2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ما اغلب بدبختی را نوعی از دست دادن ، تخریب شیوه زندگی معمول خود می نامیم. تکرار می کنیم: چرا؟ چرا با من؟ چرا اینقدر بی انصافی؟ و غیره.
از این گذشته ، به نظر می رسد که همه چیز خوب بود ، و سپس چیزی ، و همچنین ناگهان ، این عادت معمول ، و مهمتر از همه پایدار ، برای ما خوب را از بین برد.
اما آیا همه چیز خیلی آرام بود؟ یا ما فقط سعی کردیم خودمان را متقاعد کنیم ، با جدیت متوجه تغییرات نشدیم ، آنها را انکار کردیم.
چنین اثری وجود دارد - هیپنوتیزم منفی. هنگامی که به فرد پیشنهاد دهنده پیشنهاد (پیشنهاد ، تنظیم) داده می شود که شیء واقعی را نمی بیند یا فراموش می کند. با القاء اینکه هیچ صندلی در اتاق وجود ندارد ، یک فرد طوری رفتار می کند که انگار آنجا نیست ، اگرچه در واقعیت آنها همچنان آنجا هستند. او آنها را دور خواهد زد و اگر بپرسیم چرا این کار را می کند ، اگر چیزی وجود نداشته باشد ، به گفته وی ، او چیزی را برای توجیه رفتار غیر منطقی خود ارائه می دهد ، اما دفاع می کند و با این نظر که هیچ صندلی وجود ندارد ، دفاع می کند. در اتاق ، دوره
اگر مانند من غافل باشید ، هر روز ممکن است با هیپنوتیزم منفی مواجه شوید ، مشکلی دائمی با سرنخ ها است. کلیدها اغلب جلوی ما هستند ، اما تا زمانی که کل خانه را جستجو نکرده ایم ، آنها را نمی بینیم.
اما در واقع ، پدیده هیپنوتیزم منفی بسیار گسترده تر از مشکل صندلی و کلید است. ما می توانیم به خود الهام بخشیم که نه تنها به اشیاء واقعی که به نوعی می توانیم آنها را لمس کنیم ، توجه کنیم ، بلکه به پدیده های ذهنی و انتزاعی مربوط به حوزه درونی خود نیز توجه نکنیم. عناصر ، احساسات ، عواطف ، رفتار و روابط شخصی ما ، مشاغل و غیره
مشکلات آشکاری که دیگران می بینند برای ما آشکار نیست ، نه به این دلیل که ما عمداً آنها را متوجه نمی شویم ، بلکه به این دلیل که اغلب ما به طور ناخودآگاه و حتی گاهی آگاهانه به خود پیشنهاد می دهیم که این یا آن را نبینیم یا متوجه نشویم. این اغلب برای جلوگیری از دردی که با از دست دادن و از بین بردن روش معمول همراه است ، اجتناب می شود. نادیده گرفتن نارضایتی خود در یک کار خسته کننده آسان تر از مواجهه با ناراحتی و برخی از عواقب اخراج ، جستجوی شغل جدید ، سازگاری با شغل جدید و غیره است.
اما برخی از رویدادهای زندگی ما ، چه بخواهیم و چه نخواهیم ، چرخه های خود را دارند ، مانند همه چیز در این جهان: تولد ، گلدهی ، بلوغ ، مرگ یا تغییر.
بسته به نحوه گذراندن دوره های دیگر در چرخه ، این رویداد با مرگ یا دگرگونی به پایان می رسد. اگر تجربه جدایی را در زمان مناسب نادرست پشت سر گذاشته باشیم ، هر چرخه ای را بر اساس ترس از دست دادن شروع کرده و خواهیم ساخت.
ترس از دست دادن ما را با یک دیوار قوی از توهمات ایجاد شده از واقعیت جدا می کند: از انکار آنچه در حال رخ دادن است ، سرکوب احساسات واقعی ما ، فرار از واقعیت. بنابراین ، هر رویدادی که از ترس شروع شده است تنها در یک فرمول - مرگ - تغییر می کند.
هرچه اندوه و بدبختی شما روشن تر باشد ، آشکارتر است که تمام این مدت با پشتکار تمام پیش نیازهای تغییر رویداد را متوجه نشده اید. و وقتی رویداد رسیده است ، شما با آن نرسیده اید. درد شما معیاری از بیهوشی شما در مورد فرایندهای داخلی شما است.
توصیه شده:
پورنو یا رابطه؟ چرا مردم خود را از لذت روابط محروم می کنند؟ مشکلات روابط
"البته ، پورنو! پورن بدون مشکل است و به راحتی در دسترس است. " اما آیا می دانید روان شما دقیقاً چه می خواهد؟ اگر روح شما از عمیق ترین آسیب وابستگی شکسته نشود ، او عشق ، درک احساسی عمیق ، عاشقانه و تبادل انرژی عمیق ، از جمله تماس جنسی می خواهد.
آیا هر بدبختی تصادفی نیست؟
مردی درباره زنی که می شناسد به من می گوید. او در تصادف اتومبیل بود. یک شبه زندگی او متلاشی شد. او تقریباً مدام درد می کند ، پاهایش فلج شده اند و مجبور شد با امیدهای زیادی از او جدا شود. او می گوید که او چقدر احمق و احمق بود قبل از این که این بدبختی برایش اتفاق بیفتد.
درک مردم را بیاموزید! هر آنچه مردم می گویند واقعیت ندارد
من مطمئن هستم که هر یک از شما حداقل یکبار با موقعیتی روبرو شده اید که شخصی یک چیز را به شما می گوید ، اما کاری کاملاً متفاوت انجام می دهد. چرا این اتفاق می افتد؟ این یک دروغ ، ضعف ، ناامنی است … انگیزه افراد در این لحظه چیست؟ در زندگی ، درک افراد بسیار مهم است.
مردم و مردم
آنچه در روان درمانی اتفاق می افتد را می توان به دو قسمت بخش درمانگر و بخش مراجعه کننده تقسیم کرد. بله ، با هم ، این دو بخش چیزی کلی را تشکیل می دهند ، به نام اتحاد درمانی ، که به عنوان پیش نیاز تغییرات مطلوب در مشتری عمل می کند. این اتحاد شامل دو نفر ، دو شخصیت با مجموعه ویژگی های خاص خود ، دو واحد مستقل است.
درباره بالا رفتن از مردم و پازل کردن مردم
موفقیت ، اهداف ، دستاوردها - این کلمات در همه جای جهان مدرن یافت می شوند. برای یک فرد باهوش ، تحصیلکرده و در حال توسعه ، تلاش برای موفقیت ، تعیین اهداف جدید برای خود و دستیابی مداوم به آن ، به ترتیب چیزها است. اما اگر شما نیز به همان اندازه باهوش و در حال توسعه باشید ، اما مفاهیم تعیین اهداف ، غلبه بر ، دستیابی به دلایلی روح شما را گرم نمی کند ، بلکه برعکس - آنها شما را به حیرت وادار می کند و به طور کلی شما را از انجام حتی یک حرکت باز می دارد.