من نمیدونم که چی میخوام

تصویری: من نمیدونم که چی میخوام

تصویری: من نمیدونم که چی میخوام
تصویری: jadoo.wmv 2024, ممکن است
من نمیدونم که چی میخوام
من نمیدونم که چی میخوام
Anonim

اغلب برای مردم دشوار است که به س aboutال مربوط به خواسته های خود پاسخ دهند. به نظر می رسد کار چندان دشواری نباشد ، به ویژه اینکه جامعه ، با اصول مصرف ، می تواند به سرعت و به طور واضح توضیح دهد که چه می خواهد. به محض روشن کردن تلویزیون ، بلافاصله برای شما مشخص می شود که به یک ماشین خوب ، مسکن معتبر ، پول برای کالسکه ، یک مرد سخاوتمند یا یک زن سکسی نیاز دارید. اینها شاخص های موفقیت هستند ، پس دیگر چه می خواهید؟

یکی از دوستانم یکبار در شبکه های اجتماعی نوشت. چنین وضعیتی "من نمی خواهم موفق شوم ، می خواهم خوشحال باشم". راستش من واقعاً آن را دوست داشتم. به هر حال ، این خواسته های ما یا به عبارت بهتر تحقق آنها است که بر وضعیتی که ما آن را شادی می نامیم تأثیر می گذارد.

و اگر تعیین خواسته هایمان برای ما دشوار (و گاهی اوقات غیرممکن) است ، پس درباره چه نوع خوشبختی می توانیم صحبت کنیم. البته ، می توانید سعی کنید به آن فکر نکنید ، زیرا وقتی نمی دانید برای خودتان چه می خواهید واقعاً درد می کند و می ترسد.

برای جلوگیری از چنین درد و ترس ، گاهی اوقات افراد سعی می کنند خود را به روش های مختلف فریب دهند. شخصی برهنه به محل کار می رود ، دیگران در مشکلات خانوادگی یا تربیت فرزندان. برخی افراد ترجیح می دهند با تماشای برنامه های تلویزیونی چنین افکاری را در مورد خود جایگزین کنند. گزینه هایی برای تفریح با الکل یا مواد مخدر ، در شرکت های پر سر و صدا وجود دارد ، جایی که ظاهراً سرگرم کننده است. اما همه اینها فریب است. اول از همه ، اینگونه است که مردم سعی می کنند از دردی که وقتی خواسته های ما برآورده نمی شود ، فرار کنند.

هر چند عجیب به نظر می رسد ، اما مردم اغلب از آرزو کردن می ترسند. در دوران کودکی به یاد داشته باشید: "شما هرگز نمی دانید چه می خواهید" ، "شما خیلی می خواهید - شما کم خواهید گرفت" ، ما از مراقبت از ایمنی خود ممنوع بودیم. اما عجیب است که بزرگسالان در مورد خواسته های بزرگسالان خود از همان نگرش ها استفاده می کنند.

پشت همه خواسته ها ، ما آن کودک بسیار درونی را داریم که می داند چگونه بخواهد و رویاپردازی کند. اما مشکل این است که برای برخی این کودک در یک زیرزمین تاریک نشسته است و حق هیچ چیزی را ندارد ، در حالی که برای دیگران ، ارتباط با او تقریباً به طور کامل از بین می رود. و این بخشی از شخصیت شماست.

در منع خواسته های صادقانه ما ، افراد اطراف و نزدیک نقش مهمی ایفا می کنند. به هر حال ، خواسته های ما ممکن است ، آنها آن را دوست ندارند ، به این معنی. ما تأیید آنها را نخواهیم گرفت اگرچه گاهی اوقات اتفاق می افتد که شما از پشت بام ضربه می زنید و کاری را انجام می دهید که به شما احساس خوبی می دهد ، و کسانی که در این نزدیکی هستند ، به بیان خفیف ، در ضرر هستند. اما فقط در این صورت است که شروع به آزار دادن و سرزنش خود می کنید.

همه می دانند که اعتیاد به مواد مخدر عواقب ناگواری دارد. بنابراین وابستگی به نظر حتی افراد نزدیک در مورد خواسته های خود می تواند عواقب ناگوار کمتری نداشته باشد.

چنین تعبیری وجود دارد "روح می پرسد" ، به نظر من ، این فقط در مورد خواسته ها است. به هر حال ، خواسته ها و نیازها (نوشیدن ، خوردن ، تفریح کردن) در واقع چیزهای متفاوتی هستند. سعی کنید از خود ، روح خود ، فرزند درونی خود بپرسید: "من ، دقیقاً من ، به عنوان یک شخص ، واقعاً چه می خواهم؟" خواسته های هرکسی بسیار شخصی است ، نترسید که ممکن است در الگوهای سرگرمی معمول جا نیفتد.

با شادی زندگی کنید! آنتون چرنیخ.