2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مدتها پیش ، در یکی از آموزشهای رشد شخصی ، شاهد آزمایش زیر بودم.
- چه کسی این 50 دلار را می خواهد؟ - از مجری شرکت کنندگان در آموزش پرسید ، اسکناس جدید خالی 50 دلاری را بالای سر خود نگه داشته است.
حدود صد نفر دست خود را بلند کردند.
مجری برنامه را در دست گرفت و ادامه داد.
- و حالا ، وقتی این لایحه مچاله شده است؟ چه کسی می خواهد آن را بدست آورد؟
تعداد دستهای بالا رفته تغییر نکرد.
خوب ، اگر او را با چکمه ام کثیف کنم ، چطور؟
در لحظه بعد ، او پول را روی زمین انداخت ، پا گذاشت و انگشت پای چکمه اش را روی آن چرخاند. سپس اسکناس کثیف و مچاله شده را برداشت که تا همین اواخر تمیز و یکدست بود ، از حضار پرسید.
- آیا هنوز فکر می کنید این لایحه ارزشمند است؟ چند نفر از شما دوست دارید آن را بگیرید؟
دستهای کمتری در سالن وجود دارد ، اما زیاد نیست.
با وجود ظاهر اسکناس ، مردم همچنان به ارزش 50 دلار ادامه می دهند.
پول ارزش خود را از دست نداده است. به طور عینی. آنها ، مانند گذشته ، می توانند به همان میزان کالا بخرند و آنها را با همان میزان خدمات عوض کنند. بله ، آنها مانند قبل زیبا به نظر نمی رسیدند ، اما ارزش آن ثابت ماند. هر بانکی این را تأیید می کند.
- چه بلایی سرت اومده؟
افراد داخل سالن یخ زدند. چه از شگفتی ، یا از سردرگمی ، و یا از نتیجه گیری.
- وقتی تحت تأثیر سختی های زندگی احساس له شدن ، پایمال شدن می کنید ، ارزش شما کجا از بین می رود؟ آیا می توانید پس از شکست و شکست ، به طور مثبت بگویید که ارزش شما در هیچ کجا ناپدید نشده است ، از بین نرفته است؟ گفتن اینکه حتی اگر در انتقاد دیگران کثیف شده اید ، کثیف شده اید ، باز هم ارزشمند هستید ، خوب هستید؟ دستهای خود را بالا بگیرید ، چه کسی می تواند این را بگوید.
حتی یک دست بالا نیامد.
- چه بلایی سرت اومده؟ - مجری س repeatedال را تکرار کرد.
و سکوت کرد.
و با او کل سالن ساکت شد.
هرکدام به فکر خود بود.
به ارزش خودم فکر کردم.
درباره اینکه چگونه خود را در کنار همه اشتباهات نمی پذیریم ، خود را در یک حلقه معیوب رنج ، احساس حقارت می بینیم. با تبدیل شدن به یک زمینه ، معنای خود را از دست می دهیم.
مردم می خواهند احساس ارزش کنند ، در مورد آن به عنوان چیزی فکر می کنند که می خواهند آن را به خود اختصاص دهند. از زودگذر برای دریافت بتن ، از احساسات درونی برای دریافت آمادگی بیرونی.
"ابتدا ارزش خود را احساس می کنم ، و سپس آن را به جهان نشان خواهم داد."
گویی 1 دلار استدلال می کند: ابتدا ارزش خود را معادل 50 دلار احساس می کنم ، سپس به واقعیت تبدیل می شوم.
طبق تجربه من ، این روش متفاوت عمل می کند.
اول ، ما واقعیت خود را می پذیریم: حماقت ، پلیدی ، اشتباهات ، کبودی ها - یعنی. و سپس ، دیگر منتظر شرایط بهتر و یک تکنیک جادویی برای تنظیم ارزش خود نیستیم ، ما شروع به افزایش ارزش خود در اقدامات می کنیم. اول از همه ، برای خودتان.
عزت نفس انتخابی است که نیاز به هیچ بهانه ای ندارد.
انتخاب صحبت درباره خود ، حتی اگر ترسناک باشد. آنچه را که مناسب نیست رها کنید در نجات شرکت نکنید ، از آنچه دارید سپاسگزارم. با عواقب تصمیمات قبلی بدون بحث برخورد کنید. فقط در این صورت فرصتی برای رفع مشکل وجود دارد.
انتخاب برای گفتن به خودتان
زمین خوردم ، اشتباه کردم ، اما همه چیز برای من خوب است.
من خودم تصمیم می گیرم به نظر دیگران اهمیت زیادی بدهم. حالا من متفاوت انتخاب می کنم.
من در مورد منفی دیگران کثیف شدم ، اما وقت من بسیار ارزشمند است که نمی توان به طور نامحدود در یک قسمت منفی گیر کرد.
زندگی من بسیار ارزشمند است که آن را صرف انتظار برای حالات درونی مناسب کنم.
این را از کجا آوردم؟
من فقط این را انتخاب کردم
و من انتخاب خود را با عمل ثابت می کنم.
توصیه شده:
من یک فرد بی ارزش هستم. کاهش ارزش خود: چگونه از فروپاشی جلوگیری کنیم
توانایی بی ارزش کردن چیزی - خود ، دیگران ، اقدامات خودمان و دیگران ، نتایج ، دستاوردها - این نوعی دفاع روانی است که ما برای توقف در تجربیات پیچیده مختلف که می توانیم با آن روبرو شویم استفاده می کنیم. به طور کلی ، هرگونه دفاع روانی برای متوقف کردن نوعی تجربه واقعی طراحی شده است ، زیرا روان آن را صدمه به تمامیت خود می داند.
یکبار دیگر در مورد فرسودگی شغلی (با استفاده از مثال حرفه وکالت)
فرسودگی شغلی در حرفه وکالت: آیا می توانید خودتان آن را اداره کنید؟ استرس خود بخشی طبیعی از زندگی ما و تقریباً هر حرفه ای است. اگر فیزیولوژی استرس را تجزیه و تحلیل کنید ، معلوم می شود که می تواند راهی برای حفظ تناسب اندام ، بهره وری و تمرکز بر موارد مهم و ضروری باشد.
چگونه یاد بگیریم قدر خود را بدانیم؟ چگونه با عادت کاهش ارزش خود کنار بیاییم؟
کاهش ارزش یک مکانیسم دفاعی در روان ماست که در آن ما اهمیت آنچه را که برای ما بسیار مهم است را کاهش می دهیم (یا کاملاً انکار می کنیم). شما می توانید همه چیز - خود ، دیگران ، احساسات ، دستاوردها را بی ارزش کنید. این رفتار می تواند شواهدی از خستگی ، فرسودگی شغلی ، کمبود منابع باشد.
خود ارزشی در مقابل ارزش خود
⭐ در رایج ترین مدل تربیت ، از دوران کودکی به ما آموخته می شود که ارزش ما بسته به رفتار و انطباق با انتظارات دیگران توسط دیگران تعیین می شود. یک مدل مناسب این است که کودک را از همان گهواره به یک شیء تبدیل کنید ، اینطور نیست؟ به محض اینکه یک شخص به یک مورد ارزیابی شده تبدیل می شود ، به راحتی می توان او را دستکاری کرد ، او را مجبور به تعقیب یک ارزش واهی ، انجام وظایف دیگران کرد.
پذیرش خود یا برای دختران در مورد ارزش عشق اول (از چرخه "روان درمانگر بدون ماسک")
در هفده سالگی ، برای اولین بار ، من عاشق مردی شدم که سه سال از من بزرگتر بود. پاییز گرم فوق العاده ای بود. من تازه وارد اولین سال دانشکده پزشکی شدم. با ترس و وحشت طعم شیرین هندوانه را به خاطر می آورم ، که من و دوستم به نوبه خود به آپارتمان خود در یک خانه خصوصی که با هم اجاره کرده بودیم کشیدیم ، و سپس عصر آن را در تراس خوردیم و خندیدیم ، یادم نمی آید چه چیزی … او همسایه زندگی می کرد و اغلب به دیدار ما می آمد … اما وقتی معلوم شد که ما نمی توانیم قرار بگذاریم ، زیرا او