع کند.
آنها همیشه بهترین و خوشمزه ترین را به ما می دهند. فقط برای دیدن لبخند کودک شاد (و گاهی اوقات قبلاً بزرگسال). آنها گاهی اوقات آن را در شماره اول می نویسند ، که به شدت از عذاب وجدان عذاب می کشد - آیا خیلی جلو نرفته اند. این مادران هستند که با اکراه به آنها اجازه می دهند در زندگی چنین اشتباهات ضروری را انجام دهند و تصمیمات اشتباهی بگیرند و متوجه شوند که بدون این هیچ کاری وجود ندارد.
این مادرم بود که به ما آموخت که نه تنها طبق قوانین جهان یا مدرسه و دانشگاه زندگی کنیم ، بلکه باید به خود و خودمان گوش دهیم - درک کنیم. او سعی کرد بازتابی از تمام احساسات و تجربیات شما باشد و به آنها اسامی و عناوین بدهد. او می خواست دوست شما بماند حتی زمانی که برای شما شیک نبود. این او بود که هر کاری از دستش برآمد برای راحتی شما انجام داد و سعی کرد تا حد امکان مسیر زندگی شما را روشن کند. البته مادران متفاوت هستند. شخصی موفق شد برنامه های خود را بیشتر زنده کند ، کسی کمتر. اما این واقعیت که او می خواست بهترینها را بدهد - بدون شک در این مورد. من فقط آنطور که می توانستم انجام دادم.
من همیشه معتقد بودم که مادر یکی از مهمترین افراد در زندگی است. حتی اگر تا حد خشونت نزاع داشتید ، حتی اگر او در زمانهای سخت تقریباً هرگز آنجا نبود. حتی اگر او زود بمیرد (و آنها همیشه خیلی زود ترک می کنند …). حتی اگر اصلاً آنجا نبود ، مهمترین چیز باقی می ماند ، که شما همیشه از نظر ذهنی به آن برمی گردید (چه با شادی ، چه غم ، با سپاسگزاری ، کینه یا عصبانیت - اما برمی گردید).
مادران … مادر هستند. ماندن. تا جایی که امکان دارد.
توصیه شده:
افراد صادق زنان را دوست دارند ، افراد فریبکار آنها را می پرستند
من مطمئن هستم که تقریباً هر زنی در قلب خود مایل به ملاقات با چنین طاغوتی است. من یکبار برنامه ای را درباره زنان قربانی دستکاری کنندگان اینترنت تماشا کردم. بنابراین ، حتی پس از افشاگری های بلند کلاهبرداران ازدواج ، آنها گفتند که تنها چیزی که آنها دوست دارند این است که دوباره در کنار این فریبکار شیرین باشند.
چگونه با افراد غیر مسئول رفتار کنیم؟
بچه بودن چه اشکالی دارد؟ چگونه با یک بزرگسال که دائماً موقعیت کودک را می گیرد رفتار کنیم؟ شخص "من کوچک هستم" در چنین موقعیتی قرار دارد ، او می خواهد تمام مسئولیت را از عهده خود بر دوش دیگران بگذارد ، اما بقیه ما چگونه باید با او رفتار کنیم؟ به عنوان مثال ، این یک همکار است و مسئولیت های خود را بر عهده دیگران می گذارد ، یا این والدینی هستند که نقش بزرگسالی را در تمام دوران زندگی به فرزندان تحمیل می کنند.
ایده ها و تصورات غیر منطقی افراد
مفهوم "ایده غیر منطقی" ("ایده غیرمنطقی") توسط روانشناس آمریکایی آلبرت الیس ، بنیانگذار روان درمانی عقلانی-عاطفی معرفی و توصیف شد. از نظر لغوی ، به معنای نوعی بازنمایی یا ایده است که دارای شخصیت اعتقادی در مورد خود ، افراد دیگر یا جهان اطراف ما است ، اما از نظر عقلی مشروط نیست و از نظر منطقی درست است.
انتظارات غیر معمول
بیشتر اوقات ، ما انتظارات خود را در مورد افراد دیگر ایجاد می کنیم ، تقریباً هر روز این کار را انجام می دهیم ، بنابراین "گرفتن" و پیدا کردن این نوع انتظارات کار دشواری نیست . اما ما آنقدر انتظارات دیگر در مورد پدیده های دیگر در زندگی خود ایجاد می کنیم که حتی از وجود آنها و تأثیر محدود کننده آنها بر زندگی ما آگاه نیستیم.
آزادی غیر معمول
روز خوبی برای شما دوستان عزیز! امروز می خواهم موضوع آزادی را با شما در میان بگذارم. آزادی برای شما چیست؟ چگونه آن را درک می کنید؟ فکر کن لطفا! شاید شما با چنین چیزی به پایان رسید: آزادی زمانی است که من کاری را که می خواهم انجام دهم: من این را می خواهم ، اما این را می خواهم