چرا همسرت رفت؟

تصویری: چرا همسرت رفت؟

تصویری: چرا همسرت رفت؟
تصویری: همسر من قهر می‌‌کند! دکترهلاکویی Dr Holakouee 2024, ممکن است
چرا همسرت رفت؟
چرا همسرت رفت؟
Anonim

برای یک ربع قرن ، به عنوان روانشناس خانواده ، مجبور شدم هزاران بار با زنانی که تصمیم به ترک همسر خود گرفته اند ، از جمله درخواست طلاق ، ارتباط برقرار کنم. هنگامی که آنها شروع به توضیح تصمیم خود می کنند ، تقریباً همیشه دو گزینه به نظر می رسد: "احترام گذاشتن به او را متوقف کرد" یا "از عشق جدا شد". به ندرت اضافه می شود: "من هرگز او را دوست نداشتم ، از این که خودم را مجبور کنم با او زندگی کنم خسته شده بودم" ، "من نمی خواهم خودم را رنج دهم و کودک رنج بکشد" ، "ازدواج ما در ابتدا یک اشتباه بود ، اما آن زمان من یک احمق جوان بودم ، می خواستم ازدواج کنم و یک فرزند داشته باشم."

در پاسخ به درخواست من برای توضیح جزئیات موقعیت خود در رابطه با شوهرم ، همسران جدا شده تقریباً همیشه می گویند که این مرد انتظارات خود را برآورده نکرد ، معلوم شد که کسی نیست که سعی می کرد خود را جعل کند ، نمی تواند مانند او رفتار کند یک مرد واقعی. در عمل ، سه توضیح وجود دارد: "شوهر برای من و کودک به طور بالقوه خطرناک است" ، "شوهر یک پارچه است ، من نمی توانم با کسی که به او احترام نمی گذارم زندگی کنم" ، "شوهر ناامید است".

هر یک از این مفاهیم ، یا بهتر بگویم ، مدلهای رفتار مردانه ، مانند یک عروسک تودرتو روسی ، معانی خاص خود را در خود حمل می کند. طبق گفته زنانی که شوهر خود را ترک می کنند ، آنها معمولاً شبیه این هستند.

مدل شماره 1. "شوهر به طور بالقوه برای من و کودک خطرناک است":

در عمل منظور زنان از موارد زیر است:

- یک مرد الکلی است (به عنوان یک قاعده ، او اعتراف نمی کند).

- یک مرد معتاد به مواد مخدر است (معمولاً برای مدتی به طرز ماهرانه ای اعتیاد خود را به همسر خود پنهان می کند).

- یک مرد معتاد به قمار است (که فکر می کند فقط یک فرد قمار است).

- یک مرد جنایتکار است یا سبک زندگی مجرمانه ای را دنبال می کند.

- مرد "بوکسور آشپزخانه" است که زن و فرزندش را می زند.

- یک مرد از نظر عاطفی ناپایدار است: پس از نزاع ، می تواند همسر و فرزند خود را از خانه بیرون کند (از جمله در شب ، زیر باران یا حتی در زمستان) ، و سپس روی زانو می خواهد که برگردد. یا در هنگام نزاع ، او با وسایل خود از خانه خارج می شود ، تلفن را چند روز بر نمی دارد. اجازه دادن به همسر برای مقابله با موارد اضطراری به تنهایی مانند: تب بالا ، آپاندیسیت یا ضربه در کودک ؛ فقدان پول در خانواده برای غذای اساسی ؛ پیشرفت لوله آب جوش در خانه ؛ اتصال کوتاه در شبکه ، آتش سوزی ، حوادث با همسایگان مست و غیره

- شوهر به دلیل شیوه زندگی ضداجتماعی خود می تواند اعضای خانواده خود (از جمله کودکان) را مبتلا به سل ، سیفلیس ، هپاتیت ، HIV ، سایر بیماری های مقاربتی یا پوستی کند. یک زن باهوش فقط می خواهد از این اتفاق جلوگیری کند.

- یک مرد از روابط گذشته به فرزندان خود یا فرزندان زن علاقه جنسی نشان می دهد ، مانند سادیست با آنها رفتار می کند.

مدل شماره 2. "شوهر یک پارچه است":

معمولاً ، ما در مورد این واقعیت صحبت می کنیم که در تمام مدت ارتباط با همسرش ، شوهر مرتباً مانند یک مرد رفتار نمی کرد ، یعنی او به طور سیستماتیک کلیشه رفتار صحیح مردانه را که دختران در سراسر جهان پرورش می یابد نقض می کرد. از این رو ، پس از شکل گیری مجموعه ای از عدم موفقیت های آشکار این مرد خاص در انتظار زنان ، دختر حتی قبل از ازدواج به این نتیجه رسید: شوهر بالقوه یا فعلی یک مرد واقعی نیست ، اما ظاهر او یک داستان است! اما از آنجا که دختر معمولاً برای سالهای از دست رفته خود بسیار متأسف است و هیچ اطمینان وجود ندارد که مرد بعدی بهتر خواهد بود ، با این وجود او خانواده ای با چنین "غیر مرد" ایجاد می کند و از به او.

اما با توجه به این واقعیت که خانواده قبلاً در ابتدا دارای یک "نقص" روانی بودند ، پس از تولد فرزند ، همسر از مدتها پیش حق تغییر کامل به او را دریافت می کند و شوهر که شایسته احترام نیست ، به طور طبیعی ، در حالت متروکه باقی می ماند. رابطه جنسی خانوادگی در حال مرگ است ، توجه و علاقه به شوهر فقط در روز حقوق نشان داده می شود ، به مرد فقط نقش "غذا" برای همسر و فرزندش داده می شود. اگر او این کار را تحمل کند ، برای خود مسالمت آمیز زندگی کند ، با رسوایی ها سازگار نیست ، خانواده می تواند برای مدت طولانی وجود داشته باشد.به عنوان یک قاعده ، یا تا زمانی که کودک بزرگ شود ، یا زن عاشق مرد دیگری شود (بی رحمانه تر و / یا ثروتمندتر) ، یا تا زمانی که وضعیت مادی و اجتماعی خود همسر بهبود یابد ، هنگامی که او از قبل بتواند با او زندگی کند وسایل خود

اگر شوهر طبق مدل شماره 1 رفتار کند - "شوهر به طور بالقوه برای من و کودک خطرناک است" ، یا مدل شماره 3 "شوهر ناامید است" ، زن می تواند زودتر از او جدا شود ، حتی وقتی کودک کوچک است. اما در هر دو مورد ، نظر زن "شوهر من یک پارچه است" مدل اصلی است.

منظور زنان از مفهوم "شوهر یک پارچه است" دقیقاً چیست؟

- یک مرد به وضوح تحت تأثیر خویشاوندان خود است: بیشتر اوقات - مادرش ، کمتر - پدر ، برادر ، خواهرش. او تمام تصمیمات اصلی خود را فقط با در نظر گرفتن نظر آنها می گیرد. و حتی در مقابل همسرش تردید نمی کند که دائماً موضع خود را در مورد برخی مسائل تغییر دهد.

- در فرایند دوستی یا در حال حاضر در طول زندگی خانوادگی ، مرد بارها به بستگان و دوستان خود اجازه می دهد که زن خود را بی جهت مورد اهانت قرار دهند.

- مردی بارها دوست دخترش را رها کرد ، و سپس توبه کرد ، به عشق خود اعتراف کرد و بازگشت. بنابراین ، با ایجاد یک حس کامل از بی ثباتی ، غیرقابل پیش بینی بودن و در نتیجه عدم اطمینان او!

- خود دختر بارها دوست خود را ترک کرد ، اما هر بار او به دنبال او می دوید و متواضعانه از او می خواست که به نزد او بازگردد. دختر هیچ چیز بهتر پیدا نکرد ، به سوی او برگشت ، اما دیگر به این مرد احترام نمی گذاشت. زندگی در آینده (حتی ایجاد ازدواج با او) در حالت جستجو برای گزینه ای ارزشمندتر. و به محض اینکه او بود ، یا در صورت تخریب شوهر موجود ، او آماده ترک ، طلاق و شروع یک زندگی جدید بود.

- پس از چندین سال دوستی ، مرد نتوانست جرأت پیدا کند و به دوست دخترش پیشنهاد دهد تا زندگی مشترک را آغاز کند. او مجبور بود خودش آن را ارائه دهد. اگرچه دختران خوش اخلاق نقش "شریک وسواسی" را خیلی دوست ندارند.

- در ابتدا ، مرد با اشاره به این واقعیت که "شبیه یک مرد نیست" ، مدت طولانی و سرسختانه از زندگی در آپارتمان دختر خودداری کرد ، و سپس ، تحت فشار شرایط زندگی ، همچنان به سراغ او رفت. بنابراین ، به وضوح نشان می دهد که هیچ هسته درونی در آن وجود ندارد.

- با شروع زندگی مشترک با همسر آینده خود ، مرد نتوانست محل اقامت جداگانه ای را برای واحد جدید جامعه فراهم کند: او یا منتخب خود را برای زندگی با والدین (خویشاوندان) خود دعوت کرد ، یا موافقت کرد که با والدینش زندگی کند. در هر دو مورد ، او به طور خودکار نقش سرپرست خانواده را از دست داد ، زیرا اصلی ترین در این مورد معمولاً مادر شوهر یا مادر شوهر است.

- مردی که مدتی با یک دوست / همسر (در خانه اجاره ای یا با والدین کسی) زندگی کرده است ، از سختی های چنین زندگی خسته شده است ، مرد مورد نظر خود را دعوت می کند که مدتی جدا از هم زندگی کنند: هر کدام با والدین ، بستگان یا دوستان (یا در خوابگاه). از چنین توسعه روابط طبق طرح یک قدم به جلو - دو قدم به عقب ، دختران همیشه در شوک هستند. از این گذشته ، به نظر آنها ، چنین مردی ، انگار ، ضعف خود را امضا کرد!

- مرد با اطلاع از بارداری یک دوست یا حتی همسرش ، پیشنهاد سقط جنین را داد. و حتی این واقعیت که او بعداً نظر خود را بدون در نظر گرفتن نتیجه این عمل وحشتناک - سقط ، سقط جنین ، بارداری منجمد ، زایمان بر خلاف میل مرد - تغییر داد - این مرد برای دختر دیگر مرد نیست. منطق زنانه در اینجا ساده است: اگر مردی داشتن فرزند برای خود را زودهنگام بداند (بدون پول ، بدون شغل ، بدون آپارتمان ، بدون تحصیل ، بسیار جوان و غیره) - آنقدر مهربان باشید که از خود به درستی محافظت کنید. اگر این کار را نمی کنید - مهربان باشید ، ازدواج کنید! اگر قبلاً با این دختر ازدواج کرده اید ، دیگر حق اخلاقی ندارید که در مورد سقط جنین صحبت کنید! این خانواده به منظور به دنیا آوردن فرزندان اختراع شد. اگر از این می ترسید ، ترسو و خودخواه هستید. علاوه بر این ، مفاهیم ترسو و خودخواه معمولاً منطبق هستند.

- با اطلاع از بارداری دختر ، مرد او را به کلی ترک کرد. سپس ، البته ، او می تواند برگردد ، عذرخواهی کند و حتی با او ازدواج کند.اما مشکل این است: از این لحظه به بعد ، او دیگر از مرد بودن منصرف شده است. و با موافقت با همسر شدن چنین مردی ، بسیاری از دختران بلافاصله متوجه می شوند که این مدت زیادی نیست. فقط برای دوره ای تا زمانی که کودک کمی بزرگ شود.

- مرد نمی تواند جرأت پیدا کند و به دوست دخترش پیشنهاد تشکیل خانواده دهد ، او این کار را تحت فشار (خود ، والدینش ، سایر اقوام ، دوستان) و با تأخیر زیاد انجام داد.

- مرد با داشتن معشوقه ، و سپس طلاق از همسرش ، شهامت پیدا نکرد که به طور رسمی با دوست دخترش ازدواج کند. در نتیجه ، بی هدف بودن اقدامات آنها را نشان می دهد و به شدت در چشم او می افتد. و اگر پس از آن او صلاح بداند که او را ترک کند و وقت خود را تلف نکند ، زنان در سراسر جهان او را کاملاً درک خواهند کرد.

