مردان حق دارند

فهرست مطالب:

تصویری: مردان حق دارند

تصویری: مردان حق دارند
تصویری: آيا طبق آيه قرآن مردان حق دارند زنان را کتک بزنند ؟ پاسخ استاد ابوالقاسمی 2024, ممکن است
مردان حق دارند
مردان حق دارند
Anonim

هر پسری رویای تبدیل شدن به یک مرد واقعی را دارد - قدرت درونی و استقامت آهنین او می تواند هر زنی را اغوا کند و بر هر سختی غلبه کند. اما نزدیک به 40 ، معلوم می شود که این تصویر وسوسه انگیز یک جنبه منفی دارد …

بعضی اوقات مردان به دفتر من می آیند. این امر نادر است ، زیرا مردان از کودکی می دانند که باید به تنهایی با مشکلات کنار بیایند. برای آنها دشوارتر است که در مورد مشکلات خود با یک متخصص - یک زن صحبت کنند. با این حال ، ارتباط با آن روحهای شجاعی که روی صندلی مقابل من نشسته بودند یا از اسکایپ مشاوره خواسته بودند مرا مجبور می کند که این مقاله را بنویسم.

بنابراین ، هنگامی که پسری متولد می شود ، جهان به نمایندگی از والدین ، اقوام و مربیان ، شرایط زیادی را برای بقاء موفقیت آمیز کودک در این نقش تعیین می کند. این شرایط ساده و برای همه شناخته شده است.

پسر باید:

  1. قوی بودن.
  2. گریه نکن.
  3. به تنهایی با مشکلات کنار بیایید.

با قبول این شرایط ، پسر بزرگ می شود قوی مستقل بدون گریه مرد واقعی … در زندگی ، چنین مردی مستقیم راه می رود ، در هر شرایطی واکنش نشان می دهد به اندازه کافی ، یعنی بدون احساس ، تمام تجربیات را در خود نگه می دارد.

طبیعی است که یک زن گریه کند ، فریاد بزند ، از سرنوشت ناخوشایند خود شکایت کند ، کمک بخواهد و سپس آن را به عنوان ضعف زن یا عدم تعادل هورمونی بنویسد.

مردان واقعی چنین امتیازاتی ندارند.

احتمالاً به همین دلیل است که مردانی که برای کمک به من مراجعه می کنند یک ویژگی مشترک دارند - آنها از نظر احساسی تنها هستند ، به عنوان مثال. آنها کسی را ندارند که در مورد شک و رنج خود بگوید. زیرا این مردان واقعی - افراد قوی و قابل اعتماد ، شوهران وفادار ، متخصصان شایسته ، دوستان خوب - در یک دور باطل گرفتار شده اند.

متناقض ، اما دور باطل مرد واقعی در نقطه ای بسته می شود که پسر تصمیم می گیرد تبدیل به یک مرد واقعی شود که گریه نمی کند و به تنهایی با مشکلات کنار می آید. بر این اساس ، شما در مورد مشکلات شخصی به دوستان خود نخواهید گفت ، به همسر خود اشاره نخواهید کرد ، از مادر خود شکایت نخواهید کرد ، به "کوچک شدن" نخواهید رفت - شما قوی ، مستقل هستید - شما یک مرد واقعی هستید. بنابراین ، همه تجربیات در درون خود جمع می شوند. این به چه چیزی منجر می شود؟

با توجه به این واقعیت که همه از قبل با آمار و ارقامی که بر اساس آن مردان به طور متوسط 10 سال کمتر از زنان زندگی می کنند آشنا و آشنا هستند ، و در دهه گذشته ، تعداد مرگ های ناگهانی مردان 35-50 ساله به سرعت افزایش یافته است.

همسرش پشت او بود ، مانند یک دیوار سنگی ، و دوستان احساس می کردند شانه قوی او ، همکاران به خاطر اعصاب فولادی مورد احترام هستند. او همه غم ها و بدبختی ها را به طرز رکیک تحمل کرد و هیچ کس نمی دانست چه چیزی در سینه اش می جوشد.

و معلوم می شود که به طور منظم و به دلایل بسیار پیش پا افتاده در روح مردان میانسال می جوشد:

  1. اعتماد به نفس وجود ندارد. تردیدهای مداوم - آیا آنچه برنامه ریزی شده به نتیجه می رسد یا خیر ، دارای قدرت کافی برای کنار آمدن یا کنار گذاشتن برنامه ریزی شده در جوانه ، حتی بدون تلاش برای تلاش است (این به طور مستقیم نه تنها در پروژه های حرفه ای بلکه در تسخیر قلب زنان صدق می کند) ، روان را خسته کرده و منجر به افسردگی می شود.
  2. هیچ اعتمادی به آینده وجود ندارد. آیا او می تواند در شرایط فعلی به تامین معاش خانواده خود در سطح مناسب بپردازد ، آیا خانه را به پایان می رساند ، آیا تجارت ادامه خواهد داشت ، آیا همسرش او را بدون پول دوست خواهد داشت و خیلی بیشتر که نگران یک مرد بالغ مدرن به صورت ساعتی است.
  3. من از خانواده و همکارانم در محل کار تقدیر و تمجید می خواهم. از این گذشته ، آنها تمام تلاشهای او را مسلم می دانند ، آنها به او عادت کرده اند ، مانند یک مدیر اجرایی ، مسئول ، دقیق ، و می خواهند بازخوردها را بشنوند - چگونه ارزش می گذارند ، چگونه قدردانی می کنند ، چگونه دوست دارند - همیشه.
  4. هیچ اطلاعی از موقعیت پدر در تربیت فرزندان وجود ندارد. یک موضوع بسیار جدی برای ظهور روان رنجوری در آن مردان ، در كنار آنها در كودكی پدری نسبتاً سختگیرانه ، عادی ، اما فهمنده و تأییدكننده نبود ، كه من دوست دارم شبیه او باشم.
  5. مشکلاتی در حوزه جنسی وجود دارد … در حال حاضر ، به دلیل استرس و تنش مداوم ، مشکلات مربوط به قدرت در مردان جوان 20 ساله پیش آمده است. در سن 30 سالگی ، شکایت از چنین علائمی در مردان دور از تفکیک است. در بیشتر موارد ، اختلال عملکرد جنسی با اختلالات عصبی - روانی (روان رنجوری ، افسردگی ، اضطراب ، فوبیا و غیره) همراه است.

البته ، این همه فهرست دلایلی نیست که باعث می شود مردان واقعی دائماً در تنش زندگی کنند ، احساس حقارت ، نقص ، ضعف ، غیر ضروری کنند و معنای زندگی را از دست داده اند.

البته این دلایل بسیار بیشتر است ، اما پشت همه این دلایل یک دلیل وجود دارد.

وفاداری به وظیفه پسر قبل از این که تصویر تصویری از یک مرد واقعی را به جامعه تحمیل کند

شما می توانید تمام زندگی خود را به عنوان پسری زندگی کنید که مدیون کسی است ، اما می توانید

با کمک جلسات روان درمانی ، به لطف خودآموزی ، درک خود یا به سادگی ، در نظر گرفتن حرف نویسنده ، این واقعیت را بپذیرید که

مردان واقعی حق دارند:

  1. اشک اشک اختراع خاصی از زنان برای دستیابی سریع به هدفشان نیست. اشک یک راه طبیعی برای بیرون راندن احساسات منفی ، تجربه ناامیدی ، واکنش به رویاهای تحقق نیافته است ، این اشک است که امکان "شستشوی منفی" و بازیابی هورمون ها در بدن پس از استرس را فراهم می کند. بنابراین می توان با اطمینان گفت: "برای سلامتی گریه کنید".
  2. ضعف. مردان به خاطر زنان مورد علاقه خود کوه ها را حرکت می دهند ، در زمینه های حرفه ای به ارتفاعات غیرقابل تصوری می رسند ، اما هنوز مردان خدای نیستند ، به این معنی که آنها قادر مطلق نیستند ، به این معنی که در برخی شرایط می توانند به آنها اجازه دهند احساس ضعف کنند. و آنها حق دارند که ضعف و ناتوانی خود را داشته باشند.
  3. تردیدها فقط احمق ها شک ندارند و مردان تحصیل کرده باهوش و با سواد می توانند با اطمینان کامل شک کنند. روان رنجوری از پیگیری های بی پایان و ناتوانی در رسیدن به ایده آل ، تصور شده در سر ، تصویر نهایی از مرد واقعی تزلزل ناپذیر ایجاد می شود ، و هنگامی که به احتمال بسیار زیاد شک و تردید پی می برید ، تصمیم آگاهانه ای برای ریسک کردن بدون در نظر گرفتن نتیجه ، می گیرید. شما شروع به لذت بردن از روند فعالیت می کنید و در تردیدهایی که نتیجه نهایی کار نخواهد کرد ، نمی لرزید.
  4. نادانی. حکمت عامیانه می گوید: "زندگی کنید و یاد بگیرید." اما مردان بسیار شرمنده هستند که چیزی نمی دانند. شما می توانید از نادیده گرفتن قوانین فیزیک در مقابل فرزند خود ، نادیده گرفتن املای صحیح قیدها در مقابل رئیس و خیلی بیشتر از چیزهای بی اهمیت خجالت بکشید. اما این جهل وقتی شما را آزار می دهد ، دیگر نمی دانید چگونه زندگی کنید. اینکه همه چیزهایی که قبلاً برای آن زندگی می کرده است کاهش یافته و معنای قبلی خود را ندارد. و هیچ برنامه ای برای فردا وجود ندارد و نمی توان فهمید که چرا باید این روز را شروع کرد. اما دقیقاً همین نادانی است که درهای شناخت واقعی خود را باز می کند. درک و پذیرش جهل خود ، اصلی ترین نیروی محرکه برای پیشرفت و پیشرفت شخصی است.

مردان واقعی حق دارند شادی کودکانه ، لذت غیر قابل اندازه گیری ، عدم تصادف با انتظارات کسی ، سرگرمی ها ، پرخاشگری ، ترحم ، خودخواهی ، بی دفاع ، مراقبت … زیرا

مردان واقعی نه دیوارهای سنگی ، نه کیف های محکم یا عصب های فولادی -

این مردم, که حق زندگی معمولی انسان را دارند ، با تمام رنگهای سیاه و سفیدش

و تا آنجا که من می دانم ، چنین زندگی معمولی انسانی برای آنها بسیار خوشایندتر است.

توصیه شده: