چگونه می توان یک رابطه دشوار با مادر را برطرف کرد (تجربه شخصی صورت فلکی)

تصویری: چگونه می توان یک رابطه دشوار با مادر را برطرف کرد (تجربه شخصی صورت فلکی)

تصویری: چگونه می توان یک رابطه دشوار با مادر را برطرف کرد (تجربه شخصی صورت فلکی)
تصویری: آشنایی با صورت های فلکی قسمت اول بخش اول صورت فلکی شکارچی جبار اوریون 2024, ممکن است
چگونه می توان یک رابطه دشوار با مادر را برطرف کرد (تجربه شخصی صورت فلکی)
چگونه می توان یک رابطه دشوار با مادر را برطرف کرد (تجربه شخصی صورت فلکی)
Anonim

رابطه من با مادرم درست نشد. او از نظر عینی زن خوبی است و من درک می کنم که او بهترینها را برایم آرزو می کند. اما فقط یک نگاه او مرا عصبانی کرد و گفتگو با او تقریباً خشم را برانگیخت. البته سعی کردم خودم را کنترل کنم. کار آسانی نبود) دوستان به من توصیه کردند که به صورت فلکی بروم. من شک های جدی داشتم. من یک خانم پیشرفته هستم و با تکنیک های زیادی آشنا هستم. یکی دیگر را امتحان کنید؟ چه فایده ای دارد؟ اتلاف وقت و پول). اما به نوعی فکر کردم که نفس نفس مادرم مرا عصبانی می کند. این آخرین کاه بود. دیگه نمیتونی اینطوری زندگی کنی به هر حال ، یکبار بازدید از صورت فلکی دو سال روانکاوی نیست. و در نهایت تصمیم خود را گرفتم.

روی صندلی کنار مجری نشستم ، در مورد اصل مشکلم صحبت کردم. علاوه بر این ، از بین افراد حاضر در سالن ، من (به راهنمایی مجری) معاونانی را انتخاب کردم - چهره هایی که نماینده من و مادرم در تنظیم خواهند بود. این ارقام را در کنار هم در مرکز اتاق قرار دادم. و سپس خود عمل واقعی آغاز شد. به دلایلی ، شکل من بلافاصله به گوشه دور سالن رفت. و شکل مادرم ، اگرچه در محل قبلی باقی ماند ، اما به بیان ساده ، عجیب به نظر می رسید. او لبخند احمقانه ای زد ، بینی خود را مالید (بینی اش را در حال چیدن بود!) و مدام ژاکت خود را کش می داد. مجری متوجه شد که این شخصیت مانند یک کودک کوچک رفتار می کند. کودک یک کودک نیست ، اما اکنون این زن بسیار متفاوت از خودش بود ، پنج دقیقه قبل ، روی صندلی نشسته بود. مجری به او روی آورد و او گفت که او احساس مادر نمی کند ، بلکه خود را به عنوان یک دختر حدود پنج ساله نشان می دهد. عجیب این بود که مادر من چند ساله بود که پدرش فوت کرد. اما من قطعاً در مورد آن صحبت نکردم. دورتر از سالن ، آنها شکل پدربزرگم ، پدرش را انتخاب کردند. در زندگی من هرگز او را ندیده بودم ، او مدتها قبل از تولد من فوت کرد. فقط می دانم که او دوران کودکی خود را در یتیم خانه گذراند. و بعد از پرورشگاه ، مادر خودش او را پیدا کرد. اما در صورت فلکی ، داستانی کاملاً متفاوت شکل گرفت. چهره های نامفهوم ظاهر شدند ، حرکت کردند و در نظمی نامفهوم برای من ایستادند. و تنها هنگامی که آخرین شکل ظاهر شد ، مشخص شد که همه شخصیت ها به او اشاره می کنند. این زنی بود که در دوران زایمان بود. اما مشکلی پیش آمد ، او در هنگام زایمان فوت کرد. و از دو فرزندش ، تنها یکی نجات یافت - پدربزرگ من. چهره پدرش نیز ظاهر شد. جلوی چشم من ، پدربزرگم با خانواده خود ارتباط برقرار می کرد. حتی آرام ترین تماشاگران هم اشک می ریختند. اما این "نمایشنامه" مرا لمس نکرد.

من صورت فلکی را با سردرگمی ترک کردم. با "دانشی" که اکنون به دست آورده ام چه کنم؟ که در واقع مادر پدربزرگ من بود ، زنی که تصویرش در صورت فلکی ظاهر شد ، یا کسی که او را پس از پرورشگاه پیدا کرد - اکنون دیگر این نامشخص است. و به طور کلی ، چه ارتباطی می تواند بین عصبانیت من نسبت به مادرم و داستان گیج کننده درباره مادر پدربزرگم وجود داشته باشد؟ اینجا منطق کجاست؟

اما بعد از فقط یک هفته ، من با مادرم در کشور سالاد می بردم. و سپس خودم را درگیر این فکر کردم که ما با او به عنوان بهترین دوستان "جیک جیک" می کنیم. من با دقت بیشتری به خودم گوش می دادم - اثری از تحریک معمول باقی نمانده بود. و بیش از چهار سال است که برنگشته است. بعداً ، پس از اتمام دوره صور فلکی خانواده ، هم ارتباطات در چنین آثاری و هم منطق را درک کردم. اما افرادی که به صورت فلکی می آیند نیازی به دانستن این موضوع ندارند. نتیجه کافی است.

توصیه شده: