2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من شروع کردم به دوست داشتن این تاپیک. در عمق زندگی ، پیچیده است. و منبع.
چقدر خوب است نجات غریق ، یا حتی نجات دهنده. روان درمانگر برای یک دوست ، و حتی بهتر است پدر و مادر باشید. خواهر و برادرهای جداگانه ، آشتی درگیری ها ، گوشه های هموار ، کمک به همکاران … و از این گذشته ، آنها اغلب در مورد چنین "چه شخص متواضع ، شایسته ، مهربان!" اما من از خودم می دانم - این یک فرد با عزت نفس بزرگ است ، این فردی در تاج است. "چگونه کمک نکنیم؟" - مانند اینجا درباره انسانیت و همدلی. اوه ، اینطور است؟ و در مورد تاج نه؟ ملکه با خودخواهی و ضعف مناسب نیست. او قدرتمند است و می تواند کارهای زیادی انجام دهد.
و بعد با وحشت روبرو شدم. سه روز قبل از مرگ پدرم ، علت را می شناسم - HIV ، یا بهتر بگویم ایدز. در مورد آن در سالهای اخیر می دانست و سکوت کرد! زیرا بایگانی حاوی اطلاعاتی است که تأییدیه دریافت کرده است. و این بدان معناست که او راه می رفت و می دانست. و او انتخاب کرد. بدون اطلاع کسی! هیچ روح زنده ای نمی دانست. من فقط از خشم داشتم خفه می شدم که متوجه موضوع شدم! چطور ممکن است نگوید؟ مشاوره نمی پرسید؟ فوراً به او می گویم چه کار کند. من ملکه هستم ، دستور می دادم ، می گفتم کدام انتخاب صحیح است. و در آن روزها ، با مشاهده اثر مرگ بر چهره او ، فقط می توانستم از ناتوانی زوزه بکشم و از ناامیدی موهایم را پاره کنم. تا اینکه متوجه شدم باید ناتوانی خود را بپذیرم. ناتوانی در تغییر چیزی در سرنوشت شخص دیگر. ناتوانی در تأثیرگذاری بر انتخاب ها و تصمیمات او. ناتوانی و تواضع. واقعیت را بپذیرید و برای مراسم تشییع جنازه آماده شوید. اما این سخت ترین تجربه است که به من امکان می دهد حسرت پشیمانی نداشته باشم. پشیمان است که او را ناراحت می بیند و حقیقت را از او دریافت نمی کند ، که او را وادار به زندگی نمی کند و راهی برای نگه داشتن او نمی یابد. ناتوانی تاج را از بین می برد: او مجبور نبود برای من زندگی کند ، این انتخاب او در زندگی او است ، این مرگ او است و فقط او تصمیم می گیرد که کی با او ملاقات کند. و وظیفه من این است که بر آن غلبه کنم.
بار دوم که با این موضوع روبرو شدم زمانی بود که مادرم افسرده بود و از مصرف داروهای ضد افسردگی خودداری می کرد. من صادقانه و با وجدان با او به عنوان یک درمانگر ، یک دوست ، حتی یک مادر در جایی کار کردم. من تمام تلاش خود را کردم و همه آشنایانم را که می توانستند به نحوی در سرنوشت مادرم مشارکت کنند ، به هم متصل کردم. او کتابها و سخنرانی ها را برایش مرور کرد ، چیزهای زیادی گفت و خودش را ثابت کرد. و برخلاف میل او مبارزه کرد. و سپس متوجه خستگی شد. این یک لحظه جالب است - برای درک اینکه چه چیزی را روشن می کنید و چه چیزی را به عقب برمی گردانید! متوجه دخالت محدود من در زندگی او شدم. من او را نه به عنوان یک بچه گربه ضعیف کوچک ، بلکه به عنوان یک زن بالغ در حال انتخاب می بینم. و او دور شد. من قادر نیستم او را متقاعد کنم. من فقط می توانم گاهی اوقات گوش کنم ، همدردی کنم ، احساساتم را بگویم ، خوب ، می توانم چند عدد مفید نیز ارائه کنم. و سپس ، اگر رضایت او وجود داشته باشد. راستش را بخواهید کنار گذاشتن ترسناک بود. به نظر می رسید که او نمی تواند بدون مراقبت من کنار بیاید. مجسمه ها! تاج من برای مدت طولانی تکان خورد و از سر عاقل من افتاد. مادر واقعاً معلوم شد که یک زن بالغ است ، می تواند زندگی خود را ادامه دهد و تصمیم گیری کند. و او حتی موفق شد با افسردگی کنار بیاید! من افراد و حمایت ، ویتامین B6 و میل به کنار آمدن را پیدا کردم. من در حال نوشتن مقاله ای هستم ، و او با دخترم بازی می کند ، از خنده فریاد می زند: "مادر بزرگ ، خوب ، تو خنده داری!" و من به مادرم احترام و قدردانی می کنم.
در اینجا معجزه وجود دارد: وقتی شخصی احساس بدی می کند ، احساس می کند کوچک و ضعیف است. با نجات او ، ما از این تصور شخصی از او حمایت می کنیم. مانند ، بله ، شما درمانده هستید ، اجازه دهید من شما را نجات دهم. فقط کافی است تاج را بردارید ، محدودیت ها ، ناتوانی خود را بپذیرید ، و شما نگاه کنید ، شخص نیز به نوعی بالا می رود ، به یاد داشته باشید که چند ساله است. البته زندگی در ناتوانی خود نیز ضامن تغییر دیگری نیست. همچنین احساس تعادل در اینجا مهم است - همه چیز در جهان به من و تغییرات درونی من بستگی ندارد. اما من دقیقاً 50 درصد در روابط مشارکت می کنم. خیلی زیاد است. مهم است. همچنین تمایز بین کمک و حمایت و - نجات بزرگ مهم است.
توصیه شده:
آنچه در پشت نفرین خانواده و تاج تجرد نهفته است: دیدگاه روانشناس
موارد معمولی "نفرین های خانوادگی" به این شکل است: زندگی نیاكی كه "سرنوشت سختی" دارد به طرز غم انگیزی به پایان می رسد. در نسلهای بعدی ، کسی باید ظاهر شود که وضعیت جد خود را "کپی" می کند: مرتکب قتل (خودکشی) می شود ، نمی تواند خانواده تشکیل دهد و بیمار روانی می شود.
در مورد درد ، ناتوانی و ناتوانی در درخواست کمک
خواننده اصلی لینکین پارک به تازگی خودکشی کرده است. این شوک برای بسیاری از مردم ، از جمله من بود. وقتی رابین ویلیامز چند سال پیش در تابستان خودکشی کرد ، افکارم را به خاطر دارم. در ذهن من جا نمی گرفت که چگونه فردی که شوخ طبعی ، سبکی و سادگی را نشان می دهد می تواند این کار را انجام دهد.
برداشتن تاج تاج ، رنج کشیدن لغو می شود
در حال حاضر شیک است که روش هایی را برای خود اعمال کنیم ، تمرینات مختلف ، آزمایش ها ، تحقیقات را انجام دهیم. من هم یک. و من حتی می خواهم آن را به اشتراک بگذارم ، زیرا اغلب اوقات به من کمک می کند ، مخصوصاً وقتی احساسات وحشی می شوند و من واقعاً می خواهم رنج ببرم ، قربانی شوم ، احساس کنم یک فرد فقیر هستم
چگونه "تاج" روی سر با زندگی تداخل دارد؟
وقتی صحبت از عزت نفس به میان می آید ، بیشتر مردم به معنای تجلی دست کم گرفته شده از این ویژگی هستند ، اما برای هیچ کس پوشیده نیست که عزت نفس بیش از حد برآورد شده می تواند مشکلات زیادی در زندگی ایجاد کند. دلایل تحریف عزت نفس در فرد ممکن است چندین باشد ، این تأثیر محیط نزدیک و خود شخصیت است.
دختر با تاج - قسمت 1
دیروز یکی از دوستان مقاله ای در مورد گل نرگس برای من ارسال کرد که در آن من با خوشحالی خودم را شناختم. چرا خوشحال؟ زیرا برای خودشیفته ، هر توجهی شادی است. و چنین فرصتی برای هیپ به طور کلی یک هدیه است. تصویر قهرمان زنانه جمعی و نسبتاً مبالغه آمیز بود - با مجموعه ای (عمدا؟) از حقایق تحریف شده و مقدار مشخصی از مزخرفات "