عشق به کجا می انجامد؟ 5 سناریو برای رابطه شما

فهرست مطالب:

تصویری: عشق به کجا می انجامد؟ 5 سناریو برای رابطه شما

تصویری: عشق به کجا می انجامد؟ 5 سناریو برای رابطه شما
تصویری: Preview: A Sweet Pushing Game | My Dear Guardian EP20 | 爱上特种兵 | iQiyi 2024, آوریل
عشق به کجا می انجامد؟ 5 سناریو برای رابطه شما
عشق به کجا می انجامد؟ 5 سناریو برای رابطه شما
Anonim

منتشر شده در مجله "تنها" ژوئیه 2012

چهار مورد از آنها بیش از صد سال پیش شرح داده شد ، بعداً یک پنجم اضافه شد. علاوه بر این ، هر یک از سناریوها می تواند کاملاً خوشحال کننده و عمیقاً مشکل ساز باشد. اتحادیه شما احتمالاً در امتداد یکی از آنها ایجاد می شود. برای چی؟

آیا ممکن است حوزه احساسی مانند عشق از برخی قوانین تبعیت کند؟ معلوم می شود ، بله. حتی ووکلاو یاسک ، روان درمانگر لهستانی ، ثابت کرد که ارتباط دو نفر ، مهم نیست که چقدر پرشور ، روشن ، شگفت انگیز باشد ، همیشه یک سناریوی توسعه خاصی دارد. و هرچه ممکن است کسی بگوید ، با گذشت زمان ، یکی از انواع روابط شرح داده شده در زیر به صورت جفت ایجاد می شود. بیشتر مشکلات ازدواج ناشی از این واقعیت است که افراد با سناریوهای مختلف ملاقات می کنند. سپس یکی دیگری را زیر پای خود "خرد می کند" ، و کسی که "غلت می زند" احساس ناراحتی و نارضایتی می کند. در عین حال ، او آنچه را که می خواهد به شریک دوم نمی دهد - و رابطه از بین می رود. یا سالها می سوزد و شادی را برای یکی یا دیگری به ارمغان نمی آورد.

با این حال ، حتی آن دسته از افراد خوش شانس که انتظارات مشابهی از اتحادیه دارند از سوء تفاهم مصون نیستند. به هر حال ، هر نوع صخره های زیر آب مخصوص به خود را دارد. تصمیم بگیرید که زوج شما به کدام سناریو تمایل دارند و سعی کنید از اشتباهات احتمالی جلوگیری کنید!

نوع 1. مردسالار

در این اتحاد ، او عقب را تأمین می کند ، و او جهان را فتح می کند. و اگر همه نقش او را دوست داشته باشند ، خانواده شاد و قوی خواهند بود.

* شوهر به طور قانونی و عملاً سرپرست خانواده است.

* تمام تصمیمات عمده توسط او گرفته می شود و زن و فرزندان ، حتی با وجود دموکراسی آشکار ، اطاعت می کنند.

* همسر زندگی روزمره را سازماندهی می کند و به تربیت فرزندان مشغول است.

* او می تواند کار کند ، اما پرونده او مهم تلقی نمی شود.

* او همه چیز را رها می کند و در صورت لزوم به دنبال شوهرش می رود.

* معضل "شغل یا خانواده" در مقابل آن قرار نمی گیرد: خانواده به طور پیشینی مهمتر است.

مشکلات احتمالی. جامعه مدرن به یک زن می گوید: "فعال باشید!" اگر او مشغول خانه داری و فرزندان است ، "غیرواقعی" تلقی می شود (اگرچه ، شاید ، در خانواده است که وظیفه واقعی او است). بسیاری از زنان تحت هدایت مد هستند ، کار می کنند ، اگرچه در همان زمان احساس ناراحتی می کنند و آب و هوا در خانه رو به وخامت است. در اینجا مهم است که از خود بپرسید: "آیا این خواسته من است یا توسط دیگران تحمیل شده است؟"

نکته مهم دیگر. در اتحادیه مردسالار ، مرد به هیچ وجه نباید با همسر خود به عنوان یک مصرف کننده رفتار کند. اگر او از مراقبت او قدردانی نکند ، از او تشکر نکند ، در این صورت او احساس آزرده خاطر می کند.

در مثال فیلم "مسکو به اشک اعتقاد ندارد"

مسکو-اشک را باور نمی کند-2
مسکو-اشک را باور نمی کند-2

قفل ساز جذاب گوشا ، رویای همه زنان شوروی ، نمونه ای کلاسیک از مردی با سناریوی مردسالارانه روابط است. او دارای موقعیت فعال زندگی است: تصمیم می گیرد ، خانواده خود را تأمین می کند ، از زن خود محافظت می کند. با مطلع شدن از اینکه کاترینا کمتر از مدیر کارخانه ، گوشا نیست

او را ترک می کند به هر حال ، برای این مرد غیرقابل قبول است زمانی که معشوقش در موقعیت اجتماعی بالاتر باشد. تنها پس از مداخله دوستان ، او به کاتیا باز می گردد و سعی می کند قالب جدیدی از روابط را برای او بپذیرد.

نوع 2. وابسته

روابط زوجین بر اساس اصول مشارکت بنا شده است: حقوق مساوی ، مسئولیت های برابر ، همیشه فرصتی برای مذاکره وجود دارد.

* در این اتحادیه ، زن و مرد فعال ، فعال ، پرانرژی هستند.

* هر دو برای توسعه خود تلاش می کنند ، برای همه مهم است که خود را در آنچه دوست دارند پیدا کنند.

* معمولاً هر دو کار می کنند ، اگرچه یک زن می تواند به طور رسمی در خانه بنشیند و همزمان به نوعی فعالیت اجتماعی بپردازد.

* مادربزرگها ، پرستارها ، خانه دارها به سازماندهی زندگی روزمره کمک می کنند - همسر تمایل ندارد کارهای خانه را به عهده بگیرد. آنچه باقی می ماند به طور مساوی تقسیم می شود.

* زن و شوهر در همه چیز از تقسیم وظایف و برنامه تا اصول تربیت فرزندان توافق دارند.

* اغلب این زوج ها بودجه جداگانه ای دارند.

مشکلات احتمالی. به عنوان یک قاعده ، دیر یا زود این روابط به روابط مادرسالاری تبدیل می شود.برای یک زن بسیار مهم است که یک رابطه احساسی با یک مرد وجود داشته باشد ، و نه فقط یک توافق خشک. او به معشوق خود نیاز دارد که مراقب برنامه نباشد ، هدایای غیر منتظره ای تهیه نکند و غیره. از سوی دیگر ، مردان اغلب از مشارکت راضی هستند ، آنها هیچ عجله ای برای ابتکار عمل ندارند. سپس زن نقش اصلی را بر عهده می گیرد: ابتدا به چگونگی گذراندن یک عصر عاشقانه در کنار هم می پردازد ، سپس تصمیم می گیرد که مسائل جدی تری وجود دارد: بچه ها در کجا تحصیل خواهند کرد ، نحوه توزیع منابع مالی … انتظارات آنها.

به عنوان مثال فیلم "آقای و خانم اسمیت"

DETAIL_PICTURE_629057
DETAIL_PICTURE_629057

در نگاه اول ، جان و جین مانند همه زوج های متاهل معمولی زندگی می کنند. با این حال ، هر یک از شرکا قلمرو شخصی خود را دارند ، که در آن دیگری مجاز نیست: زندگی یک مامور مخفی ، یک قاتل مزدور. هر دو همسر مستقل ، هدفمند ، شجاع و خودکفا هستند. اگر آنها به طور تصادفی سفارش یکدیگر را دریافت نمی کردند ، سالهای زیادی وجود داشتند.

نوع 3. خانگی

عشق وجود دارد ، و همه چیز دیگر بی اهمیت است. رابطه در این جفت محکم با یکدیگر گره خورده است: این افراد خوش شانس به شخص دیگری احتیاج ندارند.

* حرفه ، تحقق ، دستیابی به برخی از اوج های اجتماعی برای مرد یا زن در این اتحادیه مهم نیست.

* آنها از یکدیگر و از روابط خود انرژی می گیرند.

* مهمترین چیز در زندگی آنها عشق متقابل ، راحتی خانه ، گرما در "لانه" آنها است.

* به عنوان یک قاعده ، شرکا افراد بسیار حساس و ظریف هستند.

* آنها برای تماس از خارج تلاش نمی کنند: دیگران فقط دخالت می کنند.

* وقتی بچه ها ظاهر می شوند ، مادر و پدر هر دو با یک غیرت از آنها مراقبت می کنند.

مشکلات احتمالی. خطر در این واقعیت نهفته است که اگر به دنیای خارج نروید ، می توانید یکدیگر را خسته کنید. سپس این رابطه خطر سقوط به سطح روزمره را دارد: عادت این است که در کنار هم باشیم ، شبها را با هم بگذرانیم ، اما آن شلوغی که قبلاً وجود داشت دیگر وجود ندارد. بنابراین ، داشتن چنین مشاغل مشترک برای چنین زوجی بسیار مهم است: خانه بسازید ، تجارت کنید ، یک سرگرمی مشترک داشته باشید. و با افراد دیگر ارتباط برقرار کنید! به طرز عجیبی ، این به شما امکان می دهد منابع الهام بیشتری را در یکدیگر پیدا کنید.

به عنوان مثال فیلم "آبان شیرین"

Sweet-November
Sweet-November

وقتی نلسون با سارا ملاقات می کند ، شغل خود را رها می کند ، شیوه زندگی معمول خود را تغییر می دهد و به طور کامل ، با لذت ، وارد رابطه با معشوق می شود. همدیگر برای آنها کافی است تا تمامیت زندگی را کاملاً احساس کنند.

نوع 4. ماتریارکال

زن سرپرست خانواده است ، اگرچه لزوماً ژنرال در دامن نیست. گاهی اوقات خود مرد او را تشویق می کند تا فرمان را به دست او بگیرد.

* او قوی ، هدفمند ، فعال است. برعکس ، او شخصیت ملایمی دارد ، راحتی خانه را دوست دارد ، به دنبال حرفه ای نیست.

* اغلب هر دو کار می کنند ، اما درآمد کمتری دارند ، تجارت او چندان مهم نیست (اگرچه می تواند نان آور باشد).

* تمام تصمیمات اصلی در این اتحادیه توسط یک زن گرفته می شود. اگر او عاقل باشد ، ظاهری را ایجاد می کند که یک مرد "رانندگی" می کند.

* پدر تمایل به مراقبت از تربیت فرزندان دارد و اغلب بیشتر از مادر به آنها می دهد.

* اگر آنها با هم راحت هستند و یکدیگر را سرزنش نمی کنند ، پس اتحاد بسیار هماهنگ است.

مشکلات احتمالی. اگر زنی شروع به سرزنش مردی کند که او غیرفعال است ، درآمد کمی دارد و غیره ، او به دنبال راه هایی برای افزایش عزت نفس است. یکی از آنها معشوقه ای خوشایند و زنانه است که در او "نه پسر ، بلکه شوهر" می بیند. در عین حال ، حامل سناریوی مادرسالانه صرفنظر از این که چقدر می خواهد چنین فردی را در نزدیکی خود ببیند ، با یک پسر قوی کنار نمی آید. برای اینکه معشوق فعال تر شود ، او باید کنترل خود را بر تمام زمینه های زندگی خود کمی تضعیف کند: سپس ، می بینید ، او ویژگی های شخصیتی مردانه را نشان می دهد.

به عنوان مثال فیلم "عشق و کبوتر"

3 پاراگراف (4)
3 پاراگراف (4)

واسیلی و نادژدا طبق سناریوی مادرسالاری "نرم" زندگی می کنند: همسر ، هر چه که ممکن است بگوید ، اصلی ترین زن در خانواده کوزیاکین است. شاید واسیلی فاقد درک مردانه باشد یا به سادگی شرایط اقامتگاه برای عاشقانه مناسب باشد ، اما او عاشق رایسا زاخاروونا تنها می شود و سرانجام همسرش را برای او ترک می کند.قهرمان گورچنکو می خواهد در او یک مرد قوی قوی ببیند ، فیلمنامه او نیمه پارسی است. اما این به کوزیاکین نمی خورد ، روابط آنها در حال خراب شدن است و او به همسرش برمی گردد.

نوع 5. الهام بخش

او یک موزه است ، او یک هنرمند ، تاجر ، شاعر ، سیاستمدار است … با این حال ، مهم نیست. فقط مهم است که او است که او را برای رسیدن به انگیزه تشویق می کند.

* مرد اصلی است ، اما به این دلیل شناخته می شود که محبوبش به او الهام می بخشد.

* موفقیت به خودی خود علاقه ای به او ندارد: او برای او تلاش می کند. اما دستاوردها اغلب او را شگفت زده می کنند.

* او ، همانطور که شایسته یک موزه است ، بسیار دمدمی مزاج است ، خواسته های جدیدی از او می کند ، اما این دقیقاً همان چیزی است که برای پیشرفت او لازم است.

* یک زن موز از خود مطالبه می کند ، به عنوان یک قاعده ، شخصیت قوی دارد و مدام خود را بهبود می بخشد.

* دوستان زیادی در خانه آنها وجود دارد: او می خواهد آنها از او قدردانی کنند ، او از تحسین دیگران خوشحال است. در رابطه آنها تئاتری بودن خاصی وجود دارد ، اما هر دو دوست دارند.

* ظاهر بچه ها چالش های جدیدی را برای او ایجاد می کند: او می تواند مادری فوق العاده باشد و او به این موضوع افتخار می کند.

مشکلات احتمالی. اگر او از الهام بخشیدن به او دست بکشد ، او خود را یک موزه دیگر می یابد - طبیعت چنین است. به همین دلیل است که موزهای واقعی به خود نزولی نمی دهند و راههای جدیدی برای شگفت انگیز تخیل معشوق خود می یابند. و آنها به هدف خود می رسند: چنین اتحادیه هایی ، به طور معمول ، پایدار هستند ، زیرا یک مرد از نظر احساسی به زن خود وابسته است. اگر سناریوی او این نباشد ، او به سادگی از نگه داشتن خود در فرم خسته می شود.

به عنوان مثال فیلم "همان مونچائوزن"

ug964yis10k
ug964yis10k

مارتای محبوب ، قهرمان داستان را به انجام کارهای بزرگ القا می کند. اما او نمی تواند ترفند بعدی او را قبول کند - یک روز جدید سال ، 32 مه ، و می خواهد خیالات خود را برای او رها کند. به محض این که این اتفاق می افتد ، بارون پای خود را از دست می دهد. او امتناع خود را امضا می کند و سپس اقدام به خودکشی می کند. گفته می شود ، بعداً خود مارتا مونچوزن را ترک می کند ، که از یک فرد شاد و یک رویاپرداز به یک فرد بدفکر و حسابگر یک گل فروشی تبدیل شد. و او می فهمد: برای بازگشت مارتا ، باید خودت را برگردانی …

آیا می توان فیلمنامه را تغییر داد؟

وقتی شما و شوهرتان سناریوهای رابطه یکسانی دارید خوب است. به هر حال ، آنها اغلب با الگوی خانواده های والدین شکل می گیرند. و اگر از او انتظار تحقق پدرسالارانه دارید ، اما او عجله ای ندارد؟ یا آیا همه خود را به عشق خود می سپارید و در عوض همان نگرش را می خواهید ، اما او فقط به دوستان و حرفه خود فکر می کند؟ برای با هم بودن ، هر دوی شما باید انتظارات خود را از یکدیگر تغییر دهید. آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست. شما باید به وضوح آنچه را که می خواهید بدست آورید درک کنید و بسته به این ، استراتژی رفتاری خود را تغییر دهید. و سپس

ببین چه اتفاقی افتاده. به عنوان مثال ، یک زن قوی که به سمت یک رابطه مادرسالاری متمایل می شود ، باید بیاموزد که در اتحاد با یک مرد قوی به همان اندازه ضعیف باشد. "میوز" ، که به طبع آن داخلی و بسته است ، باید دائماً روی خود کار کند تا معشوق از تحسین او دست نکشد. اگر او به سمت مشارکت می رود و سناریوی شما پدرسالارانه است ، باید یاد بگیرید که با او مذاکره کنید و او را "برای فشار آوردن به خود" تحت فشار قرار دهید … در هر صورت ، هر دو شریک مساوی کیفیت روابط هستند ، صرف نظر از سناریو

گاهی اوقات سناریو می تواند حتی در یک رابطه از قبل ایجاد شده تغییر کند. این معمولاً در رویدادهای مهم در خانواده اتفاق می افتد ، زمانی که توزیع مجدد نقش ها امکان پذیر است. به عنوان مثال ، هنگام تولد کودک. و تا زمانی که فیلمنامه "برطرف نشود" ، درگیری و سوء تفاهم ممکن است. با گذشت زمان ، یا رابطه به سناریوی قبلی باز می گردد ، یا سناریوی جدیدی شکل می گیرد. اگر درگیری ها ادامه یابد ، منطقی است که با یک متخصص تماس بگیرید.

اغلب ، برای یافتن سناریوی "ما" ، باید سناریوهای مختلفی را امتحان کنیم.

این مهم است که درک کنید در کدام سناریو راحت هستید. کدام یک از سناریوها واقعاً متعلق به شما است. فریب مد را نخورید یا خود را مجبور به ایفای نقش متفاوت نکنید.

توصیه شده: