13 سناریو از تنهایی زنان

تصویری: 13 سناریو از تنهایی زنان

تصویری: 13 سناریو از تنهایی زنان
تصویری: Беслан. Помни / Beslan. Remember (english & español subs) 2024, ممکن است
13 سناریو از تنهایی زنان
13 سناریو از تنهایی زنان
Anonim

تنهایی را بیماری قرن بیست و یکم می نامند. شایع ترین دلایل تماس با روانشناس مشکلات روابط یا عدم وجود آنها ، شکست های عشقی ، افسردگی پس از جدایی ، شک به خود ، س "ال "خوب ، مشکل من چیست" است.

همه ما می خواهیم دوست داشته شویم.

این متن را برای کسانی آماده کرده ام که واقعاً می خواهند بفهمند چرا در عشق بدشانس هستید. و این وضعیت را برطرف کنید.

چگونه و چه شرکایی را انتخاب می کنیم یا انتخاب نمی کنیم. چگونه روابط ایجاد می کنیم. چه شکست هایی را تحمل می کنیم. همه اینها ارتباط طبیعی خود را با اولین تجربه ما از روابط با والدین و بزرگسالان مهم دارد.

اگر اولین تجربه برای کودک آسیب زا بود و عامل شکست عشقی شد ، می توان آن را در بزرگسالی در یک رابطه درمانی با یک روانشناس حل کرد.

هر یک از رایج ترین سناریوها را در عمل بخوانید.

1. آمازون: "من با مردان ضعیف برخورد می کنم."

پشت این چیست؟ اغلب - رقابت با مردان.

در ظاهر ، آمازون قوی ، موفق و با اعتماد به نفس است. و در داخل - دختر آزرده گریه می کند. از کودکی به رقابت با چه کسی ادامه می دهد؟ او به خاطر توهین یا خیانت از چه کسی انتقام می گیرد؟ پدر ، پدربزرگ ، برادر ، معشوق سابق؟ یا شاید او تمام زندگی خود را تماشا کرده است که چگونه مادرش از تحقیر ، ضرب و شتم پدرش رنج می برد و قسم می خورد: "این هرگز برای من اتفاق نمی افتد!" او نمی داند چگونه با یک مرد رابطه متفاوتی برقرار کند. پرخاشگری مرد او را می ترساند. قوی تر بودن امن تر است مردی که احساس رقابت می کند ، از ترس شکست خوردن فرار می کند. مرد شکست خورده در نهایت او را ناامید خواهد کرد. او می ترسد که اعتماد کند ، بسوزد ، ضعیف ، آسیب پذیر باشد. بنابراین ، روی استقلال و استقلال خود سرمایه گذاری می کند.

2. دختر پدر: "و من عاشق یک مرد متاهل هستم."

پشت این چیست؟ تصویر ایده آل شده از پدر یا مجموعه ادیپوس.

او جذب مردان بسیار بزرگتر می شود. ایمن شده است. تکمیل شد. موفقیت آمیز. با پست. آنها او را تحسین می کنند ، مراقبت و سرپرستی ، حمایت مالی را نشان می دهند. او عشق و اطاعت آنها از آنهاست. همه چیز خوب خواهد بود ، اما مردان مطلقه عجله ای برای ازدواج ندارند و مردان متاهل فقط قول می دهند روزی طلاق بگیرند. و زمان می گذرد. چه پدری پشت این قضیه است؟ دوست داشتنی ترین و بهترین بابا هیچ کس نمی تواند با این مقایسه کند. مخصوصاً همسالان. و چرا با آنها زحمت می کشید؟ خیلی خوبه که همیشه دختر مورد علاقه بابا باشی.

3. متخصص کمال گرا: "به هر نحوی بهتر است به نحوی."

پشت این چیست؟

زن خودساخته. خودم ساختم اما نه از یک زندگی خوب. و کاستی های خود را پنهان کنند ، والدین از کودکی به خاطر آنها شرمنده و مورد انتقاد قرار گرفته اند. او عشق بی قید و شرط را نمی شناخت ، اما همیشه سعی می کرد در همه جا و در همه چیز بهترین باشد. خواسته های بالایی از شرکا دارد. او در تلاش برای بهتر شدن ، سعی می کند هر یک از آنها را "به کمال برساند". در نتیجه ، مرد خراب می شود و به سوی آزادی فرار می کند. یا او ناامیدی دیگری را از کمبودهای بی شمار او تجربه می کند. با گذشت زمان ، او از اولین جلسات متوجه نقص های نامزد بعدی می شود و حتی وقت خود را برای خواستگاری از دست نمی دهد.

4. نامرئی: "هیچ کس من را نمی شناسد."

پشت این چیست؟ آنها واقعاً با او آشنا نمی شوند.

او سعی می کند ظاهر و رفتار نامحسوس داشته باشد. توجه نکن درست مثل دوران کودکی ، تا دچار ظلم و ستم پدر و مادر نشوید. بهتر است سکوت کنید تا اینکه بشنوید: "مزاحم نشو ، هیچ کس از تو نپرسید." بهتر است که شکست را حتی بدون شروع به مبارزه بپذیرید تا اینکه دوباره در مقابل حریف خود شکست بخورید و مطمئن شوید که هیچ ارزشی ندارید. عزت نفس او نزدیک به صفر است: "در هر صورت ، من یک فضای خالی هستم." چه کسی پشت این تحقیر بی وقفه خود است؟ شاید مادری که دخترش را مورد انتقاد قرار داده و مقایسه کرده است: "اما من یک دانش آموز عالی در مدرسه بودم.چطور میتونی اینقدر چاق باشی؟ در سن شما دو فرزند داشتم ، اما شما حتی دوست پسر ندارید. " حتی ممکن است به نظر شما برسد که مادر در رقابت با دخترش است. در ابتدا ، او در مقایسه مادرش بازنده بود. در مدرسه ، یکی از دوستان پسر را از او گرفت. سپس معلوم شد که مرد او ازدواج کرده است. و سپس ممنوعیت: "من دیگر هرگز مردی را باور نمی کنم!"

5. عروس در حال اجرا … "آمادگی یک رابطه جدی را ندارم."

پشت این چیست؟ "دختر ابدی" - مهم نیست چند ساله است.

شاد ، جذاب و سکسی. تنها شرکت. او با همه چیز راحت رفتار می کند. و همچنین به رابطه. و در اعماق خود از بزرگ شدن و مسئولیت پذیری می ترسد. به محض اینکه مردی به او پیشنهاد ازدواج می دهد ، او سرد می شود. به نظر می رسد که همه چیز را خراب می کند. زندگی عشق را می کشد. کودکان زندانی می شوند. ازدواج - توجه مردان. احتمالاً ، مادرش تمام خانواده را به سمت خود کشیده است. او دید که چقدر برای مادر سخت است. سهم زن برای او غیرقابل تحمل و حتی خطرناک به نظر می رسید. یا شاید او مجبور بود خیلی زود "بزرگسال شود" و از خودش و کسی که نزدیک شانه های کودک شکننده اش است مراقبت کند. اگرچه او بزرگ شده است ، اما همچنان به دنبال کودکی شاد و بی دغدغه ای است ، که در زمان خود از آن نهایت لذت را نبرد.

6. ملکه برفی: "یک مرد باید یک زن را فتح کند."

پشت این چیست؟ هنوز کسی نتوانسته این قلعه را فتح کند.

قلب او یک تکه یخ است. زیبایی سرد و غیرقابل دسترس است. در زیر نقاب بی تفاوتی ترس از دوست داشتن و نیاز به مردی بیشتر از آنچه در او وجود دارد نهفته است. او چه نوع پدر و مادری داشت؟ پدری بی تفاوت یا غایب. مادر از نظر احساسی سرد. البته دختر کوچک عاشق پدر و مادرش بود. او به هر طریق ممکن برای جلب توجه و توجه آنها تلاش کرد ، حداقل برای بخش کوچکی از گرما و محبت التماس کرد. تا اینکه قلب کودکانه اش از درد و تنهایی سنگ شد. حالا بگذار دیگران سعی کنند عشق او را جلب کنند.

7. تنها زن متاهل: "یک پرنده در دست دو بوته ارزش دارد".

پشت این چیست؟ ترس از تنهایی.

وابستگی به نظرات دیگران انتخاب یک مرد بر اساس "انتخاب نکردن" ، اما گرفتن آنچه به دست آورد ، یا حتی این اتفاق نخواهد افتاد. با گذشت زمان ، او متوجه می شود که در کنار او "فرد اشتباه" است. و او "نه زندگی خودش" زندگی می کند. هرگونه خواسته و احساس واقعی شکسته می شود و بلافاصله غرق می شود. او قدرت و شجاعت کافی برای تغییر هر چیزی را دارد. عزت نفس دست کم گرفته می شود. ترس از تنهایی باعث می شود او به رابطه ای بچسبد که قبلاً در آن تنها بوده است. ترس از کودکی به وجود می آید ، زمانی که پدر خانواده را ترک کرد و مادر تنها ماند. بترس وقتی هیچ کس به او اهمیت نمی دهد. این تجربه دوباره وحشتناک است. اگر مثل مادرش تنها بماند چه می شود؟ بهتر است حداقل کسی در اطراف شما باشد.

8. عیب: "من نیازی به رابطه جنسی ندارم."

پشت این چیست؟ ترس ، شرم از جنسیت.

او شغل مورد علاقه ، روابط عالی با دوستان دارد. انبوه طرفداران. تا زمانی که نوبت به رابطه جنسی برسد. او از عشق نمی ترسد. او از جنسیت می ترسد. چنین ترس هایی در کسانی که در دوران کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند یا احساس گناه شدید در مورد خودارضایی دوران کودکی تجربه کرده اند رایج است. به نظر می رسد آنها در روح آن دختر کوچکی باقی می مانند که رابطه جنسی برای او ممنوع است و چیزی کثیف ، گناه آلود و ترسناک است. اگر تجربه جنسی منفی وجود داشته باشد خطرناک است. زنی که در جوانی احساس شرمساری بدن خود ، عدم امنیت در زنانگی و جنسیت خود را داشت ، بسیار می ترسد که مردی را با بی تجربگی ، اشکال ناقص و نه ارگاسم های مناسب ، که راه خودداری از رابطه جنسی را انتخاب می کند ، ناامید کند. اما دیر یا زود ، خواسته ها و ترس های جنسی سرکوب شده می توانند به شکل روان رنجوری بروز کنند.

9. من مادر هستم: "همه چیز به خاطر بچه ها."

پشت این چیست؟ او فقط یک نقش زن را انتخاب کرد - مادر شدن.

پنهان شدن در پشت منافع فرزندان ، زن پس از طلاق از پدر با مرد وارد رابطه نمی شود. و او تنها می ماند و خود و زندگی خود را وقف آنها می کند. او پشت این چه چیزی را پنهان می کند؟ ترس از درد دوباره ترس از طرد شدن.کینه از مردان. از جنسیت خود بترسید. ترکیبات می توانند متفاوت باشند. بعلاوه کمی ایثار. او فقط یک نقش زن را انتخاب کرد - مادر شدن. اما مشکل این است که فرزندان بزرگسال او ممکن است احساس گناه فوق العاده ای برای زندگی جدا و عاشق دیگری داشته باشند. و مادرم تنهاست ، زیرا همه چیز را به نام کودکان رها کرد. جدا شدن از چنین مادرانی دشوار است. و کودکان می توانند ناخودآگاه سناریوی تنهایی مادر را به ارث ببرند.

10. رایگان: "من برای آزادی و استقلال خود ارزش قائل هستم."

پشت این چیست؟

او در حرفه خود موفق است. برنامه او شلوغ است: ورزش ، سالن های زیبایی ، نمایشگاه ، کنسرت ، ملاقات با دوستان و سفر. فقط هیچ مردی در آن وجود ندارد. در واقع ، او خود زندگی خود را پر می کند تا جایی برای مرد در او نباشد. چرا چنین نیازی به کنترل مطلق و ترس از آرامش وجود دارد؟ به احتمال زیاد از رابطه با یک اقتدارگرا ، نقض مرزهای شخصی او ، انتقاد و کنترل والدین. نه گفتن به آن غیرممکن بود. ترس از دست دادن استقلال و تجربه مجدد همان تجربه باعث می شود که او از روابط نزدیک با مردان به طور کامل اجتناب کند.

11. خیال باف: "من به عاشقانه اعتقاد دارم. و من منتظر شاهزاده هستم."

پشت این چیست؟ یک فرد ساده لوح عاشقانه.

او بزرگ شد ، اما در قلب خود به افسانه ها ، جادو و قدرت مطلق خود اعتقاد دارد. "اگر این شخص متعلق به شما باشد ، مطمئناً دوباره در زندگی شما ظاهر می شود" ، او آماده است که به جای سوزاندن رابطه خراب و نتیجه گیری ، داستانهایی در مورد 2 نیمه از یک کل و بسیاری از مشاجرات دیگر بیاورد. او می تواند یک کارمند درخشان ، یک گفتگوی فهیم باشد ، اما در عین حال کاملاً کور است و با احساسات واقعی روبرو است. شاید او بدون پدر بزرگ شده است. یا پدری بود که از او محافظت و مراقبت نمی کرد. بدون امنیت ، بدون توسعه. آنها منتظر هستند تا یک "مرد واقعی" باز شود و سرانجام یک زن شود. آنها اغلب طعمه خودشیفته ها و روان پریشان می شوند. آنها منتظر یک شاهزاده خوش تیپ هستند و در رویاهایشان قلعه هایی در هوا می سازند. اما اگر یاد نگیرید که شاهزادگان را از متکدیان و شکارچیان متمایز کنید و نپذیرید که زیباترین شاهزاده فقط یک فرد معمولی با شایستگی ها و معایب خاص خود است … این انتظار می تواند طولانی شود.

12. قربانی: "عشق درد است".

پشت این چیست؟ شکست شکست.

رابطه ای با پایان دردناک هنگامی که او مرد خود را از دست داد. مهم نیست چه کسی چه کسی را کنار گذاشته است. اما در روان او ، عشق در حال حاضر با رنج همراه است. یا شاید برعکس ، او به هیچ وجه نمی تواند یک داستان عاشقانه شگفت انگیز از دوران جوانی یا تصویری فانتزی از یک پدر ایده آل را فراموش کند. در حقیقت ، او نتوانست قبول کند و زنده بماند

تجربه روابط گذشته با باقی ماندن در قربانی رها شده ، فریب خورده یا مجروح ، نمی تواند زندگی خود را کنترل کند و آمادگی جلسات جدید را ندارد. او شیفته عشق سابق خود است ، اما از نظر ذهنی و حتی جسمی به معشوق سابق خود "وفادار می ماند" ، از ترس اینکه از گذشته خود برای همیشه خداحافظی کند و این ارتباط را خراب کند ، از روابط جدید خودداری می کند. او در واقعیت تنهاست ، اما در تخیلات تنها نیست. بنابراین ، من آمادگی یک عشق جدید را ندارم.

13. ناجی: "همه از من استفاده می کنند."

پشت این چیست؟ باور نمی کند که او به همان اندازه شایسته عشق است.

ناخوشایندترین چیز این است که این درست است و علاوه بر این ، به اراده خود او است. او فکر می کند که تنها کسانی که به او نیاز دارند می توانند او را دوست داشته باشند. مردان خردسال را انتخاب می کند ، gigolos. یا مردی با غرور خفه شده ، سعی می کند زخم خودشیفته خود را التیام بخشد. اما پشتوانه آنها بر اساس رنج است. با دوست داشتن شریک خود با چنین عشق فداکاری ، او خود قربانی دستکاری کنندگان می شود. آنها تا زمانی که چیزی برای سودآوری وجود داشته باشد از آن استفاده می کنند. پس از آن ، آن را پرتاب می کنند. این بیشتر عزت و عزت نفس آنها را از بین می برد ، و احساس گناه را افزایش می دهد. آنها فاقد عشق بی قید و شرط ، پذیرش و تماس عاطفی بودند. آنها می توانند یک مادر کنترل کننده و پدری با اراده ضعیف داشته باشند که توسط مادرشان مراقبت می شود. یا الکلی که او پس انداز می کرد.کسی که واقعاً دوست دارد دخترش را نجات دهد و دوران کودکی خود را به گونه ای متفاوت زندگی کند.

برخلاف فیلمنامه فیلمبرداری شده ، فیلمنامه تنهایی شما هنوز قابلیت بازنویسی را دارد. زیرا شما نویسنده زندگی خود هستید.

شاید کسی همزمان با چندین سناریو همزمان شود. این اتفاق می افتد. اگر داستان زندگی خود را در هر یک از سناریوها فهمیدید ، برای مشاوره با یک روانشناس ثبت نام کنید. ما روی این کار خواهیم کرد تا افراد شادتر روی زمین وجود داشته باشند.

عشق ، ️

النا ارمولنکو

روانشناس. روانکاو مربی ورزشی

طعم زندگی را برمی گردانم!

توصیه شده: