معنای مقدس رفتن به فروشگاه

تصویری: معنای مقدس رفتن به فروشگاه

تصویری: معنای مقدس رفتن به فروشگاه
تصویری: پیشگویی جدید کارتون سیمپسون ها برای سال 2021 - امیدوارم که واقعیت نداشته باشه 2024, ممکن است
معنای مقدس رفتن به فروشگاه
معنای مقدس رفتن به فروشگاه
Anonim

همه چیز در این جهان نسبی است. هیچ حقیقت مطلق وجود ندارد. شناخت جهان غیرممکن است. پیش بینی آینده غیر واقعی است.

و به نظر می رسد نمی توانید بحث کنید. اما این فقط یک مقیاس است. به عنوان مثال ، وقتی صبح از خواب بیدار می شوم و قهوه درست می کنم ، در آن صورت کاملاً با حقایق مطلق احاطه شده ام. من می دانم که آب کتری به هر حال می جوشد ، من می دانم کجا یک قاشق تهیه کنم ، می توانم تصور کنم که چگونه با آن قند بگیرم و می دانم که نتیجه دقیقی که به دست خواهم آورد. البته ، در هر زمان می توانم به بردگی بیگانگان یا عوامل وزارت خارجه بروم. با این وجود ، حاشیه خطا بسیار کوچک است. خیلی کوچک است که به او توجه کند.

اما اگر نه در مقوله های اجتماعی و روزمره ، بلکه در مقوله های فلسفی انتزاعی صحبت کنیم ، بله ، همه چیز در اینجا درست است. "آیا کامو می آیی؟" و همه مزخرفات اگر ما در تلاش برای درک معنای زندگی یا هدف خود هستیم ، یا برای یافتن شادی یا نوعی مطلق ، ایده نسبیت وجود کاملاً مناسب خواهد بود.

city
city

یا اینجا یک مثال دیگر است. به س "ال "من کیستم؟" اگر مقیاس وضعیت را به یک فرد خواب آلود خاص که سعی می کند با قهوه روحیه بدهد کاهش دهیم ، پاسخ واضح است: من ایوان ماسلنیکف هستم ، شهروند فدراسیون روسیه (هنوز) و روانشناس. یک معلم ذن به چنین پاسخی قانع نمی شد و با چوب به من ضربه می زد ، اما در چارچوب یک طرح ساده بتنی روزمره ، این پاسخ بیش از حد مناسب است و با تمام چالش های فوریت لحظه ای پاسخ می دهد.

اما اگر به س "ال "من کیستم؟" در مقیاس کل زندگی من ، یا حتی در مقیاس جامعه یا به طور کلی در مقیاس وجود جهان ، پاسخ "شهروند فدراسیون روسیه" ، به بیان خفیف ، توهمی به نظر می رسد. یک پاسخ مناسب در اینجا پنبه بودایی با یک دست است.

خوب ، یا اینجا یکی دیگر است. حس زندگی چیست؟ نمی توان پاسخ قطعی داد. و رفتن به مغازه برای نان چه فایده ای دارد؟ معنی واضح است. یعنی ، من تکرار می کنم ، معنا و اصل چیزها بسته به مقیاسی که آنها را تعیین کرده ایم بسیار متفاوت است.

در مورد خوب و بد ، و در مورد درست و نادرست نیز چنین است. از نظر کل زندگی من - هیچ خوب یا بدی وجود ندارد. جهان سیاه و سفید نیست ، بلکه چند وجهی و رنگارنگ است. علاوه بر این ، ما هرگز نمی دانیم مسیرهای ما به کجا منتهی می شود. چندین موقعیت فاجعه بار در زندگی من باعث خوشحالی شده است. و برخی از هدایای صادقانه از قلب - به غم سنگین.

اما از دیدگاه واکنشهای لحظه ای روزمره - خوب و بد به صورت عمده. هرکسی راه درست رفتن به فروشگاه را دارد.

اما آیا "متعارف بودن همه چیز" در زندگی روزمره ضروری و قابل اجرا است؟ من فکر می کنم بسیار ضروری است. به ویژه در جایی که ضعیف هستیم ، جایی که چیزی برای ما خوب پیش نمی رود. به عنوان مثال ، اگر ما با یک دوست عزیز درگیری احساسی و دردناک ، اما ذاتاً جزئی داریم ، وقت آن است که به یاد داشته باشیم که شخص کنار ما "شهروند فدراسیون روسیه" نیست ، بلکه کسی است که با ما راه می رود در دست زندگی و اینکه همه تعارضات در ذات خود مشروط هستند. از این گذشته ، اگر با هم هستید ، هر گونه درگیری مشروط است. و اگر ناگهان متوجه شدید که در یک ساعت این شخص می میرد ، پس از درگیری شما چه باقی می ماند؟ اصلا هیچی مطلقا هیچ چیزی. و هنگامی که بتوانیم مرسوم بودن تعارض و ارزش بی قید و شرط یک فرد را در نزدیکی خود مشاهده کنیم ، در این صورت.. درگیری ها یکسان باقی می مانند. اما دیگر درد ندارند.

tram
tram

اما این اتفاق می افتد زمانی که برخی از شهروندان فدراسیون روسیه ، با خواندن ادبیات و تمرین یوگا ، شروع به صحبت در مورد "قاشق چیست؟" ، "جوهر قهوه چیست؟" و "با ورود به آشپزخانه صبح نمی توانید بفهمید چه چیزی در آنجا در انتظار شماست." و در پاسخ به شما: "لعنتی ، این فقط یک قاشق است" ، آنها فقط سر خود را تکان می دهند و با تحقیر صدای می زنند. خوب ، خوب.. وقت آن است که در مورد قراردادی بودن هر گونه درگیری یادآوری کنیم.

توصیه شده: