درمان یا ضربه مجدد؟

فهرست مطالب:

تصویری: درمان یا ضربه مجدد؟

تصویری: درمان یا ضربه مجدد؟
تصویری: درمان سریع جوش صورت و افسانه های آن - Hot to get rid of pimples and acne plus its myths - EN RU 4K 2024, ممکن است
درمان یا ضربه مجدد؟
درمان یا ضربه مجدد؟
Anonim

من بلافاصله رزرو می کنم ، این بار در مورد آن بزرگسالانی خواهم نوشت که دوران کودکی آنها با شعار سپری شده است: "هر چه زودتر بزرگ شوید ؛ وقتی کوچک هستید ، برای ما ناراحت کننده هستید."

کسانی که از کودکی حق شوخی و شادی کودکان ، احساسات و اعمال آنها را نداشتند ، کسانی که باید از گهواره تحصیل کرده و مودب بودند.

والدین آنها یا بیش از حد مشغول بودند و یا فرزندپروری را به عنوان یک بار سنگین تلقی می کردند.

به طور کلی ، این پست به پسران و دختران بزرگسال اختصاص داده شده است.

واضح است که کودک به تدریج بزرگ می شود و اگر مجبور شود زودتر از موعد بالغ شود ، به این معنی است که باید هزینه آن را با چیزی پرداخت می کرد.

او هزینه منابع کودکان خود را نه برای توسعه ، بلکه برای سازگاری ، سازگاری با دنیای بزرگسالان پرداخت کرد.

او مجبور شد تعداد زیادی از تجربیات دوران کودکی خود را در انواع موقعیت های ناتمام گذشته جایگزین کند ، که در آنها تنها بود و حمایت نمی شد.

او از فرصت های بالقوه ای که به او اجازه می دهد در زمان مناسب از پدر و مادرش جدا شود و بزرگ شود ، استفاده نکرد.

چنین فردی به سختی احساسات خود را درک می کند ، اما کاملاً با احساسات دیگران هماهنگ است.

او به سختی می تواند شخص دیگری را رد کند ، نمی تواند اهمیت خود را مناسب کند ، انتظار دارد که توسط دیگران تأیید شود و غیره.

بنابراین ، قسمت کودکانه او بسیار آسیب پذیر است و در همان زمان در انتظار نجات از رنج او است.

هنگامی که چنین فردی به درمان می آید یا به شیوه دیگری روی خود کار می کند ، با این کار مواجه می شود که آنچه را که قبلاً انجام نشده بود تکمیل کند ، احساس غم و تنهایی در دوران کودکی را تجربه کند ، و نارضایتی های گذشته را کنار بگذارد ، به عنوان مثال. انجام کاری که به موقع انجام نشده است.

در این فرایند او با شکاف خود برخورد می کند;

او دوباره با چهره های کوچک درونی خود ملاقات می کند ، کودک شیرخوار آسیب پذیر و بخش شبه بزرگسال ، خواستار ستمگر.

و اکنون او دوباره از خود رشد سریع می خواهد.

اکنون او نمی تواند احساسات "کودکانه" و واکنشهای "نابالغ" خود را تحمل کند ،

و از رشد "کند" ناراضی است.

چنین افرادی خود را با دیگران مقایسه می کنند و ممکن است از این واقعیت رنج ببرند که این دیگران قبلاً به چیزی رسیده اند ، درمان شده اند و روشن شده اند ، اما هنوز به آن نرسیده اند.

The Inner Tyrant دوباره شرمنده و سرزنش می کند.

فرد در حال حاضر در دوره درمان دوباره احساس بدی و نقص می کند.

به این ترتیب ، او آسیب ناگهانی بزرگ شدن زودرس را به طور نامحسوس بازتولید می کند.

در همین حال ، قسمت کودکانه او به طور فعال در برابر بزرگ شدن جدید مقاومت می کند ، زیرا او تجربه منفی چنین مواردی را "به یاد می آورد" و همچنین به چه قیمتی.

علاوه بر این ، قسمت بچه های زخمی رویای بازگشت والدینی دوست داشتنی را دارد که وجود نداشت و او به طرز وحشتناکی مشتاق او بود ، و این امید همچنین مانع از جدایی از او می شود.

هرچه شخص بیشتر به سوی خود بشتابد و به خود اعتماد نکند و سرعت خود را نادیده بگیرد ، قسمت کودک بیشتر مقاومت می کند.

در حقیقت ، دقیقاً برعکس برای تکمیل تجربیات گذشته و بزرگ شدن واقعی مورد نیاز است.

لازم است آنچه را که برای جدایی کافی نبود ، برای خود بدهد و سازماندهی کند.

و پذیرش ، همدردی و حمایت کافی وجود نداشت.

در حال حاضر لازم است به خود اجازه دهیم آنچه را احساس می کند احساس کند ، "نابالغ ترین" عکس العمل ها را ، هرچه که باشد ، حل کند ، و حق فرایند خود را تشخیص دهد - با همان ریتم و سرعتی که به طور طبیعی پیش می رود.

این همان چیزی است که قسمت کودک نیاز دارد تا توسط یک شخصیت خیرخواه و واقعاً بزرگسال حمایت شود و در نتیجه اعتماد و شجاعت برای رفتن به راه خود رشد می کند.

بگذارید برای شما مثالی بزنم

اگر فردی از مواجهه با نفرت دیگران می ترسد ، اولین کاری که باید انجام دهد این است که این ترس را بپذیرد.

بله ، من می ترسم که کسی مرا دوست نداشته باشد

مرحله دوم قانونی شدن ، تأیید حق احساس است:

بله ، وقتی کسی شما را دوست ندارد می تواند بسیار ترسناک باشد

مرحله بعدی گسترش زاویه دید است:

"جهان متفاوت است ، یک نفر شما را دوست ندارد ، در حالی که شخص دیگری مطمئناً به شما علاقه خواهد داشت

شما همچنین چنین حقی دارید - کسی را دوست داشته باشید ، کسی را - نه"

تصاحب خود - هر کسی - کاملاً ضروری است ، فقط در این صورت است که می توانید تمامیت خود را بازیابی کنید

و مهمترین عنصر درمان ، شفقت به خود و مهربانی است.

… هنگامی که وضعیت آسیب زا به پایان می رسد ، دیگر "مزاحمت" نمی شود.

دیگر از انتقاد یا دوست نداشتن آسیب نمی بینید.

برعکس نیز صادق است: در حالی که درد و ناراحتی ایجاد می شود ، بنابراین آسیب هنوز بسته نشده است ، و شما باید به کار با آن ادامه دهید.

شما همچنین باید به یاد داشته باشید که برنامه کودکانه شما ، که به گذشته باز می گردد ، در جستجوی والدین ایده آل است.

انتظارات از آن چیزی شبیه به "صدا" است:

شما قطعا باید از من مراقبت کنید (شوهر ، رئیس ، ایالت ، مهم نیست چه کسی) ،

و اگر این کار را نکنید ، گناهکار خواهید بود (من بهترین والدین را پیدا خواهم کرد)."

واضح است که این موقعیت قربانی است ، که منتظر است ، مردد است و نمی خواهد به تنهایی از خودش مراقبت کند.

در این قسمت ، شما باید به طور مداوم توهم والدین ایده آل را از بین ببرید ،

به خود اجازه دهید در مورد آن غصه بخورد ،

و در مراحل مراقبت از خود از خود حمایت کنید:

"شما می توانید کمک بخواهید ، حمایت خود را سازماندهی کنید ، شما این حق را دارید که در صورت نیاز به مراقبت از خود بپردازید."

توصیه شده: