زندگی پس

تصویری: زندگی پس

تصویری: زندگی پس
تصویری: فیلم کامل حامد طهماسبی، زندگی پس از زندگی، ١٣ اردیبهشت، تجربه نزدیک مرگ، جان کندن سخت، NDE، دارابی 2024, ممکن است
زندگی پس
زندگی پس
Anonim

زندگی پس.

مانند یک کودک در کنار والدین ، مراجعه کننده در تجربیات خود در کنار یک روانشناس باقی می ماند ، هرچند ناخودآگاه ، تمام آن لحظات دردناک از زندگی کهنسال و غیرقابل درک کودک را زندگی می کند. احتمالاً بخشی از مشکل این است که ما بزرگ شدیم و خودمان زندگی را پشت سر گذاشتیم ، و آن را که ما رها کرده ایم ، برای خود در گذشته زندگی می کند و بارها و بارها در مقابل ما صحنه هایی از غیرقابل درک بودن تجربه زندگی مان تکرار می شود ، مانند یک بازی سال نو برای کودکان ، زندگی در مقابل ما می چرخد ، مانند آخرین باری که او را در دوران کودکی دیدیم.

در اطراف چنین سکوتی ، این دیوارهای بتنی ، مظلومانه به نظر می رسند ، همانطور که روزگاری به من نگاه می کردند ، یک غول عظیم با آسمان چروک ، خاکستری چشم ، گردباد مو ، و این سکوت مرا سرزنش می کند. وقتی به خانه های بلند خاکستری نگاه می کنم ، احساس می کنم در خانه هستم. حالا من حتی نمی توانم تصور کنم که چگونه می توانید این خدا را بدون ترس از او دوست داشته باشید. یا من هنوز از او می ترسم؟ در کودکی من چه چیزی می تواند بالاتر از پدرم باشد؟ و انگار در حال بزرگ شدن هستم ، من خودم تبدیل به او می شوم ، و در حال حاضر من از طریق چشمان مادرم ، و تمام این خیال پردازی های نامحرم ، احساسات ناخودآگاه ، در چشمان او ، نفرت از یک پسر ناتوان و آزرده شده که از آسیب های خودشیفته رنج می برد ، نگاه می کنم ، این همه میراث از بالای سکوت خاکستری چشمانش روی من می افتد. این مانند یک بلوتوث نسل است ، اطلاعات از نسلی به نسل دیگر با نگاه منتقل می شود.

واقعاً دشوار است باور کرد که همه این چیزها ، مانند عقده ادیپ ، در واقعیت وجود داشته باشند ، و غیرقابل تحمل است که از مشارکت شما در این عیاش مست جنون خانوادگی مطلع شوید. اطاعت از خواسته های ناخودآگاه با اراده ضعیف و انجام ، انجام ، انجام ، کاری که باید انجام دهم (آه ، البته ، من می خواهم ، اما من نباید) بسیار آسان تر است. و همه خوشحال خواهند شد. پس از مرگ

این اجرا ناشناس است. مشارکت در آن برای شرکت کنندگان کاملاً طبقه بندی شده است ، در غیر این صورت هیچ فتنه ای وجود نخواهد داشت. آنچه بدیهی به نظر می رسد نادرست است ، آنچه به نظر می رسد بحث برانگیز است وجود ندارد ، تغییر میل جنسی به راست ، به چپ مجازات بیماری ها و اختلالات روانی دارد. ما بیش از حد به این سناریوی لعنتی ادیپ وابسته ایم ، همه چیز تا کوچکترین جزئیات قابل پیش بینی است ، اجتناب ناپذیر است ، خوانده و توصیف می شود ، برای رشد و بلوغ لازم است ، مغز را با همان موارد پاک می کند و آن را لکه دار می کند. هیچ کس بدون ایفای نقش اصلی سالن را ترک نمی کند ، همه تماشاگران ، اینها بازیگر هستند ، همه صحنه ها ، اینها تخت هستند ، همه دانش بی فایده است. این طبیعت زندگی است ، حتی اگر ما نه به طبیعت و نه به زندگی اعتقاد داریم.

کسانی که پنهان نشده اند مقصر هستند. احساس گناه بهترین چیزی است که در انتظار من است ، و یک راه طولانی توبه ، با عذاب های روح و بلوغ ذهن. از دست دادن کامل بینایی در اینجا مانند یک جایزه برای برنده است ، نه این که خود یا اعضای سابق تیم را ببیند ، چیزی را در این جهان نبیند که یادآور این حادثه وحشتناک ، غم انگیز و چنین نزدیک باشد. در او نقطه خالی یکی دیگر این است که ناشنوا شود تا در مورد بی گناهی خود در مورد همه اینها صحبت نکنم ، اما ظاهراً این یک داستان کاملاً متفاوت است.

ماندن در این داستان بی پایان بسیار آسان تر از تلاش برای خروج از آن است. وسوسه های زیادی در آن وجود دارد ، جوایز و جوایز زیادی ، و همچنین انزجار ، شر و جنون زیادی. این امتحان قبل از ورود به بزرگسالی است ، شروع چنین است. و برای بسیاری ، پایان.

توصیه شده: