قصیده بی سوادی یا دیسگرافیا من در مقابل Atychiphobia

تصویری: قصیده بی سوادی یا دیسگرافیا من در مقابل Atychiphobia

تصویری: قصیده بی سوادی یا دیسگرافیا من در مقابل Atychiphobia
تصویری: فوبیا : علل ، علائم ، و گزینه های درمان فوبیا 2024, ممکن است
قصیده بی سوادی یا دیسگرافیا من در مقابل Atychiphobia
قصیده بی سوادی یا دیسگرافیا من در مقابل Atychiphobia
Anonim

کنایه سبک در آغاز روزهای کاری هنوز کسی را اذیت نکرده است) من نمی دانم که خواننده آنچه را که نوشته شده است چگونه تفسیر می کند ، از طرف من می توانم بگویم که اطلاعات بیشتری را برای تأمل در متن نوشته شده قرار داده ام و واقعاً نمی خواهم به عنوان نوعی اخلاقی تلقی شود. زیرا در اخلاقی سازی است که اصل مشکل نهفته است.

بله ، توسعه سریع فناوری های اینترنتی سیستمی نه تنها برای تبادل اطلاعات ، ایجاد و تقویت روابط ایجاد کرده است. برای بسیاری ، این فرصتی را ایجاد کرد تا استعدادهای سرکوب شده ، ویژگی های شخصیتی و انواع توانایی های خارق العاده خود را تصحیح کنند ، که ممکن است بسیاری از ما وجود آنها را حدس نزده باشیم. اما بیگانه هراسی ، مانند دمای بدن ، همیشه و در همه چیز وجود دارد. تنها تفاوت این است که شاید 36 ، 6 - برای تشخیص تفاوت و ایجاد روابط ، یا شاید 38 و بالاتر - هم به فرد و هم به دیگران آسیب برساند.

ما یاد گرفته ایم که به لطف ویژگی های موجود در شبکه برای ایجاد گروه های بسته ، ممنوعیت بدخواهان و پنهان کردن صفحات خود از "چشم بد" ، با این مشکل کنار بیاییم. با این حال ، به دلیل این واقعیت که یک شخص اساساً اجتماعی است ، همیشه نمی توان در یک فضای بسته نشست ، و خروج از "منطقه راحتی" ما همیشه در معرض خطر برخورد با افرادی است که ، به عنوان مثال ، به طور خاص به دنبال شکار منفی ، تخریب ، و اگر برای مدت طولانی جایی را پیدا نکنند ، خودشان دعوا را برمی انگیزند.

با توجه به این واقعیت که اخیراً من شخصاً سعی کرده ام یادداشت های کوتاه هنری بنویسم ، ناچاراً وارد گروه های مختلف آموزش مهارت های نوشتاری شدم و داستانهای برخی از افراد را که می خواهم با شما به اشتراک بگذارم آموختم.

در محافل مختلف ، این نظر وجود دارد که ارتباط "سواد" با سطح کلی توانایی های فکری ، جهان بینی ، موفقیت و غیره ، نوعی آتاویسم ذهنی است ، زیرا در آن روزهایی که چنین مفاهیمی متولد شد ، همه چیز بسیار ساده. اگر فرصت داشته باشید ، به مدرسه می روید ، کتاب می خوانید و بر این اساس ، با حلقه خاصی از مردم ارتباط برقرار می کنید. بی تربیت = تحصیل نکرده = بی روح = فقیر. امروزه بسیاری از زبان شناسان با ظهور همان فناوری های اینترنتی ، از جمله شکلک ها ، زبان های برنامه نویسی مختلف (مانند عامیانه "پادونسکف" که از حوزه فناوری اطلاعات برخاسته است ، به نحوه تغییر سریع فرم ها و قوانین ارتباط توجه می کنند. به هوش سواد) ، جایگزینی نمادها ، مخلوط کردن زبانها (از جمله شمول آمریکایی ها) ، و غیره. ، بیشتر احتمال دارد که او در گفتار بومی خود اشتباهات بیشتری انجام دهد (عملکرد کنترل حذف می شود). من نمی توانم بگویم که این غم انگیز است ، زیرا امروزه ، مانند هرگز ، حرفه های مصحح ، ویراستار و غیره رواج یافته است. و اگر شخص قلبی کمال گرا یا "گرامر-نازی" ذاتی باشد ، فرصتی منحصر به فرد دارد تا با توصیه ها و نکات ملایم ، رفاه خود را بهبود بخشد.

با این حال ، طرف دیگر مدرن سکه ، تحقیقات بهتری در روانشناسی و روان درمانی است. و امروزه دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که بسیاری از افراد خلاق از انواع مختلف اختلالات عصبی - روانی رنج می برند. به عنوان مثال ، انتقال حالت ذهنی خود به شکل متعالی در قالب یک اثر هنری یا موسیقی ، به ویژه برای افرادی که اصطلاحاً خوب هستند مفید است. alexithimikov ، افرادی که در بیان تجربیات احساسی خود با کلمات مشکل دارند.بنابراین ، یک فرد می تواند همزمان یک هنرمند عالی ، روشنفکر ، تحصیل کرده و بسیار معنوی باشد ، در حالی که متون ناشایست می نویسد.

همچنین ، اخیراً ، دانشمندان بیش از پیش به تشخیص و اصلاح توجه کرده اند (آنها با کودکان سخت کار می کنند ، زیرا هرچه سن کمتر باشد ، احتمال اصلاح مشکل بیشتر است و بالعکس) چنین اختلالی مانند دیس گرافیا … تحت نظر او ، فردی با ایمنی مطلق و شاخص های بالای هوش در نوشتن اشتباهات مسخره ای مرتکب می شود ، حتی زمانی که تمام قوانین را به صورت قلبی می داند و نحوه اعمال آنها را می داند.

انواع مختلف اختلالات روانی می توانند بر حافظه و به ویژه توجه تأثیر بگذارند. اغلب مردم خود به طور کامل نمی دانند که در حالت افسردگی هستند ، از اختلال اضطرابی رنج می برند (و تعداد زیادی از آنها در شبکه وجود دارد ، دقیقاً به این دلیل که افزایش اضطراب به آنها اجازه ایجاد روابط در زندگی واقعی را نمی دهد). بازی های فکری ، که ما آنها را تحریف های شناختی می نامیم ، به معنای واقعی کلمه در هر مرحله ما را به خود مشغول می کند. گاهی اوقات ما کاملاً مطمئن هستیم که درست می گوییم ، به طرز دیوانه واری چیزی را ثابت می کنیم ، و در نتیجه ، معلوم می شود که فقط یک تکه تکه شدن ساده در مغز ما رخ داده است و برخی اطلاعات به قفسه دیگری منتقل شده است.

اغلب ، انواع مختلف "ادیون" ادبی یک مصحح و ویراستار را به این میزان دعوت می کنند ، زیرا می دانند که شخصی که متون بزرگ می نویسد (اگر این دستور نیست که دائماً تصحیح نشود) همیشه از نظر احساسی درگیر است ، بنابراین ، هنگام خواندن ، او حروف و کاما را نمی بیند ، بلکه در تجربیات و تصاویر احساسی گنجانده شده است. بنابراین ، اغلب اوقات می توانید غلط های غلط را ببینید ، انتهای ناهماهنگ (من یک قطعه را بازنویسی کردم ، اما در جایی پایان آن از فکر قبلی باقی ماند) و غیره. بنابراین بسیاری از روزنامه نگاران ، وبلاگ نویسان و نویسندگان ممکن است توجه داشته باشند که وقتی متن را به تعویق می اندازند و پس از مدتی به آن باز می گردند ، آن را کمی متفاوت می بینند و اصلاحاتی را انجام می دهند و این روند می تواند به طور نامحدود ادامه یابد. هرچه احساسات پشت متن بیشتر باشد ، به اصطلاح بیشتر است. "علائم نگارشی نویسنده" ، که قوانین آن بین زبان شناسان نیز مورد بحث است و سایر عناصر نویسنده (به عنوان مثال ، برای یک لهجه ، یک کلمه را با حرف بزرگ در وسط جمله بنویسید ، یا متن را با نقل قول ها بیش از حد اشباع کنید ، که دلالت بر یک قرارداد تعیین ، ترکیب کلمات غیر موجود و غیره)). این امر به ویژه در مواردی رخ می دهد که شخص به چندین زبان صحبت می کند ، زیرا در پشت هر صدا در یک زبان خاص ممکن است نماد تصویری متفاوتی وجود داشته باشد و شخص سعی می کند چیزی را در بین خود منتقل کند ، مستقیماً بیان نمی شود. و هرچه زبانها از نظر ساختار مشابه باشند ، احتمال پذیرش و سایر خطاها بیشتر است.

البته این اتفاق می افتد ، همه چیز بسیار ساده تر است. در تمرین شخصی من ، موردی وجود داشت که من نیز یک مجموعه زبانی مهم را تجربه کردم. معمولاً تعداد زیادی خارجی و مهاجر در موسسات شهر ما حضور دارند و یکبار بچه هایی که از "غرب" آمده بودند زبان و گویش مرا مسخره کردند. این به مدت طولانی میل به برقراری ارتباط در اوکراینی را ناامید کرد. تنها پس از مدتی فهمیدم که از بین همه گویش های موجود ، این زبان ادبی پولتاوا (اسلاوی) است. و آنها برعکس ، در surzhik محلی اوکراینی + رومانیایی + لهستانی صحبت می کردند. بنابراین ، شخصاً ، من دیگر این بازی ها را انجام نمی دهم). با این حال ، در حال حاضر ، هنگامی که من تجربه قابل توجهی در کار با افراد مختلف دارم ، تعجب می کنم و ناراحت می شوم که متوجه می شوم که ما به دلیل ترس از مذمت و بحث ، به دلیل ارزیابی دیگران ، چقدر جالب و واقعاً با استعداد از دست می دهیم. واقعیت این است که حرفه ای است از این گذشته ، حرفه ای ها در تمایل به کمک تا حدودی متفاوت رفتار می کنند ، حداقل یک دقیقه تصور کنید اگر یک روانشناس (دندانپزشک ، آشپز و غیره) بالاتر از همه ایستاده و در مورد همه اقدامات از نظر اشتباهات احتمالی شما اظهار نظر کند)

همانطور که احتمالاً قبلاً حدس زده اید ، من می خواهم به شما یادآوری کنم که وقتی شخصی از هر طرف به روی ما باز می شود و همیشه این کار را از نظر زبانی درست انجام نمی دهد ، باید به خاطر داشته باشیم که "بدترین توصیه ناخواسته است".بیهوده نیست که طبق قوانین آداب و رسوم ، مرسوم است که وانمود کنید که هنگام عطسه شخص متوجه نشده اید و با جلب توجه به شخص خود در تحقق خواسته های خوب عجله نکنید. شاید با اظهارنظر در مورد بی سوادی شخص دیگری ، کسی در واقع از اختلال وسواس فکری- عملی یا اختلال هراسی رنج می برد. این اتفاق می افتد که شخصی در برابر اشتباهات ترس و وحشت را تجربه می کند ، برای اینکه اشتباه نکند ، آداب و رسوم مختلفی را ایجاد می کند ، و هنگامی که خطایی پیدا می شود ، هم خود اشتباه و هم شخصی که مرتکب آن شده است "بدخواهانه" مجازات می شود. البته مواردی نیز وجود دارد که بر اثر آن در مدرسه آسیب روانی و روان رنجوری مشاهده می شود. با این حال ، در این مورد ، اول از همه مهم است که به سلامت روانی و روانی خود توجه کنید. در بیشتر موارد ، تربیت ما به گونه ای است که بسیاری از مردم عزت نفس مصنوعی پایینی دارند و سعی می کنند با تحقیر دیگران ، آن را افزایش دهند. بین تمایل به کمک به فرد برای رفع مشکل با ارائه نسخه جایگزین خطا ، و بین تمایل به اثبات خود که حداقل به نوعی از دیگران بهتر هستید تفاوت وجود دارد. وقتی این تفاوت محسوس باشد و کسی آن را پشت سر خود ببیند - تأمل در آن نیز منطقی است.

آیا می خواهم با این یادداشت بگویم که از شما می خواهم بی سوادی را تحمل کنید و یادگیری زبان را کنار بگذارید؟ البته که نه. نه از نظر اخلاقی سازی ، بلکه از دیدگاهی به گونه ای که هرچه بیشتر به قوانین پذیرفته شده پایبند باشیم ، این احتمال وجود دارد که برای طرف مقابل درک شود و بالعکس. و انتقال اطلاعات یکی از عملکردهای کلیدی گفتار است. با این یادداشت ، من ترجیح می دهم توجه داشته باشم که مانند هر نوع ارزیابی ، ارزیابی فرد با سواد یک موضوع ذهنی است و بیشتر اوقات یک طرح پیش بینی کننده است. ما به سختی می دانیم که در واقع پشت بی سوادی این یا آن فرد چیست و اظهارات ما چگونه می تواند بر سرنوشت آینده او تأثیر بگذارد. در حالی که وضعیت ما و واکنش ما ، ما می توانیم با جزئیات بیشتری تجزیه و تحلیل کنیم. ماهیت س Whatال چیست ، آیا واقعاً می خواهیم به شخصی در اصلاح اشتباهات کمک کنیم ، یا می خواهیم خود را با هزینه شخصی تأیید کنیم؟ و مانند سایر زمینه های فعالیت - اگر می توانیم چیزی را برطرف کنیم - بیایید آن را برطرف کنیم ، اگر نه - ما آن را همانطور که هست می پذیریم)

خوب ، تعداد و کیفیت اشتباهات "نویسنده" را می توان در نظرات مورد بحث قرار داد)

توصیه شده: