درمان پارانویا

فهرست مطالب:

تصویری: درمان پارانویا

تصویری: درمان پارانویا
تصویری: PPD اختلال پارانوئید ، نشانه ها، انواع آن؛ راه های درمان آن 2024, ممکن است
درمان پارانویا
درمان پارانویا
Anonim

پارانویا چیست؟

پارانویا ترس وسواسی از فریب خوردن ، بی اعتمادی کامل به جهان و انتظار دائمی فریب است. در شرایط پارانویا ، فرد در این جهان منحرف می شود. این بی نظمی حتی می تواند به عنوان یک جنون موقت احساس شود ، یک دوره روان پریشی که در آن برای یک فرد غیرممکن است که بفهمد کجا "خوب" و کجا "شر" ، کجا "خوب" و کجا "آسیب" و کجا خطر از آنجا ناشی می شود

چالش سلامت روانی و روانی این است که بین تهدیدهای واقعی و ساختگی تمایز قائل شوید. اگر این جهت گیری اشتباه گرفته شود ، غیرممکن است که شخص به خودش اعتماد کند.

اعتماد همیشه مهمترین مسئله برای هر یک از ما است. از یک سو ، با پارانویا ، نمی توان به کسی اعتماد کرد ، اما در عین حال ، لازم است هر دقیقه اعتماد کرد و اعتماد کرد. اعتماد کردن به معنای احساس امنیت ، احساس امنیت است - و این یک نیاز اساسی انسان و همچنین نیاز به غذا یا هوا است. به هر حال ، ما هر دقیقه زندگی و سلامتی خود را به دیگران اعتماد می کنیم ، در جریان ماشین ها حرکت می کنیم ، سوار هواپیما می شویم یا غذای تهیه شده توسط افراد دیگر را می خوریم …

ما می توانیم مشاهده کنیم که اغلب افرادی که از پارانویا رنج می برند و به جهان اعتماد ندارند ، خود را فریب می دهند. بیایید نگاهی بیندازیم که چرا این اتفاق می افتد. برای انجام این کار ، مهم است که بدانیم اعتماد چیست و چگونه شکل می گیرد.

در رشد هر فرد ، مادر اولین شیء است. و اگر مادر کودک را فریب می دهد - حقیقت را به او نمی گوید ، او را به بابا نوئل و جادو وادار می کند ، پدر واقعی را از او پنهان می کند ، و غیره ، این امر اعتماد کودک را در درجه اول به خودش تضعیف می کند ، زیرا کودک کاملاً به والدین خود وابسته است و بدون قید و شرط آنها را باور می کند و هر آنچه را که می گویند درست می داند. اما در عین حال ، در اعماق روح خود ، حقیقت را می داند. او می داند که پدر بومی نیست ، بابا نوئل وجود ندارد ، جادو فقط در افسانه ها اتفاق می افتد …

در اینجا توجه به این نکته ضروری است که حقیقت واقعی وجود دارد و حقیقت احساسی وجود دارد - درونی. به عنوان مثال ، یک زن عاشق مردی می شود ، در خواب بچه ای از او می بیند ، اما او او را ترک می کند و می رود. او از روی بدخلقی ، بدون عشق ، با مردی دوست نداشتنی ازدواج می کند ، فرزندی به دنیا می آورد ، رانندگی می کند و همه افکار مربوط به گذشته مرد محبوبش را سرکوب می کند. و با بزرگ شدن ، کودک می گوید: "این پدر خودم نیست." در حقیقت، موضوع این نیست.

از نظر ژنتیکی ، این پدر خود او است - اما حقیقت روانی با کودک است - و دروغی در پشت حقیقت واقعی انکار عشق اول پنهان است. وقتی حقیقت روانی در خانواده نفی می شود ، اعتماد به نفس کودک تضعیف می شود. تردیدهای وسواسی در مورد اینکه هنوز می توانید به چه کسی اعتماد کنید ، خودتان یا دیگران شروع می شود.

از دیدگاه روانکاوی ، در پشت پارانویا ، به طور متناقض ، تمایلی ناخودآگاه برای فریب (برای حفظ توهم) وجود دارد ، زیرا کشف حقیقت ترسناک است - این درد زیادی را ایجاد می کند که در پشت یک دروغ پنهان شده است. ناخودآگاه در اعماق روح خود ، هر فرد حقیقت را می داند ، اما از دیدن آن ، پذیرفتن و درک آن می ترسد - زیرا با دانستن حقیقت ، دیگر بیکار ماندن امکان پذیر نیست - باید چیزی را در خود تغییر دهید ، شروع کنید متفاوت زندگی می کنند و این همیشه باعث مقاومت می شود.

یک کودک کوچک همیشه واقعاً می خواهد باور کند که بابا نوئل وجود دارد ، جادویی وجود دارد ، و به هر حال یک هدیه خوش آمدید در انتظار او است. ما می توانیم به یاد بیاوریم که چگونه کودکان اعتراض می کنند وقتی شخصی به آنها می گوید بابا نوئل فقط در افسانه ها حضور دارد …

انسان یک موجود اجتماعی است و به طبع خود تمایل دارد که خود را به خاطر دیگران فدا کند ، بنابراین برای کودک بسیار دشوار است که در درون خود اعتراف کند که والدینش او را فریب داده اند ، که او در واقع حق دارد و نه آنها.

من یک مثال کوچک می زنم: در دهه 90 قرن بیستم ، جامعه شناسان چنین آزمایشی را در مهدکودک ها انجام دادند: آنها از هر ده کودک نه نفر را متقاعد کردند که بگویند رنگ قرمز سیاه است و به کودک دهم چیزی نگفتند.همکلاسی های پنج ، شش ساله ، همه به نوبه خود می گفتند که کارت قرمز سیاه است ، و وقتی نوبت به دهمین فرزند آخر رسید که مورد توافق قرار نگرفته بود ، او نیز با وحشت می گوید که کارت قرمز نیست ، بلکه سیاه است. فقط 5-7 children از کودکان گفتند که کارت هنوز قرمز است! درست همان سردرگمی که در روح کودکی جریان دارد که می گوید رنگ قرمز سیاه است تا با اکثریت مغایرت نداشته باشد ، و تصویری از پارانویا وجود دارد ، هنگامی که همه نقاط دیدنی فرو می ریزد ، و کشمکش و اضطراب درونی شخصیت را فرا می گیرد ، جنبه های اعتماد به نفس و عزت نفس را تضعیف می کند.

اما در واقع ، پارانویا همیشه جنبه منفی ندارد. اغلب موجه است. به عنوان مثال ، پارانویا پاسخی سالم به ضد اجتماعی است. نمونه بارز شخصیت های ضداجتماعی در کشور ما ایوان مخوف و جوزف استالین است. ترس پارانوئید از رسوایی یا سرکوب در آن روزها مظهر سلامت روانی و روانی است ، اگر به شیدایی آزار و شکنجه تبدیل نشود. نفی واقعیت و احساس امنیت ، دفاع های روانی هستند که به شدت واقعیت را تحریف می کنند. اما ذکر این نکته بسیار مهم است که خود ستمگران از سوءظن بیش از حد رنج می بردند. این دقیقاً به این دلیل است که پارانویا ، و همچنین افسردگی ، بخشهای جدایی ناپذیر ساختار شخصیتی ضد اجتماعی هستند.

چه چیزی می تواند به پارانویا کمک کند؟

اگر در مورد دیدگاه روانکاوی در مورد درمان پارانویا صحبت کنیم ، مهم است که توجه داشته باشیم که ، اول از همه ، کار یک روانشناس با هدف ایجاد اعتماد اولیه ، بازیابی تصاویر محافظ ، تقویت "من" خود مراجعه کننده و تثبیت است. عزت نفس او

در طی مشاوره های ناشناس با یک روانشناس ، مشتری شروع به جهت گیری بهتر در شخصیت خود می کند ، حقیقت روانی درونی را می بیند و قدردانی می کند ، بیشتر به خود اعتماد می کند و احساس اطمینان می کند تا بتواند از خود دفاع کند و از علایق خود دفاع کند.

توصیه شده: