2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
افسانه زمان ما
روزی روزگاری دختری کوچک و بسیار زیبا زندگی می کرد. والدین او برنامه ریزی نشده بودند.
پدر دختر بلافاصله پس از تولد وی فرار کرد.
مادر از اختلال روانی رنج می برد و نمی توانست دخترش را بزرگ کند: بنابراین ، او را به خواهرش فرستاد ، که به نوبه خود او را ابتدا به خانه کودک و سپس به پرورشگاه فرستاد.
دختر کوچک بزرگ شد و به زیباترین و مطلوب ترین دختر تبدیل شد و بسیاری از اشراف آن کشور به دنبال دست او بودند.
اما ، علیرغم این واقعیت که او مشهور شد و در زندگی همه جا موفق بود ، او باور نمی کرد که زیبا است یا مورد علاقه است.
هنگامی که او کوچک بود ، آنقدر بارها آزرده ، طرد و تحقیر شد که اکنون تمام وقت خود را صرف این می کند که هرچه بیشتر مردم او را دوست داشته باشند. دائماً ناراضی ، افسرده ، شروع به نوشیدن کرد ، داروها را امتحان کرد تا درد ناامید کننده را در روح خود فرو نشاند.
سه بار ازدواج کرد و هر سه بار با شوهرهایی روبرو شد که او را دوست نداشتند و به عنوان یک شخص به او احترام نمی گذاشتند. و هر زمان که ازدواج او از هم پاشید ، از هم پاشید ، او احساس ناراحتی بیشتری کرد.
جریان متقاضیان دست او متوقف نشد ، اما او مردم را به خوبی درک نکرد و مداحان شایسته را رد کرد. و برعکس ، او فقط توسط مردانی که فقط از او برای اهداف شخصی خود استفاده می کردند ، یا ازدواج کرده بودند ، یا قادر به دوست داشتن او نبودند و او را زیر دست خود قرار دادند ، او را تحت فشار قرار دادند و او را به عنوان یک شخص مردود شمردند.
در تمام این موارد ، او فقط خود را مقصر می دانست.
او وارد یک دور باطل شد که نمی توانست از آن خارج شود. او از تنهایی می ترسید ، به جنون حسادت می کرد ، دائماً درگیر اضطراب های غیرقابل توضیح بود ، تحت فشار افسردگی مزمن - و اکنون معتاد به الکل ، مواد مخدر ، رابطه جنسی شده است.
وقتی در آیینه به خودش نگاه می کرد ، فقط نفرت و نفرت را تجربه می کرد. به نظر می رسید که او زشت است ، او یک شکست کامل است ، او فردی است که شایسته عشق نیست.
او دوازده یا سیزده سقط داشت ، بیش از بیست عمل ، او هفت بار سعی کرد خودکشی کند. او در سی و شش سالگی درگذشت.
نام او مرلین مونرو بود.
تقریباً تمام افرادی که در خانواده های مخرب متولد شده و زندگی می کردند از سندرم مرلین مونرو رنج می برند. جایی که عشق ، تجلی مراقبت ، احساسات ، حمایت و مشارکت وجود نداشت.
در یادداشتهای بعدی من خواهم نوشت که چگونه چنین افرادی شرکای خود را برای روابط انتخاب می کنند ، به کدام شریک جذب می شوند ، چگونه با خود و دیگران ارتباط برقرار می کنند و چگونه با آن کنار بیایند.
توصیه شده:
سندرم ابولیک
سندرم ابولیک نسلی از والدین نمی دانستند چگونه بخواهند و نسل کودکان نمی دانند چگونه منتظر بمانند. من دوست ندارم پیش بینی کنم … این وظیفه ای سپاسگزار است. من فقط برخی از مشاهدات درمانی خود را به هیچ وجه تظاهر به تعمیم بیان نمی کنم ، بلکه برخی از گرایش ها را نشان می دهم.
سندرم کودک راحت در بزرگسالی
کودکان آرام ، آرام و کاملاً مشکل ساز - شادی مادر. چنین کودکانی مشکلات بی مورد ایجاد نمی کنند ، آنها صد در صد مطیع و قابل پیش بینی هستند ، از هر لحاظ راحت هستند. مامان می گوید بازی یعنی ما بازی می کنیم ، ما باید غذا بخوریم - هر چیزی که بدهیم بدون زمزمه می رویم ، طبق برنامه می خوابیم و به طور کلی یک قدم از مادر فاصله نداریم.
شیرخوارگی: سندرم دختر جاودان
جامعه مدرن کودکستانی است ». یک عبارت هک شده که دیگر گوش را اذیت نمی کند. این واقعیتی است که به تدریج هم توسط کسانی که چنین ویژگی را ارائه می دهند و هم کسانی که این ویژگی به آنها اختصاص دارد پذیرفته می شود. "کمکم کن بزرگ شوم" ، درخواستی است که افراد بالای 30 سال در حال حاضر در مطب روان درمانی انجام می دهند.
سندرم فرسودگی شغلی: چگونه بدون افتادن از قفس متوقف شویم؟ 8 عملی که مطمئناً به شما کمک خواهد کرد
دیر یا زود لحظه ای فرا می رسد که می بینید زندگی به سرعت در حال گذر است. من می خواهم متوقف شوم ، اما شما نمی توانید ، اهداف بلندپروازانه دارید. و بدون اینکه به خود حق استراحت بدهید به دویدن ادامه می دهید. احساس می کنید بسیار خسته شده اید ، اما به بازی در نقش یک فرد موفق ادامه می دهید ، زیرا واقعاً موفق هستید - از نظر ظاهری ، اما درون شما خالی است.
آناتومی رابطه وابسته یا "سندرم مرلین مونرو"
آیا تمام زندگی خود را برای ازدواج انجام داده اید ، اما هر چقدر هم که تلاش کرده اید ، فردی که از هر نظر برای شما مناسب است در افق ظاهر نشد؟ آیا در رابطه ای با مردی هستید که باعث ناراحتی شما می شود و نمی توانید از او جدا شوید ، نمی توانید؟ آیا فکر نمی کنید که در زندگی شما فقط به اصطلاح شرکای معمولی ، چنین حرومزاده ها را جذب می کنید ، در حالی که مردان معمولی اصلاً قلب شما را لمس نمی کنند؟ آیا هر روز با ترس به آینه نگاه می کنید ، اگرچه بسیاری درباره جذابیت شما صحبت می کنند