و نمی توانید نی بگذارید

فهرست مطالب:

تصویری: و نمی توانید نی بگذارید

تصویری: و نمی توانید نی بگذارید
تصویری: Охламон фильм 1993 года HD Туркменфильм Ohlamon turkmen film #turkmenfilm 2024, ممکن است
و نمی توانید نی بگذارید
و نمی توانید نی بگذارید
Anonim

یک بار من و دوستم مشروب خوردیم و سوار اسکوتر برقی شدیم. بعد از دویست متر رانندگی به درخت برخورد کردم و زمین خوردم. او نیمه چپ بدن را شکست ، آسفالت را با خون آغشته کرد و بلافاصله هوشیار شد. به صورت مکانیکی او را از من دور کرد. و دوست می گوید - "چه کار می کنی؟ آن را بردارید و پشت آن بایستید. هنوز هم می توانید آن را با دست راست خود کنترل کنید."

روانشناسی تصادفات رانندگی

می دانید ، یکی از رایج ترین توصیه های روانشناسان برای افرادی که از تصادف رانندگی جان سالم به در برده اند این است که در اسرع وقت پشت فرمان بنشینند. این امر به منظور رفع ترس از رانندگی در سر شما ضروری است. به طوری که مدار عصبی ماشین-وحشت-ضربه-درد در مغز ظاهر نمی شود.

در واقع ، این همان چیزی بود که دوستم راهنمایی کرد وقتی او مرا مجبور کرد نیم کیلومتر دیگر رانندگی کنم. و او کار درستی انجام داد.

در واقعیت ، چیزی کاملاً متفاوت در حال رخ دادن است. در ابتدا ، مردم در اصل به سلامت روانی خود اهمیت نمی دهند. اگر اتفاق بسیار ناخوشایندی رخ دهد ، ما سعی می کنیم در اسرع وقت آن را فراموش کنیم ، دیگر این موضوع را لمس نکنیم ، چشم های خود را بر روی درد دردناک خود ضربه ببندیم و طوری زندگی کنیم که انگار "دور زدن" است. مانند آندری ، ما از کلمه "طلاق" استفاده نمی کنیم. یا "فقط سایوتکین را به من ندهید ، من هرگز دیپلم خود را با درجه عالی دریافت نکرده ام."

اما مشکل همه شکستهای شخصی یکسان است - اگر با آنها کاری انجام ندهیم ، در آنها به "زندگی" ادامه می دهیم. واقعیت ما به "قبل" و "بعد" تقسیم می شود ، و این "بعد" شامل یک شکست بزرگ و بلند است ، که همه تلاش های گذشته را باطل می کند و به ارزش منفی می رساند. یک شکست جدی ، یک ضرر مالی بزرگ ، و در مشاوره آنها به من می گویند - "میخائیل ، و سپس متوجه شدم که تجارت اصلاً مال من نیست." و وقتی انتخابی دارید - انجام یا عدم انجام تجارت ، انتقال به مترو ، فراموش کردن رویای تبدیل شدن به یک بازیگر بزرگ ، و پایین تر از لیست ، خوب است. اما با کارهای روزمره ، چاره ای نیست. از نظر استعاری ، اگر یک کمد لباس بزرگ روی شما خراب شده باشد ، بدون وجود کمد لباس کار غیرممکن است.

در واقع من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ فروپاشی ، خیانت ، طلاق ، از دست دادن چیزهایی هستند که می توانید و باید با آنها کار کنید. و اگر آنها ، با عرض پوزش برای تائوتولوژی ، به داخل کمد فرو بروند ، طبق قوانین درام ، روزی بر شما خواهد افتاد.

زمان کافی

وقتی افراد با شکست شخصی با من کار می کنند ، این معمولاً یک وضعیت بسیار شدید است. و معمولاً کاملاً ناخودآگاه. مانند این که یک فرد نمی تواند به طور معمول مصاحبه ای را پشت سر بگذارد ، او دائماً لکنت زبان می کند و عصبی می شود و در نتیجه ، در طول یک مکالمه ، معلوم می شود که صد سال پیش او توسط یک رئیس احمق علناً ناامید شده است.

یعنی ضربه به قدری غیرقابل تحمل شده است که علائم از قبل شروع شده است و این علائم به فرد اجازه نمی دهد به طور عادی زندگی کند. در حقیقت ، اگر ترس ، ناامیدی ، درد ، ناراحتی شدید را تجربه کرده اید ، بهتر است بلافاصله قبل از سقوط کابینت به متخصص مراجعه کنید.

اما معمولاً در این مورد چه چیزی می شنوم؟ "اما من در حال حاضر … سن دارم ، به این گونه زندگی عادت کرده ام ، خود را به این امر واگذار کرده ام ، این را پذیرفتم." در حقیقت ، شما می توانید زندگی خود را حتی در 119 سالگی تغییر دهید. و این سال گذشته را با خوشحالی زندگی کنید. این مسئله انگیزه است ، قصد.

می بینید ، فروپاشی ، مانند یک گیاه ، ریشه می گیرد. معمولاً وقتی صحبت از مثلاً طلاقی می شود که در مبارزاتی شدیدتر اتفاق افتاده و تمام اعصاب را خسته کرده است ، مردم از خود طلاق نمی ترسند. یک رابطه اصولی بیشتر اوقات ، عزت نفس نیز به شدت کاهش می یابد. مانند "من نتوانستم یک خانواده معمولی بسازم" ، یا "من برخی عوضی ها / بزها را انتخاب می کنم". وقتی صحبت از مسائل مالی به میان می آید ، این نیز معمول است که فرد شکست را به برخی از ویژگی های خود نسبت دهد. مانند "چرا من آنقدر احمق / احمق هستم که نمی توانم کاهش شدید قیمت برس برس توالت فرنگی را برای سال 2013 پیش بینی کنم". و سپس این ساخت و ساز شروع به "راه رفتن" در تمام زمینه های زندگی می کند. مردان و زنان پس از خیانت اعتماد خود را نسبت به جذابیت خود از دست می دهند ، پس از خیانت به شریک تجاری خود ، خود را احمق می دانند و غیره.

در مبدا

البته ، برای مشاهده نحوه ساخت این طرح ، کافی است به زمین بازی بروید. وقتی بچه ها زمین می خورند ، نمی گویند "اما در واقع راه رفتن از آن من نیست" - آنها گرد و خاک خود را جمع کرده و دوباره روی پای خود می ایستند. والدین چه می کنند؟ درست. "چرا اینقدر کثیف هستی؟" ، "چرا او اینقدر کج است؟" ایا دیوانه ای؟..". به طور خلاصه ، بیماران برادر ما هرگز تمام نمی شوند.

والدین به ندرت خود عمل را سرزنش می کنند - آنها معمولاً خود کودک را مورد حمله قرار می دهند. از این رو این عادت برای ارتباط سقوط با ویژگی های شخصی آنها ایجاد می شود. "این یک اشتباه نبود - من خودم اشتباه می کنم." چیزی شبیه به این.

عزیزان ، هیچکس در ذهن خود زیر ماشین نمی رود تا مورد اصابت قرار گیرد. هیچ کس به طلاق فکر نمی کند ، در اداره ثبت می گوید "موافقم". هیچ کس قرار نیست درخشان ترین فرصت ها را از دست بدهد ، هیچ کس قصد ندارد تمام سرمایه خود را از دست بدهد ، و شخصی که فقط در خیابان ها قدم می زد ، انتظار نداشت که یخبندان دقیقاً ساعت 8:00 روز دوشنبه بر سر او بیفتد. بنابراین بیایید عینی باشیم: شما مقصر نیستید. اتفاق افتاده است. اتفاق می افتد

چه باید کرد؟

خوب ، اول از همه ، هرچه سریعتر روی پای خود بایستید. اگر دیروز آپارتمان شما به دلیل بدهی ها برداشته شد ، حداقل می توانید به دنبال مسکن اجاره ای باشید.

ثانیاً ، اعتراف کنید که از تیتانیوم ترکیب نشده اید ، و برخی مشکلات بزرگ می تواند بر شما تأثیر بگذارد و به طور جدی بر شما تأثیر می گذارد. یعنی ، به خود اجازه دهید شرایط را زندگی کند ، سعی نکنید آن را فوراً فراموش کنید ، بلکه در حالت ایده آل به درمان بروید.

و سوم ، و این مهمترین چیز است ، بگذارید زمان جریان یابد. زندگی خود را متوقف نکنید. آن را با آنچه برای شما اتفاق افتاده تنظیم نکنید. همچنان از زندگی لذت ببرید مانند گذشته. غذای خوشمزه بخورید ، نه تنها با کسانی که می توانند از شما حمایت کنند - بلکه با کسانی که می توانند احمقانه شما را تشویق کنند ، ارتباط برقرار کنید. قدم زدن. برو سینما. پیراهن ها را در فروشگاه ها احساس کنید ، فیلم های گربه ها را در YouTube تماشا کنید ، کار خود را انجام دهید ، چای درست کنید. به زندگی خود ادامه دهید. زیرا ازدواج ناموفق ، مشاغل از دست رفته یا حتی اسکوتر خراب دلیل بر ماندن در گذشته نیست.

توصیه شده: