گذار

تصویری: گذار

تصویری: گذار
تصویری: گفت‌وگو با ستوده فروتن یکی از ۲۵ زن تاثیر گذار سال ۲۰۲۱ در فهرست مجله فایننشل تایمز 2024, ممکن است
گذار
گذار
Anonim

گذار

گذرگاه زیر زمینی اجساد را در بر گرفته و پرده نرم بی معنی را سوراخ کرده است. گذار نرم ترین و روان ترین مکان در مرکز شهر است ، در اینجا می توانید به حالت ذوب شدن کاملا غیرقابل درک برای خود برسید. با گرد و غبار روی سقف ذوب می شوم ، در یک مجموعه بزرگ از اتصالات غیرقابل اعتماد که باعث آزار افرادی که آنها را می بینند مزاحم می شوم ، همراه با هوای گرم و خفه کننده مترو پرواز می کنم ، مانند زنبورهایی که شهد را در مسیری مشخص مشخص حمل می کنند. هاله زندگی روزمره همراه با نرمی جذاب ، این بازی آرام نور از لامپ های زرد رنگ ، همه چیز پر شده از ویسکوزیته خزه ای عجولانه ، احساس شده ، شاید ذهنی ، اما نه کمتر باورپذیر. در این نرمی ، روح آزادی من ، مدفون در غار زیرزمینی ، اژدهای شخصی من زندگی می کند ، دودهای مشروب الکلی دیروز ، که در شلوغی امروز پنهان شده است ، ناظر وفادار و مطیع من ، چنان شلوغ و روشن ، در امور بی اهمیت عجله می کند ، عصبانی ، خواب آلود و گرسنه …

و بارها و بارها با عبور از این سر و صدا ، ردیف گلها و همهمه افراد بی حسی فراگیر ، این تنفس سنگین را در هر بال بال کبوتر ، در هر نگاه بی خانمان در نزدیکی دیوار ، این ناامید خسته احساس می کنم. نرمی جهنمی هوا ، در پیچیدگی وسواسی آن غیرقابل تحمل است. بگذرد و فراموش کند یا برود و متوجه نشود؟ در این لحظه ، تمایل فزاینده ای برای فرار از اینجا ، بالا رفتن از پله ها و پرواز بر روی آسفالت مرده خیابان ها وجود دارد ، تا از خودم محافظت کنم ، آسیب پذیر و خسته صبحگاهی عاشق زندگی مخفی ، او برای ناامیدی های مسحور کننده من بسیار خطرناک است.. آنها را به کسی نمی دهم.

شاید این برزخ است ، نمی دانم ، شاید قبل از فرود به جهنم زیرزمینی ، نگهبانان نان و قهوه ، گل و کیف می فروشند ، همه آنچه در آنجا لازم است ، ظاهراً اینها هدایایی به لوسیفر است ، تا او به شما اجازه دهد دفعه بعد برو ، چه کسی ممکن است نباشد. و اینجا بودن بسیار سخت است ، اینقدر بی اهمیت و بد بینانه ، آسفالت بین پاهای ما گره خورده ، چروکیده شده است ، همه در کوتاه مدت ، گویی هوای حک شده در آن یادآور روزهای قدیم است. برای من در این احساس جنون قریب الوقوع شادی آور ، بر روحیه من تأثیر بدی می گذارد. بسوزانید ، در اینجا شما باید همه چیز را بسوزانید ، اول از همه هوا. طول گذار از نظر احساسات ایده آل است ، عصبانیت من از ابتدای راه تا انتها زمان دارد که شکوفا شود ، قوی شود و … همین ، من قبلاً ترک کرده ام ، عالی ، فقط حرکت یک استاد بزرگوار ، براوو ، بسیار نشاط آور

استعاره عبور از کانال تولد خود را نشان می دهد. گذرگاههای باریک پیچیده ، تیره ، این رایحه شیرین گلها (انگار که آنها را خریداری کرده و به بیمارستان در اینجا منتقل کرده اید) ، و این احساس فراموش نشدنی ترس در حال مرگ با احساس بزرگ بودن "رفتن به نور" مخلوط شده است. و این هوای چسبناک به من می چسبد ، من آن را به معنای واقعی کلمه روی سطح خود می برم ، و آنجا در باد ناپدید می شود ، با جریان واقعیت منفور و خشمگین از من شسته می شود. و سپس فقط سردرگمی و نارضایتی. وقتی وارد معبر می شوم ، زخم های من را وارد کنید ، آنها را پردازش کنید ، در حالی که برای خدایان سیاه چال قربانی می کنم ، برای روحم دعا کنید ، آن را کامل و خالص تصور کنید ، در حالی که به احترام تعظیم می کنم و دستانم را به دستگیره دراز می کنم ، به من را بیشتر بشناسید زیرا در امتداد پله برقی به اولین دایره جهنم می روم. من اینجا هستم و دوباره اینجا هستم ، جلو و عقب می روم ، با گریه نفس می کشم و بیرون می دهم ، ریه هایم کوچک می شوند ، چشم هایم می خواهند بسته شوند ، پاهایم مرا به خروجی می رسانند ، سریعتر ، سریعتر ، سریعتر ، وقت دارم امروز دوباره متولد شوی ، این کار را بکن ، وگرنه فایده اش چیست؟

توصیه شده: