مرد و زن. جدا یا با هم؟

تصویری: مرد و زن. جدا یا با هم؟

تصویری: مرد و زن. جدا یا با هم؟
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, ممکن است
مرد و زن. جدا یا با هم؟
مرد و زن. جدا یا با هم؟
Anonim

چرا رابطه ای که در ابتدا آشفته و از نظر احساسی شدید بود با گذشت زمان از بین می رود؟ بیشتر اوقات ، مردم در توضیح این موضوع ، بدون وارد شدن به تجربیات خود ، می گویند که به سادگی خسته شده اند یا از احساس چیزی در رابطه با شریک یا شریک خود دست برداشته اند. چنین توضیحاتی برای آنها کاملاً مناسب است ، اما مشکل اینجاست که بارها و بارها موقعیت مشابهی در توسعه روابط با آنها تکرار می شود.

به نظر من یکی از دلایل این وضعیت و توضیح آن ترس است. علاوه بر این ، هم مردان و هم زنان آن را تجربه می کنند (به ویژه اگر افراد قبلاً تجربه منفی روابط را داشته باشند) ، صحبت این است که فرد شروع به درک می کند که اگر رابطه ایجاد شود ، باید اصول زندگی ، عادات خود را تغییر دهد. به عبارت دیگر ، کل زندگی تعدیل شده باید تغییر کند. و همچنین باید سطح مسئولیت و برنامه های خود را برای آینده تغییر دهید. چنین تعدیلاتی در ارتباط با دیدگاه آشنا (و بسیار آشنا) در زندگی برای برخی از افراد فرایند بسیار دشواری است. و از همه مهمتر ، پیش بینی دقیق یا پیش بینی نتیجه غیرممکن است. و همه چیزهایی که یک فرد نمی داند او را می ترساند. البته ، هر کس قدرت متفاوتی از این ترس دارد و شخصی می تواند از آن بگذرد ، در حالی که دیگری قادر به انجام آن نیست. اعتراف می کنم ، در چنین ترس ، شریک یا شریک نامناسب تلقی می شود ، مردم در چنین مواردی می گویند که این می تواند به عنوان بی اعتمادی به کسی که در این نزدیکی است بی اعتمادی تلقی شود. یک فرد ، وقتی چیزی او را می ترساند ، تمایل دارد که برای خود متاسف باشد و رفتار خود را توجیه کند ، چنین افکاری برای او ناخوشایند است. بنابراین ، برای کسی بهترین راه حل این است که رابطه را پایان دهید. دلیل آن ممکن است در چنین مواردی کاملاً ناچیز باشد.

یک نکته دیگر. یک رابطه سالم و هماهنگ همیشه بر اساس اصل "من می دهم" است. یعنی ، شخص قبل از هر چیز تلاش می کند چیزی را از شریک یا شریک دریافت نکند ، یعنی بدهد. اغلب ، افراد برعکس ، روابط را از دیدگاه دریافت رضایت از نیازهای خود درک می کنند. مهم نیست چه نوع ، جنسیت ، هدایا ، توجه ، یا چیزهای دیگر. علاوه بر این ، این مدل روابط توسط اخلاق جامعه پشتیبانی می شود. اما ، همانطور که می دانید ، اخلاق یک چیز قابل تغییر است. اگر در قرون وسطی اعتقاد بر این بود که یک زن زیبا یک جادوگر است ، او سوزانده شد ، اخلاق تغییر کرد و نگرش نسبت به زنان نیز تغییر کرد. در مواردی که رابطه بر اساس انتظارات ، اول از همه ، از مزایای شریک یا شریک ایجاد می شود ، فرد احساس می کند که به عنوان پیش فرض بر او مدیون است. اما این ترفند است ، غالباً خواسته های انسان هیچ محدودیتی ندارد ، سپس لحظه ای فرا می رسد که شخص احساس می کند چیزی به او داده نشده است. بر این اساس ، این برای او ناخوشایند است ، اما او فقط شریک زندگی را سرزنش می کند ، زیرا باید ناراحت و ناامید باشد. در این زمینه ، تلاش برای دستکاری دیگران غیر معمول نیست و او را مجبور می کند تا برای جبران خسارت به دنبال شریک (های) خود "بدود". اما همه با این موضوع موافق نیستند. در نتیجه ، روابط متلاشی شد. در مواردی اتفاق می افتد که شخصی از مدام دادن و ندیدن "عدالت" خسته می شود و رابطه را ترک می کند. ترجیح می دهد زندگی خود را بدون تغییر رها کند.

اتفاق می افتد که هر دو گزینه فوق به طور همزمان انجام می شود. مردم اغلب حتی جرات نمی کنند که دلایل واقعی جدایی را به خود اعتراف کنند و این عدم آگاهی از مشکل همچنان بر رفتار آنها حاکم است. به نظر من ، یک فرد بالغ ، اعم از زن یا مرد ، باید اهدافی را برای خود تعریف کند که در روند ایجاد روابط برای او در اولویت باشد. در عین حال ، خوب است به یاد داشته باشید که این روند ، به طور کلی ، تمام مدت رابطه را ادامه می دهد.

با شادی زندگی کنید! آنتون چرنیخ.

توصیه شده: