2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
بیرون پنجره یک عصر بارانی است. در دفتر سمت راست من ، مرد 40 ساله ای با وجود تلاش برای شاد بودن و حتی شوخی با ظاهری کسل کننده نشسته است. چه چیزی او را رانده است؟ همانند بسیاری - عشق ناخوشایند. یک سال پیش ، او از همسرش جدا شد ، خانواده ای را که دو دختر در آن بزرگ می شدند ، ترک کرد ، خانواده ای که اشتیاق او را برانگیخت.
- همسر یک شخص فوق العاده است ، یک مادر خوب ، یک زن دلسوز ، باهوش ، پول خوبی به دست می آورد ، اما رابطه ما مدتهاست که یکنواخت ، آرام و تقریباً خویشاوندی شده است. حوصله ام سر رفت. و سپس همکلاسی های سابق تماس می گیرند ، پیشنهاد ملاقات در کافه را می دهند. می دانستم که اینا نیز به جلسه می آید که کمی نگرانم کرد. من قبلاً عاشق او بودم ، اما این اتفاق افتاد که او با دیگری ازدواج کرد. بعد از کافه ، با او در پارک قدم زدیم ، تقریباً تا صبح صحبت کردیم. معلوم شد که یک سال پیش او از شوهرش طلاق گرفت و تنها با پسرش زندگی می کند. این ملاقات احساسات قدیمی را در من برانگیخت. کنار اینا قدم زدم و زانوهایم مثل یک نوجوان می لرزید. و در خانه ، در حالی که من با همسر خود در رختخواب دراز کشیده بودم ، چنین تخیلات جنسی دیوانه واری در سرم ایجاد شد که به اشک ریخت. ما با همسرم رابطه جنسی داریم ، اما اینا در ذهنش است - خوب ، این فقط از سرم خارج نمی شود! همه خسته شده بودم ، در نهایت تصمیم گرفتم طلاق بگیرم. ما با اینا زندگی مشترک را شروع کردیم. در ابتدا به نظرم رسید که هیچ شخصی در دنیا خوشبخت تر از من نیست. اما شادی زیاد دوام نیاورد. خیلی زود ، اینا شروع به باز شدن از سمت تاریک خود کرد.
او نمی دانست چگونه سپاسگزار ، مهربان باشد. او فقط وقتی به چیزی از من احتیاج داشت تشکر کرد و لطافت نشان داد. او همچنین هرگز از هیچ چیزی عذرخواهی نکرد. او خواستار قطع ارتباط با بچه ها شد ، عصبانی شد. او واقعاً دوست داشت مرا به احساسات برساند. حتی به نظر می رسد که او از دیدن عصبانیت من و نحوه لرزیدن از عصبانیت لذت می برد. و سپس یک روز او دوباره مرا عصبانی کرد: او دیر به خانه آمد ، مست بود و شروع به اهانت به من کرد. من نمی توانستم مقاومت کنم ، او را روی تخت انداختم ، او را به درون تشک هل دادم ، چیزی فریاد زد ، حتی به گونه اش ضربه زد … اما چیزی که من را شگفت زده کرد: در آن لحظه نگاه او آنقدر بی حال شد ، انگار او ارگاسم داشته است. متوجه شدم که لذت بردن از او این است که جانور را در من بیدار کند. رفتار اینا بسیار درنده ، حیوانی بود. او غرق در عصبانیت ، احساسات سمی بود ، اغلب می گفت که از من ، شوهر سابقم ، پدرش ، ناپدری متنفر است … و به نوعی من او را هنگام رابطه جنسی با یک دوست گرفتم … پسرش در اتاق بعدی نشسته بود ، تماشای تلویزیون آنها حتی از او پنهان نشدند! من دچار حمله هراس شدم ، آنها با آمبولانس تماس گرفتند. سپس اقدامات ناپسند بیشتری از طرف او انجام شد. او سقط کرد بدون اینکه حتی من را از بارداری اش مطلع کند! این آخرین قطره ای بود که جام صبر را سرریز کرد. وسایلم را جمع کردم و رفتم. رابطه ای که با چنین اشتیاق آغاز شد به تاریکی محض تبدیل شد. حتی در آن زمان ، متوجه شدم که او به کمک روانی نیاز دارد ، پیشنهاد دادم که با هم به روانشناس برویم. اما اینا انگشت خود را در معبد خود چرخاند و به من اطمینان داد که در واقع من بیمار هستم. شاید او راست می گوید و من نیاز به درمان دارم؟ با او زندگی می کردم ، من واقعاً به کفایت خود شک کردم. من چه می خواهم؟ این زن را فراموش کنید ، خودتان را کنار هم قرار دهید.
از نظر منطقی ، روان انسان در یک رابطه امن و پایدار ایمن تر خواهد بود. اما اگر یک آسیب غیرقابل حل وجود داشته باشد ، او به این آسیب می رسد با این امید که همه چیز در حال حاضر متفاوت باشد.
یک شخص ، به طور معمول ، به طرف شریک سرد و طرد کننده کشانده می شود و می خواهد سناریوی یک رابطه شکست خورده و دردناک را در سطح ناخودآگاه بازنویسی کند. با یک شریک میزبان خسته کننده است. این هیچ یادآوری از رویداد آسیب زا ندارد ، مزاحم نیست.
قبل از عجله رفتن به گرداب ، باید فکر کنید: "چه چیزی واقعاً من را تحریک می کند: میل جنسی برآورده نشده یا نوعی گشتالت" بسته "، احساسات سمی از عصبانیت ، کینه ، غرور یک بار زخمی؟ آیا وضعیت فعلی ثبات من واقعاً نامطلوب است؟ یا باید خودم را بفهمم ، خودم را بفهمم و آنچه را که واقعاً می خواهم درک کنم ، چگونه می توانم آن را به خودم بدهم؟
این امر با توسعه آگاهی در زمینه روان درمانی به دست می آید.
* آبرنگ: مارکوس بکاری.
توصیه شده:
"شیمی" عشق و جاذبه: شما چه تیپی هستید و چه کسی برای شما جذاب است؟
عشق دلالت بر یک انتخاب دارد: از بین هزاران نفر ، ما به نحوی فردی را مشخص می کنیم که می خواهیم با او رابطه ای نزدیک ، پر از شور ، فداکاری و محبت برقرار کنیم. چگونه و چرا این شریک خاص را انتخاب می کنیم؟ پارامترها و معیارها چیست؟ به طور متوسط ، ما تمایل داریم شریکی را انتخاب کنیم که از نظر سطح اجتماعی ، اقتصادی و قومی و همچنین از نظر تحصیلات ، هوش و جذابیت بدنی به ما نزدیک است.
پرتاب ضربه ، ضربه پرتاب کننده: درمان ترک
برای ما ، ترک احساس شخصی است که ارتباط ما با آن یک طرفه قطع شده است. در همان زمان ، کسی که ترک کرد اجازه نمی دهد که روش جدایی انجام شود. او به سادگی ناپدید شد. او نگفت: "تو برای من مهم بودی" ، یا "بودن با تو برایم خیلی سخت بود"
قابل ویرایش-غیر قابل ویرایش: جاذبه برای وحدت. پیکاسیسم و تریکوتیلوفاژیا
چنین بازی آموزشی معروف کودکان "خوراکی-غیرقابل خوردن" وجود دارد ، که به کودکان خردسال می آموزد که بین آنچه می توانند بخورند و چه چیزی نمی توانند تمایز قائل شوند. تبلیغات این بازی چیزی شبیه به این است: "برای رشد بزرگ ، قوی ، باهوش و سالم ، باید خوب غذا بخورید
جاذبه اعتیاد آور
تمام پارادوکس جذب اعتیادآور به یک شی این است که با وجود تأثیر خردکننده آن ، همیشه بخشی از روان آن را به عنوان یک شیء خوب درک می کند که به فرد معتاد اجازه می دهد تا مدتی از درگیری و درد روانی خلاص شود. در قیاس با کودک خردسالی که برانگیخته شده است و برای محافظت از خود در برابر احساسات غافلگیرکننده به مادری نیاز دارد ، فرد بالغ به دنبال یک وسیله اعتیادآور است.
ارتباط. وقتی جاذبه محو می شود
در یک رابطه ، مرحله ای پیش می آید که سرمایه گذاری با اراده ، اعمال ، کلمات ، رفتار و واکنش ها ضروری می شود. مرحله طبیعی و اجتناب ناپذیر است. حالت اولیه آتش بازی ، هنگامی که یک انگیزه درونی ، تقریباً فیزیکی برای اعمال اعمال می شود ، از بین می رود.