مراقبت از بستگان

تصویری: مراقبت از بستگان

تصویری: مراقبت از بستگان
تصویری: Orphan Relative Visa ( Subclass 117 )ویزای کودکانِ بی سرپرستِ بستگان ( زیرشاخه ۱۱۷ ) 2024, ممکن است
مراقبت از بستگان
مراقبت از بستگان
Anonim

سوتلانا در کوچه پس کوچه های پارک قدم زد. او تعجب می کرد که چرا انجام این کار برای او بسیار دشوار است.

شش ماه پیش ، او تصمیم گرفت به خارج برود. وقتی زمان جمع آوری اسناد و پرداخت هزینه سفر فرا رسید ، احساس کرد که نمی خواهد این کار را انجام دهد. حالا ، اگر کسی این کار را انجام دهد … سوتلانا خوشحال می شود که به مکان های تعیین شده حرکت کند ، اما نمی خواست در ترتیب بازدید از آنها شرکت کند.

در مورد کار هم همین اتفاق افتاد. سوتلانا با داشتن تجارت شخصی خود ، که مستلزم صرف وقت برای تبلیغات است ، خود را متقاعد کرد که نمی تواند این کار را انجام دهد. این که او قدرت و هوش لازم برای چنین کاری را ندارد ، اما دانش خود را دوباره پر نکرد. و به پرسش از استخدام متخصصی که می داند چگونه تجارت را ارتقا دهد حتی توجهی نشد. هیچ پولی برای این کار وجود نداشت.

در چنین لحظاتی ، او تبدیل به یک دختر کوچک در لباس بزرگسالان شد. او به سختی به خودش اعتراف کرد که در حال تبدیل شدن به کودکی است که نمی تواند کاری انجام دهد. من ناراحت شدم و در جستجوی کسی بودم که این کار را انجام دهد.

در اعماق قلب ، او فهمید که می تواند به تنهایی با تبلیغات و تفریح سر و کار داشته باشد ، اما او فقط نمی خواست. او در اعتراف به عدم تمایل خود برای راه اندازی کسب و کار خود مشکل داشت. او از مسئولیت می ترسید. با این حال ، او فهمید که هیچ کس دیگر خالق تجارت و اوقات فراغت او نخواهد بود.

گاهی اوقات از خود سوال می پرسید: چه کسی درآمد خوب می خواهد ، چه کسی سفر می خواهد ، چه کسی روابط پایدار می خواهد؟ معلوم شد که این همان چیزی است که او می خواهد. با غلبه بر مقاومت ، تصور می شد که خودش را به سمت هدف پیش می برد. با پیدا کردن خود در چنین موقعیتی نسبت به خودش ، او قبلاً آرزو داشت که چیزی نخواهد. او آنقدر عادت کرده است که به گونه ای زندگی کند که دیگری برایش بیگانه باشد و امکان پذیر نباشد. همانطور که شخصی گفت: "ارتباطات عصبی قوی ایجاد شده است." اما برای ایجاد ارتباطات جدید ، توصیه می شود کار دیگری انجام دهید. سپس شما باید خود را مجبور کنید ، مهم نیست که چه هزینه ای برای او دارد.

"چرا باید خواسته از طریق خشونت علیه خود انجام شود؟" او تعجب کرد ، تلاش دیگری انجام داد. به هر حال ، همه چیز برای سفر وجود دارد. اما همچنین چیزی پنهان ، مهمتر وجود داشت.

او زنگ مبهمی را احساس کرد. "من می خواهم به این سفر بروم ، اما احساس می کنم یک خیانتکار هستم. فقط جلوی کی؟ " - یک پاسخ آمد ، - در حضور بستگان. سوتلانا توسط گناه دستگیر شد. اما پس از یک لحظه عصبانیت ظاهر شد. او ، به خاطر آرامش عزیزانش ، خود را از لذت محروم کرد! فقط برای اینکه از طایفه و قبیله متمایز نشوید. مثل آنها باشید ، بدون اینکه تظاهر به بیشتر بودن کنید.

او فهمید که چرا به مردانی نیاز دارد که از او مراقبت می کنند. سپس می تواند بگوید که او نیست ، بلکه شخص دیگری مقصر است که او متفاوت از اقوام خود زندگی می کند. او هیچ کاری برای این کار نکرد - موفقیت ، پول ، مسافرت - این او نیست ، بلکه آن "مرد" است و انگشتی به سمت او فشار می دهد. و در اینجا موفقیت است - او قبل از بستگان خود پاک است.

سوتلانا از حیله گری وحشت زده شد که با کمک آن می خواست از اتهام و مسئولیت جلوگیری کند. اما در این صورت ، او نمی تواند مانند بستگان خود زندگی کند.

"من می خواهم متفاوت زندگی کنم. برای آرامش خاطر خود را متوقف کنید؟ نه من نمی خواهم! من متفاوت هستم و بیشتر در این زندگی می خواهم تا وفادار باشم ، منتظر سنت های خانوادگی … چه انتظاری دارم؟ زندگی یکی است و همانطور که شنیدم ، اجاره داده نمی شود. " سوتلانا متوجه نشد که چگونه پارک را ترک کرد و به سمت آژانس مسافرتی رفت ، جایی که با اپراتور قرار گذاشت. تصمیم گرفته شد.

توصیه شده: