مرزها جفت می شوند. سو استفاده کردن

تصویری: مرزها جفت می شوند. سو استفاده کردن

تصویری: مرزها جفت می شوند. سو استفاده کردن
تصویری: زندگی سیاه زن بی اولاد که وادار می‌شود پیش ملالندی برود 2024, ممکن است
مرزها جفت می شوند. سو استفاده کردن
مرزها جفت می شوند. سو استفاده کردن
Anonim

در روانشناسی ، مفهومی از مرزهای شخصی وجود دارد. منطقه صمیمی ، فضای شخصی ، فضای اجتماعی ، فضای بیرونی.

در گشتالت ، مفهوم مرزها کمی گسترده تر است و پدیده تعامل افراد یا یک فرد با محیط را نشان می دهد. نکته این است که مرزها جایی هستند که دو تفاوت با هم برخورد می کنند.

به عنوان مثال ، مرز فیزیکی پوست انسان است ، این محل تماس بدن و محیط خارجی است. یکسان مرز شما این است که به سادگی آنچه را می خواهید یا نمی خواهید با صدای بلند بیان کنید. شوهر گفت که او چای می خواهد ، و زن گفت که او قهوه می خواهد - مرزهای آنها در مورد میل به نوشیدن مشخص است ، آنها متفاوت هستند ، شما می توانید با آنها کاری انجام دهید ، با آنها بحث یا بحث کنید. اگر یکی با خودش گفت ، و دومی ساکت است ، به این معنی است که او مرز خود را مشخص نمی کند ، ما در مورد این دوم چیزی نمی دانیم ، و هنگامی که اولی آنچه را که او می خواست به او نخواهد داد ، چه کسی را سرزنش خواهد کرد؟ بیشتر اوقات ، نه خود شما.

مرزهای روانشناختی از ایده خود ، آنچه درست و غلط ، مجاز یا ممنوع است ، شکل می گیرد. اجازه دهید مرزها را به عنوان یک دایره تصور کنیم ، که در مرکز آن شخصیت قرار دارد ، خارج - محیط.

Image
Image

طرح تماس انسان با محیط توسط مارینا ایونیچوا

مرزها خیلی نزدیک است ، اگر به راحتی توسط دیگران کنترل می شوید ، اگر کارهای زیادی را برای دیگران به ضرر خود انجام می دهید ، نمی دانید چگونه امتناع کنید. به طور معمول ، مرزهای محیط به دایره حمله کرده و کوچکتر می شود.

چه باید کرد: تجاوز خود را تعیین کرده و مرز را بازیابی کنید.

مرزها خیلی دور است ، اگر همیشه می دانید چه چیزی برای دیگران بهتر است ، ناراحت شوید و توصیه کنید ، از امتناع و به طور کلی نظرات دیگران چشم پوشی کنید. در این حالت ، دایره از مرزهای محیط بالا می رود و خود بزرگتر می شود.

چه باید کرد: تشخیص دهید که مردم حق دارند با شما متفاوت باشند ، ناتوانی شما را در تغییر آنها بپذیرید ، به نیازهای خود توجه کنید.

مرزها کافی است اگر آزادانه امتناع یا موافقت می کنید ، با تکیه بر احساسات و احساسات ، و نه قوانین و تعهدات. مرزها انعطاف پذیر هستند ، بسته به موقعیت ، دور می شوند یا نزدیک می شوند. تبادل با محیط نیز در تعادل است: شخص آزادانه (فرصت ها ، منابع) را می گیرد و می دهد (پول ، قدردانی).

شما می توانید مرزهای خود را بر اساس احساسات در بدن احساس کنید. بدن همیشه ابتدا واکنش نشان می دهد. به محض اینکه اتفاقی در دنیای خارج رخ می دهد که باعث ایجاد احساس می شود ، بدن می خواهد واکنش نشان دهد. به عنوان مثال ، شما را به مترو هل دادند و عصبانی شدید ، تمایل طبیعی شما این است که مرز شخصی نقض شده را به صورت کلام یا عمل بازگردانید. اما شما خیلی خوب تربیت شده اید و سکوت می کنید و لب های خود را جمع می کنید. بقیه روز شما سردرد دارید ، آن را به گردن آب و هوا بیندازید و قرص بخورید.

احساسات مهار شده منجر به تنش در بدن می شود. علاوه بر این ، تجربه احساس همیشه به معنای واکنش فوری در آنجا ، سیلی پاسخ به صورت یا چیز دیگری نیست. کافی است به خودتان اعتراف کنید و بگویید: وای ، من الان عصبانی هستم ، آن را به او می دادم!

من توجه زیادی به کار با بدن در فرایند روان درمانی دارم. ممکن است فرد احساسات خود را درک نکند و احساسات را تشخیص ندهد و بدن همیشه واکنش نشان می دهد. در حال حاضر ساق پا می لغزد ، مشت ها محکم می شوند ، سپس ناگهان اشک از حالت آبی خارج می شود. بدن یک شاخص عالی برای فرآیندهای داخلی است.

اگر مرزهای شما نقض شوند ، چگونه می توان آنها را بازیابی کرد؟ یا کسی مرتباً آنها را نقض می کند ، یعنی به عنوان یک سوء استفاده کننده عمل می کند (سوء استفاده انگلیسی - سوء استفاده ، سرزنش ، توهین).

به عنوان مثال ، یک شریک به طور مداوم توافق های شما را نادیده می گیرد. یا مادرم علیرغم اعتراض شما ، کمد های شما را مرتب می کند. هر اتفاقی که برخلاف میل شما ، برخلاف گفته شما ، میل شما رخ دهد ، می تواند در حال حاضر خشونت روانی تلقی شود. کلمه NO نیازی به توضیح و اضافات ندارد ، این باید برای یک فرد کافی در گفتگو کافی باشد.

برای بازگرداندن مرزهای خود به دوز سالم پرخاشگری نیاز است.تعدادی از مراحل دشوار مورد نیاز است: برای درک این که چیزی در حال رخ دادن است ، عصبانی شدن ، احساس این احساسات در بدن ، سپس بیان آنچه را که از مجرم می خواهید با کلمات بیان کنید و آن را بیان کنید. یک روانشناس می تواند در این زمینه کمک کند.

سعی کنید نه خود را برای عزیزان فرموله کنید. به عنوان مثال: من نمی خواهم در غیاب من وسایل من را بگیرید. یا: من از شما بسیار عصبانی هستم و از شما می خواهم این کار را نکنید ، در غیر این صورت … (نسخه خود را اضافه کنید).

من در مورد مشارکت ها به طور جداگانه نوشتم ، هنگام ایجاد رابطه به چه نکاتی باید توجه کنید ، و اگر نقض توافق نامه به طور منظم در زوج شما رخ می دهد ، این یک زنگ خطر است.

مهم:

  • کسی که عادت دارد به شریک زندگی (متجاوز) توهین کند ، بدون توجه به تعداد وعده های شما ، با یک خواسته عمدی تغییر نخواهد کرد. تغییرات در روان و رفتار به زمان و روان درمانی طولانی مدت نیاز دارد.
  • سوء استفاده کنندگان متولد نمی شوند ، آنها در نتیجه تربیت والدین یکسان می شوند. این بدان معنا نیست که فرد بد است ، فقط به شما نمی آید.
  • سوء استفاده روانی می تواند نامرئی باشد ، اما اگر جسمی شروع شده باشد ، این بهانه ای برای فرار به یک مکان امن و قطع همه تماس ها است.

توصیه شده: