چرا من از خیانت و حقارت نمی ترسم

فهرست مطالب:

تصویری: چرا من از خیانت و حقارت نمی ترسم

تصویری: چرا من از خیانت و حقارت نمی ترسم
تصویری: دکتر هلاکویی - بعد از خیانت چه کنم؟ 2024, ممکن است
چرا من از خیانت و حقارت نمی ترسم
چرا من از خیانت و حقارت نمی ترسم
Anonim

ضرب المثل فرانسوی "آنها فقط به خودشان خیانت می کنند"

یکی از دردناک ترین تجربیات درد خیانت است. چنین رویدادی می تواند زندگی را به طور اساسی تغییر دهد - یک فرد دیگر اعتماد نمی کند ، منزوی می شود. خیانت غالباً خیانت محسوب می شود ، اما می تواند ترک مشکلات و عدم انجام تعهدات قبلی باشد.

مطمئناً شما بیش از یک مورد خیانت یا حقارت در زندگی خود خواهید یافت. اگر این مقاله را می خوانید ، شاید قلب شما هنوز از درد غیرقابل تحمل می شکند …

و دلیل این درد این نیست که به شما خیانت شده است ، بلکه شما هستید

    مسئولیت ما به شخص دیگری منتقل شده است:

    • "بگذار او مراقب سلامتی و امنیت من باشد." به عنوان مثال ، پس از ازدواج ، یک زن کار خود را "به خاطر" همسر و فرزندان خود ترک می کند. 20 سال طول می کشد ، بچه ها بزرگ شده اند ، شوهر "یکی را برای 40 به دو به ازای 20" تغییر داد. زن تنها در "حفره شکسته" تنها ماند. مقصر کیست؟ شوهر بد اخلاق؟ تصور کنید - نه ، زن! از این گذشته ، این خود او بود که تحقق اهداف خود ، حل مستقل مشکلات زندگی را رها کرد ، عملاً به خود خیانت کرد. این که آیا برای او راحت بود که مهار زندگی خود را به شوهرش بسپارد یا اینکه تسلیم اقناع او شد ، اکنون مهم نیست.
    • یا یک مرد به حفظ روابط ، به عمق و نزدیکی بین فردی اهمیت نمی دهد. "آیا حقوقم را به خانه آورده ام؟ دیگه چی میخوای؟ تو از چربی دیوانه ای! " در نقطه ای ، یک زن از "بازی یک طرفه" خسته می شود و با مردی که برای او ملکه است رابطه برقرار می کند! مقصر کیست؟ زن تقلب؟ نه ، مردی که تصمیم گرفت وظایف خود را به عنوان همسر انجام دهد و باید انجام دهد - یک سیستم چند منظوره خانگی. و زن معلوم می شود "همچنین یک مرد" است که خواسته ها و نیازهای خود را دارد …

    شما انتظارات و فرضیاتی داشتید

    دختران اغلب چنین چیزی فکر می کنند: "من با یک فرد قوی و سخاوتمند ازدواج می کنم و دوست داشتنی و خوشبخت می شوم." بنابراین ، او از شخص دیگری رفتار خاصی را انتظار و انتظار دارد. و وقتی در زندگی با "شخصی" ملاقات می کند ، ویژگی های مورد نظر را در تخیل خود به او می بخشد ، آنها را به او نسبت می دهد ، مسحور می شود و … عاشق می شود! زمان می گذرد و اقدامات یک عزیز برخلاف انتظار است. دختر ناامید شده و به دلایلی تصمیم می گیرد که معشوق او را فریب داده است. او به احتمال زیاد خیانت نکرد (مگر اینکه ، البته ، او کلاهبردار ازدواج بود) ، او خودش بود. و در واقع ، او هرگز او را دوست نداشت ، او عاشق توهمات خود بود. و او برای ملاقات با یک شخص واقعی آماده نبود. بنابراین او زندگی را پشت سر می گذارد ، شرکای خود را مرتب می کند و هر بار مطمئن می شود که هیچ مرد "واقعی" وجود ندارد. " و مردم فقط واقعی هستند نه خیالی

    فراموش کرده اید که طرف مقابل متفاوت است

    شما با او در یک کل واحد ادغام شدید و شروع به شناسایی او با خودتان کردید. بنابراین ، هر رفتاری که از رفتار شما منحرف شود ، بیگانه به نظر می رسد. "چگونه او می تواند این کار را انجام دهد ، زیرا من این کار را نمی کنم!" "او عصبانی شد ، جادو شد …" درد روحی در این لحظه جهنمی است! از این گذشته ، اگر با فردی در طول مسیر زندگی راه می روید و دست خود را گرفته اید ، اگر کف دست خود را باز کنید ، ممکن است سوختگی ایجاد شود ، اما کشنده نیست. درد ، درد و التیام خواهد داشت. و دوباره می توانید به دنبال شریک زندگی باشید. و اگر آنها ادغام شوند؟ این احساس مثل این است که زنده پوست شما را گرفته اند. چنین زخمی یک عمر بهبود نمی یابد. غیرممکن است که خود را در یک رابطه جدید پیدا کنید. کجا می توان پوست جدیدی را در بین افراد غریبه پیدا کرد؟

    آیا تا به حال فکر کرده اید که هر فردی برای برآوردن نیازهای خود وارد رابطه می شود

    • درست است ، نه مال شما ، بلکه مال شماست. و اگر شما در مورد آن س askال کنید و او توانایی و تمایل به ارضای آنها را دارد ، شما را راضی می کند. البته ، با دستکاری ، می توانید شخصی را مجبور کنید برخلاف میل او و فراتر از توانایی هایش کاری برای شما انجام دهد. اما رابطه از این بهتر نمی شود …
    • و به منظور برآوردن نیازهای خود ، بدون توجه به نوع نوع دوستی که در پشت آن پنهان می شوید ، وارد رابطه می شوید. با قربانی کردن ، شما امیدوار بودید که عشق یا شناخت شایستگی ها و اعمال خود را دریافت کنید.فقط بندگی ، فداکاری و رستگاری همیشه به نابودی رابطه منجر می شود.
    • اغلب در بین همسران می توانید گفتگوی زیر را بشنوید:

      -بهترین سالهای زندگی ، جوانی ، زیبایی را به تو دادم … و تو !!!

    - کی ازت پرسید؟ شوهر می پرسد. او واقعاً در حال ضرر است او نپرسید. او ازدواج کرد زیرا می خواست یک زن زیبا را در کنارش ببیند. و این واقعیت که شما تصمیم گرفتید زندگی و علایق خود را قربانی کنید حق شخصی شما است ، نه میل او.

    شما رفتارهای طرف مقابل را به معنای پست بودن تفسیر می کنید

    چرا تصمیم گرفتید که رفتار انسان مستقیماً با شما ارتباط دارد؟ من به شما اطمینان می دهم ، او در حال حاضر به شما فکر نمی کند! او درباره خودش فکر می کند - در مورد مشکلات خود ، به نفع خود عمل می کند. او قصد صدمه زدن و خیانت ندارد. شخص تصمیمی می گیرد که برای او مفیدتر است

    شما نمی دانید ازدواج یا رابطه چیست

    طبق تعریف ، ازدواج یک اتحادیه داوطلبانه از دو فرد مستقل و قطعاً (یعنی قادر به زندگی بدون شریک و سرپرستی) است و داوطلبانه تعهداتی را بر عهده می گیرد. بنابراین ، از آنجا که ارتباطات و تعهدات داوطلبانه هستند ، در این صورت فرد مایل است که رابطه را ترک کند و تعهد خود را انجام ندهد ، چه برای شما مناسب باشد یا نه ، چه انتظار داشته باشید و چه نداشته باشید. و مطلوب است که شما در این لحظه یک فرد زنده باشید. از این گذشته ، اگر ناتوان هستید یا مستقل نیستید ، به یک شریک احتیاج ندارید ، بلکه به فردی که سرپرستی را انجام می دهد ، احتیاج ندارید. خیلی اوقات اتفاق می افتد که "آنها همه چیز را اشتباه گرفتند" ، به دنبال جانشین مادر یا پدر بودند و وارد ازدواج یا رابطه عاشقانه شدند … "خائن" و "خائن" چه ربطی به آن دارند؟

  1. شما علائم اعتماد شکنی را از دست داده اید.وقتی عاشق هستید ، صدها بهانه برای اقدامات ناپسند شریک زندگی خود پیدا می کنید یا در موارد شدید وانمود می کنید که نمی دانید / ندیده اید / بی خبر بوده اید. در عین حال ، شما متقاعد شده اید که این شخص است که با دیگران اینگونه رفتار می کند و با شما - او متفاوت است. او هرگز چنین کاری با شما نخواهد کرد! من جرات می کنم شما را ناامید کنم: مردم تغییر نمی کنند. آنها از استراتژی رفتاری یکسانی در همه زمینه های زندگی خود استفاده می کنند. و به محض ایجاد فرصت ، او همین کار را با شما انجام می دهد. به عنوان مثال ، زنی که در مورد طلاق صحبت می کند ، شکایت می کند که یک سال و پول زیادی برای دفاع از اموال خود در "دیگ بخار خانواده" صرف شده است. با بحث در مورد زندگی خانوادگی او ، ما موفق شدیم دریابیم که به نظر می رسد شوهرش (در آن زمان هنوز آینده) شریک خود را "پرتاب کرد" ، چیزهای بد را گرفت و نتوانست قول خود را حفظ کند. در زندگی خانوادگی ، این واقعاً او را اذیت نکرد ، زیرا شوهرش همه چیز را به خانه حمل می کرد. اما به محض اینکه صحبت در مورد طلاق مطرح شد ، او خود را در طرف دیگر موانع قرار داد: اکنون او به قول خود پایبند نبود ، آنچه را که خود می پنداشت ، پذیرفت و تصمیم گرفت او را بدون دارایی اش رها کند.

    یکی از مهمترین مهارتهای زندگی حساسیت به نشانه هایی است که اعتماد را از بین می برد و به سرعت رفتار و روابط شما را تنظیم می کند.

من ، با در نظر گرفتن خودم به عنوان یک فرد بالغ ، مسئولیت زندگی خود را بر عهده دارم و به حق شخص دیگری که به نفع خود عمل می کند احترام می گذارم. بنابراین ، غیرممکن است که به من خیانت کنید یا من را بدبین کنید. چیزی که من برای شما آرزو می کنم.

و اگر روح شما درد می کند ، به یک مشاوره یا آموزش دوست داشتن خود یا شادی به عنوان راهی برای زندگی مراجعه کنید تا بتوانید خود را برای یک زندگی سالم و کامل جمع آوری کنید.

توصیه شده: