یک قدم کوچک در یک زمان - دستور العمل های انگیزه

یک قدم کوچک در یک زمان - دستور العمل های انگیزه
یک قدم کوچک در یک زمان - دستور العمل های انگیزه
Anonim

امروز من یک انگیزه سازمانی را پیشنهاد می کنم که با کاهش تنش در نگرش کار می کند.

تصویرسازی بیایید به طور منظم به باشگاه برویم. بسیاری معتقدند چنین اقدامی برای آنها چیزی شبیه شکنجه است. و هر بار قبل از رفتن به سالن ، یک مبارزه کامل از انگیزه ها در داخل شروع می شود. و همه چرا؟ زیرا:

- ما تمایل داریم دیدگاه پرونده را ببینیم (یعنی همه اجزای پرونده)

- منفی را به خوبی و به وضوح به خاطر می آوریم

- ما دوست داریم برای خودمان متاسف باشیم

- ما راحتی را دوست داریم

و همه اینها در یک بطری. یعنی ، قبل از رفتن به ورزشگاه ، در حال حاضر می بینیم که باید لباس بپوشیم ، لباس عوض کنیم ، فاصله تا سالن ورزش را بپیماییم ، دوباره لباس عوض کنیم ، ماهیچه ها را گرم کنیم ، به شبیه سازها فشار بیاوریم یا با مربی ، قسم بخوریم با خودمان ، دوش بگیریم ، دوباره لباس عوض کنیم ، سپس به خانه برویم. ما به خوبی به خاطر داریم که ما بارها و بارها در حین آموزش به این فکر می کردیم که چگونه می توان همه اینها را به جهنم انداخت. ما نفرت خود را (در لحظات خاص) از مربی و شبیه سازهای فردی به خاطر می آوریم. عضلات پهپاد و چوبی را به خاطر بسپارید. به یاد داشته باشید که چگونه برای خود متاسف هستید. و در مورد اینکه چقدر چیزهای خوب در خانه داریم ، در کنار ما ، فقط دست خود را دراز کنید و …

به همین دلیل است که می توانید در چنین لحظاتی از استراتژی یک مرحله ای استفاده کنید. مثل پیاده روی در کوه. وقتی وظیفه خود را برای رسیدن به نقطه B تعیین نمی کنید. خیر ، فقط باید به نزدیکترین درخت ، سپس به پیچ ، سپس به نهر زیبا ، سپس به نزدیکترین تپه ، سپس درخت دیگر و سپس ، یکبار پیاده روی کنید. ، و شما در حال حاضر در نقطه B در بالا هستید.

یعنی رفتن به باشگاه بدنسازی مجموعه ای از مراحل کوچک است. و می تواند یک فرایند دلهره آور به نظر برسد. اما لباس پوشیدن کاملاً واقعی است. بسته بندی وسایل در کیف بدنسازی یا کوله پشتی نیز واقعی است. و حتی پوشش فاصله تا نقطه سالن یک کار بسیار واقعی است. و همچنین یک روش برای شبیه ساز.

و در اینجا یک نکته وجود دارد. وقتی از روش یک مرحله ای در یک زمان استفاده می کنید ، برای شما مهم است که احساس آرامش کنید.

یعنی ، مستقیماً تمرکز توجه را به این واقعیت معطوف کنید که دیگر یک تجارت کامل نیستید ، اما هنوز فقط بخش کوچکی از آن هستید. برای ایجاد نوعی "فو ، خوب ، من می توانم این کار را انجام دهم." اگر از این تفاوت ظریف استفاده نشود ، روان به سرعت تسلط پیدا می کند و یک گوله را در مورد اینکه چقدر خسته ، فقیر و ناراضی هستید شروع می کند.

امتحان کنید.

توصیه شده: