در، درب

تصویری: در، درب

تصویری: در، درب
تصویری: فوری؛ انف..جار در درب ورودی میدان هوای کابل | جهانیان شاهد باشید! 2024, ممکن است
در، درب
در، درب
Anonim

او روبرو نشسته بود ، دوره ای به پنجره نگاه می کرد و در خاطرات دوران کودکی فرو می رفت. خوشایندترین آنها نیست.

فرایند دشوار. سنگین.

برای او دردناک بود. شما می توانید ببینید که چگونه روی صورت او بود: چشمانش بریده شده بود ، چشمانش مرطوب شده بود ، استخوان گونه اش بسته شده بود.

چند جلسه اخیر بیش از 20 سال پیش برگزار شده است. اتاق به طور استعاری از آب گل آلود حوادث تلخ پر شد و دو نفر در آن ، مانند غواصان ، غرق شدند.

دقیقه به دقیقه ، با بلعیدن اکسیژن از درمانگر ، او در امواج دوران کودکی شناور شد. جلسه به طور غیرقابل انکاری به پایان خود نزدیک می شد. چند دقیقه مونده بود.

- من هیچ وقت مکان خودم را نداشتم … دقیقتر ، من اتاق خودم را نداشتم … من و مادرم در یک اتاق کوچک زندگی می کردیم و والدین مادرم در دیگران زندگی می کردند ….. میلیمممم…. درها به هیچ وجه بسته نشدند …. نه یکی …. وقتی موقعیت استرس زایی به وجود آمد ، من نمی توانستم پنهان شوم و تنها باشم …. تحت تعقیب قرار گرفتم و به انتقاد ادامه دادم …. وارد شدم… جیغ زدن ….

در این لحظه سرنوشت ساز بود که در را زدند و ناگهان آن را باز کردند. حضور مشتری بعدی مانند یک پیش نویس در این جلسه به نظر می رسید. چقدر نمادین!

شکست. استوپور ترسناک اشک.

همه تلاش ها برای جمع آوری افکار من و پایان جلسه هیچ نتیجه ای نداشت. واضح بود که او در حال خروج با حالتی بود که مانند مهره ها روی زمین پراکنده بود. این امید باقی ماند که او آنقدر قوی باشد که بتواند در واقعیت با این مشکل کنار بیاید. قبلاً کارهای زیادی در کار انجام شده است.

آنچه در چند هفته با او اتفاق افتاده بود فقط در جلسه بعدی مشخص شد.

او تجربیات خود را به اشتراک گذاشت: روزهای درد ، ناامیدی ، عصبانیت ، مقاومت در راه آمدن و تمایل شدید برای خواب! "سر درمانگر را جدا کنید."

و همه این احساسات واقعی بودند. درست مانند آن زمان ، بیش از 20 سال پیش. با آنها بود که به کودک ، که تحت محافظت و آزار و اذیت قرار نگرفته بود ، فرصتی داده نشد که با او باشد ، با او برخورد شد. کودکی که اگرچه بزرگ شدن می خواهد انتقام بگیرد ، اما در تعیین مرزهای بیرونی و درونی خود مشکل دارد ، با اعتماد (اعتماد ناخودآگاه) و درد پنهان آرام آرام مشکل دارد.

در این شرایط چه چیزی به او کمک می کند؟

اعتراف به اشتباه. باز کن. عمیق

بنابراین ، برای اینکه به کودک داخلی احساس مراقبت کنید "اینجا و اکنون" ، حداقل اندکی درد او "سپس" را جبران کند. فضایی را برای عصبانیت و زندگی در طیف وسیعی از احساسات ، یک تجربه جدید و آگاهی از آنچه در حال رخ دادن است ، فراهم کنید.

حرفهایش تند بود:

- با روشن شدن اوضاع و اعتراف به یک اشتباه ، شما میل مرا برای انتقام از شما محروم کردید. بدون انجام این کار ، من به طور موجه شما را ترک می کنم و دوباره فیلمنامه ام را بازی می کنم … و دوباره … و دوباره …

حالا نمیدونم چیکار کنم. چگونه زیستن؟"

در حال حاضر تنش ، اشک ، ناامیدی او در دوران کودکی نبود ، که با ترس از دوران جدید همراه بود. تجربه جدید. بزرگسالان. به طور قابل توجهی مانند یک قطره اشک …

و اگر این در باز برای درمان نبود ، ممکن بود چاره ای نباشد …..

* محرمانه بودن محفوظ است. ضبط با اجازه و توافق با مشتری انجام شد.