- این مرد سالها با دختری در یک ازدواج مدنی زندگی کرد و به چهره او گفت که او را همسر خود نمی داند ، مرتباً از او جدا می شود یا اصرار بر تصمیم اساسی خود دارد که هرگز ازدواج را به صورت رسمی رسمی نکند ، زیرا "این مهر در گذرنامه به هیچ وجه معنی ندارد". اگر در نهایت ، او ازدواج رسمی با این دختر ایجاد کند ، حتی اگر مردی بسیار موفق و ثروتمند باشد ، از طرف همسر خود برای خود احترام قائل نخواهد شد. زیرا ، او به وضوح به او ثابت کرد که اصول او بی ارزش هستند ، می تواند آنها را به طور اساسی تغییر دهد. و یک زن هنوز می تواند "او را به پایان برساند" ، نه با شستشو ، بلکه با اسکیت ، آنچه را که از او می خواهد بدست آورد.

- مردی که قبلاً به دختر پیشنهاد ایجاد خانواده داده بود ، ماهها یا حتی سالها مستقیماً با برنامه به دفتر ثبت نام کشید. تا اینکه همسر ، بستگان یا شرایط زندگی او را به آنجا رساند. که باز هم هیچ کمکی به بهبود وضعیت مردانه او در نزد همسرش نکرد.

- مردی که قبلاً برای ایجاد خانواده به همراه دوست دخترش به اداره ثبت احوال تقاضا کرده بود ، تصمیم خود را تغییر داد و درخواست خود را پس گرفت و در نتیجه از ثبت رابطه صرف نظر کرد. جالب است که سپس این مرد نظر خود را دوباره تغییر داد و دوباره با این دختر به اداره ثبت نام مراجعه کرد. (علاوه بر این ، اتفاق می افتد که یک مرد چندین بار متوالی این کار را انجام می دهد). دختری که با این وجود تصمیم می گیرد با چنین مردی خانواده ای ایجاد کند ، به طور معمول ، یک اشتباه بزرگ انجام می دهد. اما یک اشتباه بزرگتر ، ایجاد خانواده با خانواده ای که دیگر به او احترام نمی گذارند ، توسط خود مرد انجام می شود.

- در درگیری با همسرش ، مرد به دلایلی اظهار داشت که پدر فرزند مشترک آنها نیست. اگر پس از آشتی ، این موضوع را پنهان کند ، مرد ضعف خود را امضا می کند. سودا ، با این حال ، مدل اشتباه دیگری را نیز اعمال می کند: اگر در یک دوره درگیری خانوادگی ، خود زن ناگهان به شوهرش اعلام کند که فرزند مشترک آنها از او نیست و چرا مرد بدون اعمال تحریم با او آشتی می کند ، او دوباره ظاهر رنگ پریده ای در چشمان او خواهد داشت. آنها به او احترام نخواهند گذاشت.

- مرد همسرش را بخاطر خیانت یا معاشقه آشکار با مردان دیگر بخشید (فحش و اشک او مهم نیست) ، و پس از آن با او طوری ارتباط برقرار کرد که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر در همان زمان ، هیچ تحریمی برای همسرش اعمال نشود ، یا از اقدامات او از خود پشیمانی آشکاری وجود نداشته باشد ، در نتیجه این کل داستان ، همسر در نهایت در "بی مهره بودن" کامل متقاعد می شود شوهرش. ازدواج قطعاً آن را تقویت نمی کند.

- در پاسخ به پیشنهاد خاص همسر قانونی برای داشتن فرزند (مهم نیست کدام یک: اول ، دوم ، سوم و غیره) ، بدون دلیل مشخص ، شوهر امتناع کرد. با تفسیر این امر به گونه ای که شوهر آینده خانوادگی مشترکی را نبیند ، زن خود را عاری از تعهدات اخلاقی در قبال شوهر خود می داند. و اگر او قاطعانه فرزندان بیشتری می خواهد ، شروع به جستجوی مرد دیگری برای خود می کند.

- در نتیجه درگیری های خانوادگی ، مرد بارها خانواده را ترک کرد و با والدین ، دوستان ، معشوقه خود ، در گاراژ ، در کشور ، در دفتر ، در ماشین و غیره زندگی کرد. پس از آن ، او خواست به همسرش بازگردد ، یا او به خانه بازگشت ، یا انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. چنین رفتار ناپایداری با استاندارد مردان مطابقت ندارد: "مرد گفت - مرد چنین کرد!".به عنوان یک قاعده ، سطح احترام زن برای چنین "شوهر شاتل" کاهش می یابد.

- مردی که گرفتار زنا می شود ، پیشنهاد می کند مدتی جداگانه زندگی کند ، مدتی را برای همسران کل جهان نامفهوم می پرسد تا "خود را بفهمد. باز کن چون گیج شده ای ؛ اولویت بندی کنید "و غیره. بسیاری از زنان قانونمند برای اینکه در انتظار تصمیم سرنوشت خود باشند ، خود را تحقیرآمیز می دانند. و آنها کاملاً قابل درک هستند: از این گذشته ، چنین رفتار مبهم و مشکوکی به عنوان مردانه دشوار است. اگر نمی خواهید خانواده دیگری تشکیل دهید ، به راحتی اشتباه خود را بپذیرید و معشوقه خود را رد کنید. اگر عاشق زن دیگری هستید ، شهامت داشته باشید و به سراغ آن زن بروید که شما را دوست دارد و منتظر شماست. اگر نمی توانید در مورد چیزی تصمیم بگیرید ، مرد نیستید.

- گرفتار زنا و قول دادن همسرش به قطع ارتباط با معشوقه ، مرد نه تنها این ارتباط را مخفیانه ادامه می دهد ، بلکه شروع به سرمایه گذاری پول زیادی برای زن دیگری می کند: او برای معشوقه خود یک آپارتمان یا یک ماشین خریداری می کند ، یا یک تجارت ، برای او وام می گیرد و غیره بنابراین یک مرد سه بار در چشم همسرش می افتد: او یک دروغگو است ، از فرزندان خود می دزدد ، او یک مورد رقت انگیز برای دستکاری زن دیگری است. بنابراین ، گذراندن زندگی با شخصی که مخفیانه آینده خانوادگی جایگزینی را برای خود ایجاد می کند (به ویژه اگر معشوقه اش قبلاً از او فرزندی داشته باشد) هیچ فایده ای ندارد.

تاکید می کنم: اگر مردی قول نداد معشوقه خود را ترک کند ، یا در واقع او را رها کرده و با زن دیگری پیدا شده بود ، یا با مصرف کننده صرف سابق ارتباط برقرار کرده بود ، بدون اینکه برای او هزینه ای صرف کند ، زنان ، به طور معمول ، همه اینها را می بخشند. اما ، فقط برای مردانی که قوی ، با اراده و برای زنان خود امیدوار هستند. رفتار آنها در مورد مدلهای اول و سوم صدق نمی کند. یعنی شوهران ، زنان مشکل دار و ناامید ، در صورت خیانت ، رها می شوند. این کار را فوراً انجام دهید یا مدتی را صرف بهبود وضعیت خود کنید ، برای اولین بار در هزینه خود صرفه جویی کنید یا به آرامی مرد شایسته تری را برای خود انتخاب کنید. یا کسی که در ابتدا چنین به نظر می رسید.

به زبان ساده: خیانت شوهرش باعث می شود که زن فقط در یک مورد از هر ده مورد به فکر طلاق بیفتد! و حتی در آن صورت ، به عنوان یک قاعده ، تنها در صورتی که دلایل دیگری از میان موارد ذکر شده در بالا و زیر وجود داشته باشد.

زن همیشه خیانت به شوهر موفق و هدفمند خود را می بخشد ،

بچه های حریص ، عاشق ، وعده را وفا نمی کنند.

شوهر - معتاد ، پارچه ای ، ناامید ، بخشیده نمی شود

هیچ چیزی. حتی عصبانیت او از خیانت همسرش.

در مورد این موضوع ، من اصلا خیانت مردان را توجیه نمی کنم. من به سادگی یک ضرب المثل رومی را نشان می دهم: "آنچه برای مشتری مجاز است برای یک گاو مجاز نیست!"

- پس از طی مراحل طلاق همسر خود ، مرد آشکارا همسر و فرزندان خود را سرقت کرد و دارایی های اصلی خود را از یک پارتیشن صادقانه برداشت. او که مردی متمول بود ، نفقه ناچیزی به کودکان پرداخت. سپس او تصمیم گرفت خانواده را بازسازی کند و همسر سابقش به دلایل مزدور یا دلایل دیگر موافقت کرد. با این حال ، با دیدن "چهره واقعی" شوهرش در روند طلاق ، چنین زنی به سادگی برای رفتن آینده خود آماده شده است. با انجام این کار ، اول از همه ، به قیمت شوهر رفتار عجیب و غریب.

مدل شماره 3. "شوهر ناامید است."

ناامیدی یک مفهوم بسیار گسترده زنانه است ، نه موفقیت یک مرد در زمینه امور مالی و شغلی ، و توصیف چنین رفتارهای مردانه هنگامی که زن برای او احساس ضرورت نمی کند و بنابراین از آینده مطمئن نیست ، در آن نهفته است. آی تی. بیشتر اوقات منظور خانم ها موارد زیر است:

- مرد در دستیابی به موفقیت در حرفه خود و افزایش درآمد ، انتظارات همسر خود را برآورده نکرد. به عنوان مثال: یک خانواده هنوز در فقر و بدون خانه خود زندگی می کند. شوهر من نمی تواند تحصیلات عالی دریافت کند ، رئیس نشده است ، اغلب شغل خود را تغییر می دهد ، حقوق کمی دارد. یا به طور کلی ، در واقع ، این مرد یک تنبل و انگل ، یک نظریه پرداز خالی باد ، و یک تمرین کننده زندگی نبود.چنین مردی ، به گفته یک زن ، می تواند چیز کمی به فرزندان خود بدهد.

- مردی در رابطه یا ازدواج به طور واضح تنزل می کند: به دلیل اشتباه در رفتار خود ، ارتباطات گذشته خود را از دست داد ، موقعیت خود ، سطح حرکات خود را از دست داد و از این رو ، سطح زندگی خانواده به طور قابل توجهی کاهش یافت. چنین مردی برای بهبود زندگی خود امیدوار نیست. بنابراین ، جذابیت گذشته او برای همسرش ، به ویژه یک زن جوان و بلندپرواز ، خدشه دار شد.

- این مرد بسیار بدبین و خودخواه بود. حتی با کسب درآمد خوب ، او پول را عمدتا برای خود خرج می کند. در سراسر جهان سفر می کند ، لباس های گران قیمت می پوشد ، اتومبیل ، قایق ، موتور ، اسلحه ، تجهیزات مخصوص کایت سرف ، کوهنوردی ، غواصی و قایقرانی (و غیره) خریداری می کند ، در حالی که خانه چندین سال است که بازسازی نشده است ، خانواده به ندرت می روند در استراحتگاه ها ، همسر مجبور است همیشه برای زندگی فعلی خود درخواست پول کند. چیزی که اکثر زنان آن را بسیار تحقیرآمیز می دانند.

- بر اساس ویژگی های کار یا شخصیت ، یک مرد به موازات خانواده خود زندگی می کند: یکی به سرگرمی های خود مشغول است ، یکی به تعطیلات می رود ، از همسر و همسرش چیزی در مورد زندگی و کار خود نمی گوید و مرتباً در سفرهای کاری طولانی است.. یعنی چنین مردی از یک سو به نظر می رسد وجود داشته باشد ، اما از طرف دیگر گویی وجود ندارد. این وضعیت ، وقتی زن متاهل ، در واقع مجرد است ، برای همه مناسب نیست.

- یک مرد به وضوح نه به خاطر منافع خانواده اش ، بلکه به نفع بستگان یا دوستانش زندگی می کند. او تمام امور خانوادگی خود را به اولین درخواست آنها می اندازد ، که صبر زن از آن روزی به پایان می رسد.

- مرد پدر بدی بود: او بازی نمی کند و با کودکان ارتباط برقرار نمی کند.

- یک مرد همیشه مانند یک غریبه با همسرش بی اعتمادی می کند. خرید آپارتمان ، ماشین ، کلبه تابستانی ، زمین ، شرکت - همه اینها برای اقوام و دوستان او نوشته شده است. طبق منطق وی ، "تا در صورت طلاق تقسیم نشود". این امر باعث آزردگی زنانی می شود که دلیلی برای ادامه زندگی با شخصی ندارند که در هر ثانیه آماده است تا عزیزان خود را از تمام ثروت مادی خانواده محروم کند.

- شوهر زندگی خود را کاملاً از همسرش طبقه بندی کرد: تلفن و شبکه های اجتماعی - با رمز عبور ؛ کارت بانکی - در جیب شما ؛ درآمد او مشخص نیست ؛ کجا می رود - معمولاً دروغ است. حلقه اجتماعی مشخص نیست. آنچه او انجام می دهد مشخص نیست ؛ او دوست ندارد با خانواده به مکان های عمومی برود. و غیره. و غیره. همسر نیازی به چنین مردی احساس نمی کند و کاملا منطقی ، به دنبال یافتن شخصی است که او را دوست داشته و شفاف تر رفتار کند.

- یک مرد ماهها و اغلب حتی سالها به وضوح از انجام یک زندگی صمیمی با همسر خود اجتناب می کند. از آنجا که رفتار پایدار یک زندگی صمیمی فعال یک عنصر مهم و نگرش مثبت نسبت به زندگی و طول عمر است ، بسیاری از همسران تصمیم می گیرند از چنین شوهر عجیب و غریبی جدا شوند.

- در درک همسر ، شوهر حتی در مورد خیانت تنزل یافته است: او با چنین زنان واضح افتاده و ناامید ملاقات می کند که حتی در بین اطرافیانش باعث شوک و محکومیت می شود. آنها به وضوح از همه نظر نسبت به همسر فعلی پست ترند که نزدیک بودن به کسی است که با ناموفق ترین نمایندگان جهان زنان ارتباط برقرار می کند ، در زیر شأن اوست. و منطق اعمال او و کفایت رفتار او شک و تردید ایجاد می کند.

- در طول ازدواج ، رهبری شیوه زندگی اشتباه ، نشنیدن هشدارهای به موقع همسر ، مرد دچار نوعی اختلالات روانی شد ، یا عملکردهای صمیمی یا باروری خود را از دست داد. این امر به طور جدی راحتی زندگی خانوادگی را کاهش می دهد و مشکلات و مشکلات زیادی را برای همسرش ایجاد می کند که کاملاً بی گناه هستند.

حالا من مهمترین چیز را به شما می گویم. آنچه متأسفانه معمولاً توسط مردانی که همسرشان از آنها جدا شده است درک نمی شود. اول ، مهم است که درک کنیم:

خروج زن از شوهر تقریباً همیشه چندان به هم متصل نیست

با وضعیت فعلی خانواده ،

چقدر با اشتباهات رفتاری شوهر که انجام شده است

در گذشته ، از جمله در سالهای اولیه رابطه.

زیرا در آن زمان بود که رابطه اولیه زن با شوهرش شکل گرفت که متعاقباً یا تقویت شد یا از بین رفت. این نظر اساسی زن درباره شوهرش به عنوان یک مرد و توانایی شوهر در حفظ ، بهبود یا بدتر کردن او است که رفتار خانوادگی زن او را بیشتر تعیین می کند. از این نظر ، همه چیز ساده است:

خروج زن از شوهرش همیشه با این واقعیت همراه است که این مرد

نمی تواند انتظارات برخی زنان را برآورده کند.

از حماقت ، بد اخلاقی ، ضعف ، تنبلی ، خودخواهی ، ترسو یا وابستگی به زن دیگر - برای زنی که از او ناامید شده است ، دیگر اهمیتی ندارد. ثانیاً:

خروج زن از شوهر تقریباً همیشه با برخی ارتباط ندارد

یک درگیری تازه در خانواده ، چقدر با بهبود وضعیت مالی

و / یا وضعیت اجتماعی یک زن ، در بزرگسالی یک کودک

یا ظاهر یک مرد دیگر در زندگی او.

به این معنا که منطق رفتار زنان در مورد ترک شوهر معمولاً ساده است: درگیری های جدید خانوادگی بر اساس شوهر به دلیل رفتارهای قاطعانه و اشتباهات او ، بی احترامی به او به عنوان یک مرد ، روی هم قرار می گیرد. اگر زنی دارای فرزند کوچک باشد ، وابستگی مالی آشکاری به شوهر دارد و در ظهور شریک جدید اطمینان وجود ندارد ، زن ترجیح می دهد که تحمل کند و در کنار همسرش بماند. اگر کودک بالغ شده باشد ، پول خود او ظاهر شده است ، یا کسی از خارج (والدین ، دوست دختران ، معشوقه تحت حمایت ، دوست جدید و غیره) کمک کرده یا عاشق شخص دیگری شده است ، یک زن ممکن است خطر ترک را داشته باشد. خانواده و تلاش برای شروع یک زندگی جدید اگر فرزندی در خانواده وجود نداشت ، یا مرد برای سقط جنین فشار آورد ، یا در شرایطی که درگیری وجود داشت ، حاملگی با سقط جنین یا یخ زدن جنین قطع شد ، زن بیشتر مستعد اقدامات ناگهانی است. اگر در این دوره با مردی از شهر ، منطقه یا کشور دیگر رابطه برقرار کند ، حتی سریعتر تصمیم می گیرد که جدا شود و شوهرش را ترک کند.

بر این اساس ، اگر زن یا همسر محبوبش مردی را ترک کرد ، باید رفتار مردانه خود را در طول تاریخ عشق و خانواده خود بسیار انتقادی و عینی ارزیابی کند. اگر رفتار مردانه او کامل بود ، هیچ نگرانی ندارد: زن به احتمال زیاد به تنهایی برمی گردد. و در اینجا او باید تصمیم بگیرد که چقدر مردانه است که او را پس بگیرد.

اگر او اشتباهات متعدد مردانه خود را به وضوح ببیند ، احتمال بازگشت همسرش بسیار ناچیز خواهد بود. و دوباره ، نه این واقعیت که باید برگردانده شود. از این گذشته ، اگر مردی در این مورد دوباره مانند یک مرد رفتار نکند و متواضعانه بخواهد او را ببخشد ، این ممکن است شهرت مردانه او را در چشم او بهبود ندهد. بنابراین ، جذابیت مردانه او را افزایش نمی دهد. در چنین مواردی ، گاهی اوقات منطقی تر است که جدا شوید و رابطه جدیدی را با زن دیگری شروع کنید ، اما بدون تکرار اقدامات قبلی مردان.

اگر اشتباهات مردانه کمی وجود داشته باشد ، یا این اشتباهات قبلاً با رفتار واقعی مردان در سالهای بعدی ارتباط و زندگی خانوادگی تصحیح شده باشد ، به وضوح فرصتی برای بازگشت همسر ترک شده وجود دارد. این اصلاً در گریه یک مرد نیست و در تحقیر او نیست. و در این واقعیت که یک مرد حتی در شرایطی که همسرش رفته است مانند یک مرد رفتار می کند. فقط در این صورت او نه تنها می تواند برگردد ، بلکه خانواده ترمیم شده حتی قوی تر می شوند. آنچه از صمیم قلب برای همه مردانی که در این شرایط سخت قرار دارند آرزو می کنم.

حالا دلایل توضیح داده شده در بالا را دوباره بخوانید و رفتار مردان خود را تجزیه و تحلیل کنید. این ممکن است برای شما مفید باشد حتی اگر همسرتان شما را جایی ترک نکند ، یا حتی اگر شما اصلا ازدواج نکرده اید. در این صورت ، شما می دانید چگونه باید مانند یک مرد رفتار کنید ، یا می توانید اشتباهات مردانه خود را در یک رابطه به موقع تصحیح کنید.از بین بردن هر گونه خطر درگیری با همسرتان و خروج احتمالی بعدی او از شما.

اگر برای ارزیابی چشم اندازهای وضعیت خانوادگی خود در درگیری با همسرتان یا پس از ترک همسرتان به کمک احتیاج دارید ، یا اگر در انتخاب استراتژی بهینه برای رفتار مردان خود در خانواده به مشاوره نیاز دارید ، خوشحال می شوم به شما کمک کنم. در حالت مشاوره شخصی یا آنلاین.

توصیه شده: