چگونه عاشقان از یکدیگر متنفرند

تصویری: چگونه عاشقان از یکدیگر متنفرند

تصویری: چگونه عاشقان از یکدیگر متنفرند
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, ممکن است
چگونه عاشقان از یکدیگر متنفرند
چگونه عاشقان از یکدیگر متنفرند
Anonim

چقدر عاشقان از هم متنفرند. مردان متاهل اغلب افراد شگفت آور ساده لوحی هستند. به دلایلی ، آنها معتقدند که در حضور معشوقه مزایای محکمی وجود دارد ، و هیچ گونه منفی احتمالی وجود ندارد. آنها معتقدند که عاشقان دخترهای خاصی هستند که فقط در انتظار توجه انتخاب شده خود زندگی می کنند و آماده اند تا خود را فدای مرد خود کنند و خواسته ها و آرزوهای معمولی زن برای آنها بیگانه است. مردان متاهل این را نمی فهمند:

معشوقه ها مانند جوانه های درخت هستند

از ضخامت آسفالت به خورشید راه می یابد.

با همه حساسیت ظاهری ، آنها همه چیز را در مسیر خود می شکنند.

اما مهمترین چیز این است که مردان با درک خطرات احتمالی خود از ایجاد ارتباط "چپ" ، خطرات احتمالی چند معشوقه را برای آنها درک نمی کنند. مخصوصاً کسانی که یکدیگر را می شناسند. از اینجا ، من یک داستان آموزنده از زندگی شوهران فریبکار برای شما می گویم.

"به عنوان معشوقه ، او خشمگین بود که تنها او نبود." دیمیتری ، مردی 40 ساله ، یک افسر عالی رتبه در اجرای قانون بوده است. ازدواج او با همسرش ، یک کارمند دولتی معمولی در زمینه حمایت اجتماعی ، حدود بیست سال به طول انجامید و تنها پسر او قبلاً در دانشگاه بود. در عین حال ، خانواده مدتهاست در حالت مرگ قرار دارند ، دیمیتری مرتباً همسر خود را فریب می دهد ، که مدت ها متوجه هیچ چیز نمی شد ، یا به نفع کودک نمی خواست متوجه شود. با اجازه طلاق قریب الوقوع از همسرش ، و عدم تمایل به تقسیم صادقانه اموال خانواده که به طور مشترک در ازدواج به دست آمده بود ، مرد دو آپارتمان را که در سالهای اخیر به دست آورده بود برای مادرش نوشت. این باعث اعتراضات شدید همسرش شد ، روابط در خانواده گرم شد. همسر سعی کرد به وجدان شوهرش متوسل شود و او را متقاعد کند که بیرون نرود و خانواده را نجات دهد. در یک مورد شدید - به طور صادقانه اموال را تقسیم کنید ، یکی از آپارتمان ها را به پسر خود بدهید ، دیگری را به او بدهید ، یکی ، اما بزرگترین ، را برای خود به عنوان سرپرست خانواده بگذارید. در پاسخ ، شوهر شکایات مختلفی را به همسر خود ابراز کرد ، خواستار اطاعت و سکوت شد. با بیان اینکه در غیر این صورت ، در صورت طلاق ، زن فقط یک سوم آپارتمان محل زندگی خانواده را دریافت می کند.

بلافاصله باید توجه داشت که الکل یک مشکل جدی برای دیمیتری و همچنین بسیاری از کارکنان سازمان های اجرای قانون و امنیت بود. روزهای زیادی هیچ مشکلی برای نوشیدن وجود نداشت ، اما این مرد تقریباً هر شب الکل می نوشید ، که به تدریج و مهمتر از همه - بدون توجه به خود ، هر شخصی را به تخریب اخلاقی می کشاند. مانند بسیاری از افراد الکلی ، این مرد مشکل خود را تشخیص نداد و خود را "یک مرد معمولی موفق دانست که باید استرس را از بین ببرد و آرامش پیدا کند".

تلاش های همسر برای کاهش مصرف الکل شوهر و کاهش آن به یک یا دو نوشیدنی در هفته (آخر هفته ها) ناموفق بود. دیمیتری عصبانی از رفتار همسرش ، که طبق عقاید نادرستش ، "شوهر موفق و بسیار خسته را نمی فهمید" تقریباً هر روز به نوشیدن ادامه می داد ، اکنون این کار را با سایر زنان ، یعنی معشوقه های خود انجام می دهد. او نزدیک شب به خانه آمد و مست بود ، اما به طور رسمی در خانه مشروب نمی خورد. البته ، چنین رفتاری از همسرش فقط وضعیت را در خانواده و حتی در ارتباط با پسرش بدتر کرد ، اما افسر دلسوز دیگر نتوانست ، و نمی خواست متوقف شود.

در این مدت زمان ، در میان معشوقه های دیگر ، دیمیتری دختری داشت که به طور معمول توسط من مارینا نامگذاری شده بود. او کمی بیش از بیست سال داشت ، او دانشجو بود ، در یک آپارتمان اجاره ای زندگی می کرد. من نمی توانم قضاوت کنم که آیا احساسات شدیدی در این زوج وجود داشت یا خیر ، اما قطعاً همه چیز در رابطه با رابطه جنسی در آنجا وجود داشت. این را می توان حداقل قضاوت کرد زیرا دیمیتری در رختخواب با معشوقه خود بسیار صریح بود. از جمله ، گفتن کل حماسه با آپارتمان های ثبت شده برای مادر ، همسر ناراضی و برنامه های طلاق.

مارینا ، مانند همه معشوقه های شایسته ، در ابتدا ساده لوحانه امیدوار بود که در صورت طلاق دیمیتری از همسرش ، بتواند با مردی موفق با چندین آپارتمان و موقعیت اجتماعی بالا ازدواج کند. اما پس از مدتی ، دختر با عصبانیت متوجه شد که با مرد تنها نیست ، معشوقه های دیگری نیز وجود دارد. علاوه بر این: دیمیتری یک اشتباه بزرگ مردانه انجام داد که به شرح زیر است:

اگر مرد متاهلی به معشوقه خود اعتراف کند ،

که هنوز معشوقه های دیگری هستند ، در آنجا و آن زمان

به او نخواهد گفت که او بهترین و دوست داشتنی است ،

و زنان دیگر قطعاً رها خواهند شد ، او برای خود مشکل ایجاد خواهد کرد.

در اینجا ذکر یک ویژگی جالب در روانشناسی معشوقه مهم است:

که به گفته های مردان متاهل خود که با همسرانشان معتقد بودند اعتقاد داشت

آنها یک رابطه کاملاً رسمی دارند ، معشوقه ها معمولاً حسادت می کنند

شرکای آنها نه به زنان قانونی ، بلکه به معشوقه های دیگر.

همسران مردانشان ، معشوقه های باهوش ، به عنوان یک قاعده ، برای آنها متاسف هستند ، احمق ها انتقاد می کنند و سرزنش می کنند. اولی ها این کار را می کنند زیرا عقل آنها به آنها اجازه می دهد خود را در آینده به جای همسر قانونی خود تصور کنند. دوم ، آنها به سادگی نمی توانند بفهمند که مهم نیست که زن در زندگی خود چگونه اشتباه می کند ، این زن یک بار توسط خود شوهرش گرفته شده است. و اگر او حتی مجبور به ازدواج شد (به عنوان مثال ، در دوران بارداری) ، مطمئناً این نه برای همسرش ، بلکه تنها برای خود او است ، با اراده ضعیف و کوته بینانه ، قادر به محاسبه درست پیامدهای خود نیست اقدامات خود با زنان از این رو ، چنین پارادوکسی به دست می آید ، که اغلب به نفع همسران ظاهر می شود ، حتی اگر آنها هیچ ایده ای در مورد هیچ چیز ندارند:

رقابت معشوقه های شوهر با یکدیگر تقریباً همیشه برای زنان مفید است.

البته ، اگر زن با این وجود متوجه آنچه در اطراف همسرش می شود و بتواند با شایستگی رفتار کند ، رفتار خود را به درستی تنظیم می کند.

در این داستان ، همسر دیمیتری ، وانمود می کند که متوجه خیانت های شوهرش نشده است ، متأسفانه ، چیزی در رفتار او تغییر نداد. اما ، خوشبختانه برای او ، پس از اطلاع از حضور مرد مورد علاقه نه تنها یک همسر ، بلکه سایر دختران ، که در بهترین احساسات خود آزرده شده بودند ، معشوقه او مارینا برای عدالت به نبرد پرداخت. از آنجا که مارینا اکنون به وضوح درک کرده است که در صورت طلاق احتمالی از همسرش ، دیمیتری هنوز آن را دریافت نمی کند ، او به نوشیدن ودکا ادامه می دهد و دختران را دور می زند ، زن فریب شوهرش باعث احساس همدردی صادقانه او شد. به علاوه ، از این وضعیت بن بست با مجموعه ای از معشوقه ها ، مارینا مأیوسانه می خواست حداقل چیزی برای خود ، معشوقش به دست آورد.

از اینجا ، دختر برنامه ای وسیع داشت. او به خودی خود بسیار متداول بود: به همسرش حقایق خاصی را درباره ماجراهای وابسته به عشق شهوانی همسرش بگوید ، و برای این خدمات مقداری پول بخواهد. اما معلوم شد که این دختر آدرس دیمیتری را نمی داند ، زیرا به دلیل رمز عبور روی تلفن همراه او نمی تواند شماره تلفن همسرش را تشخیص دهد. در اینترنت ، همسر دیمیتری ، به دلایلی ، غایب بود. همانطور که بعداً معلوم شد ، همسر به سادگی خود را در شبکه های اجتماعی با نام خانوادگی خود نوشت ، اما ، البته ، مارینا نمی تواند این را بداند.

در تلاش برای برقراری ارتباط شخصی با همسرش ، اما در عین حال عدم تسلیم خود ، معشوقه طرحی جسورانه را اجرا کرد. او با ترس از تحقیقات دیمیتری (که هنوز افسر پلیس است) ، یک سیم کارت "خاکستری" خریداری کرد که در گذرنامه اش ثبت نشده بود. سپس او یک تلفن همراه قدیمی را از یکی از دوستانش در خوابگاه دزدید ، که هیچ ارتباطی با او نداشت. پس از آن ، او روی یک کاغذ نوشت: "من معشوقه شوهرت هستم! لطفاً با شماره من تماس بگیرید … … من چیزی دارم که در مورد آن با شما صحبت کنم. همه را مخفی نگه دارید. " سپس ، در لحظه ای که معشوقه ای که عصر بعد از کار به آنجا رفت بعد از مصرف مشروبات الکلی و عشق ورزیدن با او در حال استراحت بود ، مارینا جلیقه کت خود را روی کتش پاره کرد ، به طوری که بسیار قابل توجه بود. او با اشاره به مردی که جیب او را پاره می کند ، در پاسخ کلمات مورد انتظار را شنید که نیازی به دوختن نیست ، برای این کار همسر وجود دارد ، بنابراین او امروز می دوزد.سپس دختر یک تکه کاغذ از پیش نوشته شده با درخواست برای همسرش را در جیب پاره شده اش گذاشت.

به گفته وی ، اگر خود مرد ورق یادداشت را پیدا کرد ، پس از آنجا که شماره مارینا نبود و او برای او ثبت نشده بود ، دختر به راحتی می تواند از گناه به خاطر این وضعیت فرار کند. با این حال ، دیمیتری می پرسید که کدام یک از معشوقه هایش می تواند این کار را انجام دهد. و چرا به کدام یک از آنها نیاز دارد؟

اگر مرد ، با توجه به اینکه خود یادداشت را کشف کرده بود ، فریب داده بود ، بدون اینکه یک کلمه به مارینا بگوید ، با این تلفن تماس گرفته بود ، پس او با شنیدن و تشخیص صدای او ، به سادگی پاسخ نمی داد و سیم کارت را دور می انداخت. بنابراین ، ضمن حفظ حالت ناشناس. با این حال ، همانطور که مدتهاست شناخته شده است:

سرنوشت معمولاً به ماجراجویان علاقه دارد. ظاهراً او خود علاقه مند است که چگونه پایان می یابد.

وقتی دیمیتری به خانه بازگشت ، از همسرش خواست جیب پاره شده خود را بدوزد ، همسرش آنچه را که لازم بود با حسن نیت انجام داد. اما طبق کنجکاوی سنتی زن ، او به جیب شوهرش رفت ، جایی که چیزی زنگ زد. در آنجا یادداشتی از مارینا پیدا کرد. همسر علاقه مند روز بعد با دختر تماس گرفت ، او صدای زنی را شنید و به او پاسخ داد.

مارینا به همسرش گفت که دیمیتری هر چند وقت یکبار و در چه ساعتی از وی دیدن می کند. همسر متوجه شد که دختر واقعاً معشوقه شوهرش است. در همان روز ، دو خانم شخصاً ملاقات کردند و در مورد همه چیز مسالمت آمیز توافق کردند. مارینا به همسر دیمیتری قول داد که اطلاع دهد چه زمانی مرد دوباره با او خواهد بود و درب ورودی آپارتمان را نبندد تا همسر به طور غیرمنتظره وارد شود و ویدئویی از همسر برهنه خود را در تخت شخص دیگری با تلفن ضبط کند. این ویدیو ، با توجه به قصد طرفین ، برای تبدیل شدن به یک بحث قوی به نفع مردی است که یک آپارتمان را برای پسرش و دیگری برای همسرش می نویسد و پس از آن همسران طلاق می گیرند. در غیر این صورت ، همسر آزرده و عصبانی قصد داشت این ویدئو را در شبکه های اجتماعی منتشر کرده و برای مدیریت همسرش ارسال کند.

برای خدمات اطلاعاتی خود ، مارینا دانشجوی فقیر صد هزار روبل از همسر دیمیتری درخواست کرد. چگونه او موقعیت خود را اثبات کرد: "از یک قوچ پلید ، حتی یک تار پشم." در همان ملاقات ، مارینا نمی تواند تحمل کند و از همسر دیمیتری شکایت کرد که شوهرش نه تنها به همسرش ، بلکه به معشوقه اش نیز خیانت کرده است. بر اساس یک تحریک مشترک زنانه ، اتحاد دو زن فریب خورده از یک مرد عاشق شکل گرفت.

چند روز بعد ، همسر دیمیتری مبلغ درخواستی را به مارینا داد و همه چیز دقیقاً طبق برنامه پیش رفت. مارینا ، با سیم کارت شخص دیگری ، همسر خود را از ظاهر دیمیتری در اتاق خواب خود مطلع کرد ، درب ورودی آپارتمان را قفل نکرد. همسر خشن به آپارتمان نفوذ کرد و همه چیز را بر روی تلفن همراه خود ضبط کرد. سرهنگ واقعی ، مانند سریال تلویزیونی "برهنه و خنده دار" ، غافلگیر شد و ظاهر رنگ پریده ای داشت. او حتی سعی نکرد تلفن را از همسر پیروزش بگیرد ، صادقانه اعتراف کرد که دیو او را فریب داده است و حتی درخواست بخشش کرده است.

با توسعه این توهین ، همسر همان شب در امضای یک توافقنامه دوستانه در مورد تقسیم اموال با همسرش به دست آورد. روز بعد ، این واقعیت که او و پسرش از همسرش آپارتمان به عنوان هدیه دریافت کردند ، محضری بود. پس از آن ، زن تقاضای طلاق کرد و از شوهرش جدا شد که درگیر ماجراهای او بود. که ، در بهترین سنت های الکلی ها ، پیشنهاد آشتی و جلوگیری از طلاق را داد ، سپس اگر آپارتمان به او بازگردانده نشود ، از مجازات وحشتناک می ترسد. که البته به هیچ وجه به حفظ خانواده کمک نکرد.

تهدیدها ناموفق ترین روش های حفظ خانواده هستند. به گفته همسر ، شوهر مدتی با معشوقه خود مارینا ارتباط داشت. او هرگز نفهمید که زنی که او دوست داشت پشت تمام این داستان قرار داشت. به عبارت دقیق تر ، یکی از بسیاری از زنان دوست داشتنی.

فقط یک عزیز می تواند دردناک ترین کار را انجام دهد. فقط او همیشه دقیقاً می داند کجا را بزند.

شوهر فریبکار چیز مهم دیگری را درک نکرد:

در اصل ، زنان محبوب زیادی نمی توانند وجود داشته باشند. هیچ یک از زنان به مردی که مرد ندارد وفادار نخواهد بود.

به طور کلی ، عملکرد روانشناس خانواده نشان می دهد:

در مثلث عشقی "شوهر-زن-معشوق"

مرد در موقعیت ممتازی است

مربع عشق: "شوهر-همسر-چند عاشق"

مطمئن شوید که حلقه را به گردن یک مرد متکبر محکم کرده اید.

همه به این دلیل ، همانطور که قبلاً ذکر شد:

یک معشوقه ممکن است همسر دوست همسرش را دوست نداشته باشد ،

اما او کاملاً از معشوقه دیگری متنفر است

و به همین دلیل ، او ممکن است مضاعف از آن مرد متنفر شود ،

که نمی تواند انتخاب مناسب را به نفع خود انجام دهد.

بنابراین کل سرنوشت دیمیتری حتی زمانی که وی ملاقات با معشوقه خود را آغاز کرد ، تصمیم نگرفت ، بلکه هنگامی که او به مارینا اعتراف کرد که دوست دختران دیگری دارد ، بدون اینکه به دختر تضمین دهد که او همسر جدید خواهد بود.

در نتیجه ، دیمیتری ، که خود را در موقعیتی غیرقابل رصد می دید ، داستان را که همسرش نوشته بود نشان داد که نمایندگان خاصی از ساختارهای جنایی از سرهنگ به طرز پیچیده ای انتقام گرفته اند. که ظاهراً خود افسر را ردیابی کرده اند ، خودشان با شواهد متهم به همسرشان رفته و حتی درهای آپارتمان مارینا را با کلیدهای اصلی خود باز کرده اند. علاوه بر این ، به منظور جبران مارینا برای رنج اخلاقی که دختر از احتمال اینکه دشمنان سرهنگ یک ویدئوی سازنده در اینترنت منتشر کنند و در نتیجه شهرت وی را تضعیف کند ، جبران کند ، دیمیتری حتی از نظر مالی معشوقه خود را در خرید یک ماشین دست دوم کمک کرد. اساس پول ، برای خرید آن ، توسط همسر خود دیمیتری به مارینا داده شد. پس از خرید ماشین ، مارینا انتقامجو ارتباط خود را با معشوق و همسرش به طور کامل قطع کرد.

این داستان را همسر خود دیمیتری به من گفت ، که چند سال پس از طلاق ، پسرش را در دانشگاه خوانده بود و تنها در آپارتمان خود زندگی می کرد ، تصمیم به ازدواج مجدد گرفت. اما مشکل اینجاست: از این به بعد نمی تواند به مردان اعتماد کند. به هر حال ، از ازدواج گذشته خود ، زن فهمید:

مردان نه تنها به زنان خود خیانت می کنند ، بلکه به معشوقه های خود نیز خیانت می کنند.

در پایان ، ما مشکلات روانی او را حل کردیم ، یک زن کاملا شایسته و شایسته با همکارش ازدواج کرد و امیدوارم ، اکنون کاملاً خوشحال باشد. در مورد شوهرش چه چیزی نمی توان گفت ، که طبق اطلاعات وی ، پس از بازنشستگی زودهنگام پلیس ، هنوز به نوشیدن ادامه داد. بنابراین ، با مثال او الگوی دیگری را نشان می دهد:

خیانت به همسران بسیار بد است ، اما الکلی بودن بدتر است.

با این حال ، دفعه بعد در این مورد صحبت خواهیم کرد.

توصیه شده: