چگونه با کسی صحبت می کنید که از پاسخ گریزان است؟

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه با کسی صحبت می کنید که از پاسخ گریزان است؟

تصویری: چگونه با کسی صحبت می کنید که از پاسخ گریزان است؟
تصویری: راز بهتر شدن در صحبت کردن با مردم 2024, ممکن است
چگونه با کسی صحبت می کنید که از پاسخ گریزان است؟
چگونه با کسی صحبت می کنید که از پاسخ گریزان است؟
Anonim

این امر آنقدر از لحاظ تاریخی اتفاق افتاده است که عموماً پذیرفته شده است که مردان در روابط بسته تر هستند. آنها از این همه مکالمه قلبی لذت نمی برند ، از پاسخ دادن اجتناب می کنند ، به خود اجازه نمی دهند پرستاری کنند ، ضعف نشان دهند. و زنانی که به عنوان نگهبان خانه عمل می کنند ، توانایی بیشتری برای گفتگو و احساسات دارند

زمان حذف این کلیشه فرا رسیده است. در طول تمرین ، من با چیزهای مختلف زیادی روبرو شده ام و زنان فقط دوست دارند وقتی مکالمه ای برای آنها ناخوشایند است از پاسخگویی اجتناب کنند ، آنها نمی خواهند صحبت خود را باز کرده و درباره آنچه در حال رخ دادن است بحث کنند.

چرا این اتفاق می افتد؟

1 - با سلام از دوران کودکی. نمونه ای از خانواده ، هنگامی که کودک سال به سال چنین رفتاری از والدین خود مشاهده می کند ، سرنوشت آنها را بی اختیار تکرار می کند. اگر والدین فکر می کنند که مشکلات شما برای کودکان نامرئی است ، در اشتباه شدید. کودک ممکن است همه چیز را درک نکند ، اما کاملاً احساس می کند که چیزی در حال رخ دادن است. سکوت این مشکل زندگی شما را مسموم می کند و کودک شما را دچار آسیب می کند

2 - نوجوانی. والدین سعی در اخاذ اطلاعات از فرزند خود دارند. و وقتی جوابی می شنوند که دوست ندارند ، شروع به سرزنش او می کنند. یک ضربه مضاعف وجود دارد ، ابتدا والدین وانمود می کنند که دوستان شما هستند ، حقیقت را می فهمند ، و سپس شما را به خاطر صراحت شما مجازات می کنند. و پس از آن ممنوعیت هایی بر اساس شرایط وجود دارد: شما دیگر با شرکت خود ارتباط برقرار نمی کنید ، زیرا والدین شما آن را دوست ندارند ، یا شما موسیقی انجام نمی دهید ، زیرا به نظر مادر و پدر ، روی شما تأثیر منفی می گذارد

3 - عدم پذیرش احساسات. این امر در صورتی اتفاق می افتد که شما در رابطه قبلی داشته اید یا همه چیز در این رابطه شروع شده است. به عنوان مثال ، شما احساسات خود را با شریک خود در میان می گذارید: احساس بدی دارید یا نگران سردی او هستید (او در ملاء عام بغل نمی کند). اما به جای نوعی واکنش کافی ، عصبانیت او را مشاهده می کنید. به جای کمک به حل مشکل ، یک رسوایی شروع می شود ، یک نزاع. بعد چه اتفاقی می افتد؟ درست است ، شما ببندید آیا هیچ پیشرفتی جز فحش دادن وجود ندارد؟

عدم تمایل به باز شدن بیشتر بر اساس ترس است. من اعتماد می کنم ، چیزی به شما می گویم ، اما آنها من را نمی فهمند ، یا من را اشتباه درک می کنند. با توجه به تجربه من در مشاوره ها ، مکان بعدی با وحشت "اگر من چنین چیزی را اعتراف کنم ، همه مرا ضعیف می دانند" اشغال شده است. در رتبه سوم شرم است. این یک احساس بسیار مخرب است و نمی توان آن را حذف کرد. اگر هنوز می توان با احساس گناه برخورد کرد "به من بگو تقصیر من چیست ، سعی می کنم آن را برطرف کنم" ، پس با شرمندگی این روش کار نمی کند. شرمندگی شما را ناپدید می کند ، پنهان می شود ، فرار می کند

شرم بدترین چیزی است که شخص می تواند تحمل کند ، نه تنها از نظر احساسی بلکه از نظر جسمی. او وجود شما را مسموم می کند ، شما را مجبور به عقب نشینی می کند و در نتیجه از آن اجتناب می کند. شرم چگونه بوجود می آید؟ به عنوان مثال ، شریک زندگی شما می آید و می گوید در رابطه مانند قبل احساس نمی کند ، اکنون همه چیز بدتر شده است. و می فهمید که دیگر او را خوشحال نمی کنید ، فحش دادن فوراً شروع می شود و در نتیجه ، احساس شرمندگی ایجاد می شود. گاهی اوقات شخصی سعی می کند بدون مسئولیت اقدامات خود از خود محافظت کند "شما می دانید من کیستم ، شما انتخاب کردید"

چگونه می توان این مسئله را حل کرد؟

بازخورد مثبت ، افشای خود و صداقت طرف مقابل به شما کمک می کند. اگر صراحتاً از یک شریک انتظار ندارید ، اگر خودتان آن را ارائه ندهید ، دشوار است. بنابراین ، از خودتان شروع کنید ، صحبت کنید ، اعتراف کنید ، به اشتراک بگذارید. عبارت "درونی ترین خود را با من به اشتراک بگذارید ، من شما را بهتر درک می کنم و در نهایت هر دوی ما خوشحال تر خواهیم بود" به شروع گفتگو بسیار کمک می کند. به طور طبیعی ، بدون تجاوز ، سرزنش و اتهام ، شریک باشید و همه چیز را مرتب نکنید. یک راز کوچک ، اگر آهسته ، آهسته صحبت کنید ، آنگاه کنترل احساسات خود را از دست نخواهید داد و زیاد حرف نزنید. طرف مقابل احساس خطر نخواهد کرد و از خود دفاع نخواهد کرد ، گفتگو به نتیجه می رسد.عبارت "من را ناراضی کردی" را جایگزین "من احساس ناراحتی می کنم چون به ندرت شما را می بینم" کنید. اطلاعات گزارش شد ، نه متهم ، با هم راهی برای خروج از وضعیت پیدا کردیم - همه چیز سیاه است. از الگوهایی استفاده کنید که کار می کنند "من می ترسم اگر در مورد مشکل خود صحبت نکنیم ، حتی بیشتر از هم دور شویم. وقتی می بندید ، من در خودم شک و عدم اطمینان دارم. اگر بتوانیم بیشتر در مورد موضوعات جدی صحبت کنیم ، احساس اعتماد به نفس و شادی بیشتری می کنم."

توصیه شده: