2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
روزی روزگاری مردی به من گفت:
- به من گوش کن!
به هر حال ، او رئیس یک شرکت بزرگ است و از معنای این عبارت بسیار دقیق استفاده کرده است.
در مورد بیانیه وی چنین عبارتی وجود دارد:
ما به یک چیز فکر می کنیم ، چیز دیگری می گوییم و شخص سوم را می فهمد.
وقتی اطلاعات را دریافت می کنیم چه اتفاقی می افتد؟
تجربه خود من ، تجربه دیگران ، افکار در ذهنم معلق است ، دانش کتابها ، موقعیتهای مختلف مشابه به ذهن می آید. و به جای شنیدن یک شخص ، اطلاعات او را با اطلاعات درون خود جایگزین می کنیم.
شنیدن گفتگو یک هنر کامل است. این بدان معناست که تا حدی خود را از آن قسمتی از خود جدا کنیم که همه چیز را همانطور که هست گوش می دهد و می پذیرد. تا حدودی یک صفحه خالی باشد. برای پذیرش اطلاعاتی که طرف مقابل می دهد ، تنظیم کنید. آماده باشید تا به شکلی که او به ما مراجعه کرده است به او نگاه کنید. و تنها پس از آن ممکن است همه آن بخشهایی از ما را که دیدگاه خود را از اطلاعات دریافتی نشان می دهند ، به هم متصل کنیم. تا نظر خود را بر آن تحمیل کنید.
من فکر می کنم تا حدی مردم را قطع می کنیم زیرا به مکالمه توجه نداریم. شخص صحبت می کند ، و طرف مقابل از قبل نظر خود را در مورد کلمات خود دارد. به جای افکار گوینده ، جذب افکار خودش می شود. البته ، او می خواهد سریع آنها را صدا کند. در نتیجه ، او حق صحبت تا آخر را نمی دهد و شروع به صحبت در مورد خود می کند.
چقدر می توانید در چنین شرایطی گفتار را بشنوید؟ آیا ایده گوینده به ذهن شنونده می رسد؟
به طور مشابه ، ما نمی توانیم احساسات شخص دیگر ، احساسات او را در مورد رویدادهای زندگی بشنویم. اوضاع را از چشم او ببینید. و تا حدودی ما نگرش شخصی طرف مقابل را نسبت به برخی حوادث بی ارزش می کنیم.
هر چند وقت یکبار مخاطب چنین جملاتی را به شما می گوید: "خوب ، مبالغه نکن ، اوضاع آنقدرها هم آنجا نیست" ، یا "بیا ، باید شکایت کنی ، ببین حال دیگران چگونه است" ، یا "خوب ، این چیزی نیست مناسب شما نیست ، همه آنها بسیار زیاد هستند ، می توانید به آنها حسادت کنید؟ " در این مورد به مواردی اشاره می کنیم که ما چیزی را می گوییم ، و در پاسخ به ما در مورد غروب زیبا ، دلفین ها در اقیانوس آرام یا چیزی شبیه به آن گفته می شود. آیا چنین مواردی داشته اید؟
اما ما نقش ها را تغییر می دهیم. امروز ما نمی توانیم بشنویم و فردا ما نمی توانیم شنیده باشیم. اما در عین حال ، ظاهراً همه با دقت گوش می دهند. بشنوید ، مساوی نیست که بشنوید! با گوش دادن ، ما سومی را می فهمیم ، چیزی از خود ما. گاهی اوقات ما طرف مقابل را حدس می زنیم یا به آن بسیار نزدیک هستیم و گاهی با سوء تفاهم خود ناامید می شویم. با گوش دادن ، گاهی اوقات مانند "کور و ناشنوا" صحبت می کنیم و در چنین گفتگویی توافق بر سر چیزی بسیار دشوار است. با گوش دادن ، ما از قبل می دانیم که عزیزمان چه چیزی می تواند به ما بگوید. اما هر روز افکار ما تغییر می کند و فردا ما متفاوت فکر خواهیم کرد. با گوش دادن ، خطر از دست دادن تماس منحصر به فرد با گفتگو ، که بعداً به گفتگوی فرمول تبدیل می شود ، وجود دارد.
بسیار مهم است که به شیوه ای که می شنوید گوش دهید. به هر حال ، ما قبلاً افکار خودمان را می دانیم. و ما همیشه زمان داریم تا آنها را صدا کنیم. و همیشه فرصتی برای شنیدن صحبت های طرف مقابل وجود ندارد. و از بسیاری جهات آن را به خود نمی دهیم.
آیا بین شنیدن و شنیدن فرقی برای شما وجود دارد؟
توصیه شده:
چگونه یاد بگیرید که به سکوت گوش دهید ، یا 7 راه آسان برای آرام کردن ذهن خود
به سکوت گوش دهید. به صدای آرام روح خود گوش دهید ، خود ، خواسته های خود را بشنوید ، عمیق ترین نیازها و آرزوهای خود را بشناسید. مسیر خود را بیابید و بدون چرخش یا توقف آن را دنبال کنید. آیا امکان دارد؟ هر چند وقت یکبار به خودتان اجازه می دهید به صدای درونی خود گوش دهید؟ آیا می توانید آن را بشنوید؟ آیا می توانید حداقل 5 دقیقه از زمان خود را در طول روز برای تنها ماندن با خودتان اختصاص دهید؟ بیشتر اوقات ، ما مکالمات گذشته را بارها و بارها در ذهن خود تکرار می کنیم ، در مو
به سکوت گوش دهید - آرامش را بیابید
یک راه آسان وجود دارد ، در میان هرج و مرج و شلوغی ، برای یافتن آرامش. آیا می دانید که سکوت را چگونه شنیده اید؟ یک ترکیب عجیب "سکوت به نظر می رسد" ، اینطور نیست؟ اما با این حال ، آیا شما با سکوت آشنا هستید؟ و سکوت برای شما چیست؟ صدایی ندارد ، انگار در جعبه ای از پشم پنبه گذاشته شده اید؟ یا صدا دارد؟ صداهای طبیعت ، صدای آب ، صداهای شهر ، در همان لحظه ای که سرعت خود را کاهش می دهید ، متوقف شده و به اتفاقات اطراف خود گوش دهید.
بیاموزید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید
با مرور یادداشت هایم ، این داستان را کشف کردم ، که سالها پیش با عجله ضبط شده بود. من آن را دوباره خواندم ، آن را به تعویق انداختم ، اما چیزی نشان داد که متأسفانه ارتباط آن امروزه باقی مانده است. ممکن است کسی امروز نیاز به دیدن این خطوط و چیز دیگری داشته باشد که در حال حاضر متولد شده است:
به خود و بدن خود گوش دهید. قسمت 2
آگاهی از بدن سطوح مختلفی دارد. آخرین بار ما در مورد مشاهده و آگاهی از احساسات و تجربیات بدنی خود نوشتیم ، در مورد اینکه چگونه این می تواند به تماس عمیق تر با خود کمک کند. اکنون می خواهیم در مورد سطح دیگری از آگاهی بدن صحبت کنیم. اتفاق می افتد که اتفاقی می افتد و شما به همان شیوه ای واکنش نشان می دهید که قبلاً در موقعیت های مشابه واکنش نشان داده اید ، بدون اینکه به احساساتی که به طور خاص در این موقعیت در شما ایجاد می شود ، گوش دهید ، هرچند مشابه موارد قبلی.
به خود و بدن خود گوش دهید
ما معمولاً هنگام احساس درد ، ناراحتی یا تنش شدید به بدن و احساسات جسمانی خود توجه می کنیم. و اغلب ما لحظه ای را از دست می دهیم که اولین پیشگامان حالات منفی ظاهر می شوند. اما اگر سعی کنیم ناراحتی تازه در بدن را متوجه شویم ، چطور؟ این چگونه می تواند به ما در مراقبت از خود کمک کند؟ به عنوان مثال ، اغلب ما به کمردرد بسیار شدید توجه می کنیم ، و تنها در آن صورت است که شروع به انجام کاری می کنیم ، حالت خود را تغییر می دهیم ، حرکت می کنیم.