پادشاه در سر: مقیم یا مهمان نادر؟

فهرست مطالب:

تصویری: پادشاه در سر: مقیم یا مهمان نادر؟

تصویری: پادشاه در سر: مقیم یا مهمان نادر؟
تصویری: خفن ترین سوتی های برنامه زنده.میتونی نخند 2024, مارس
پادشاه در سر: مقیم یا مهمان نادر؟
پادشاه در سر: مقیم یا مهمان نادر؟
Anonim

شاه سر همه چیز است.

برای مثال هرم را در نظر بگیرید. پادشاه در راس (دلیل ، اصول اخلاقی بالاتر) ، و در زیر مردم (احساسات ، عواطف ، ارزشهای سطح پایین ، انگیزه مربوط به ارزشهای سطح و غیره) قرار دارد. هرچه به پایه هرم نزدیک تر باشید ، میزان توسعه افراد پایین تر است. به عنوان یک قاعده ، آنها با یک غریزه عمومی بقا ، با احساسات منفی غالب و جهان بینی محدود ، که اغلب بر اساس الگوهای اجتماعی ساخته می شوند ، هدایت می شوند. هرچه فرد به "پایین" نزدیکتر باشد ، از پادشاه دورتر است و درک کمتری از مفاهیم "سلسله مراتب" و "پادشاه" دارد ، تا حدی که شخص سلسله مراتب را به رسمیت نمی شناسد و معتقد است که شاه پادشاه او نیست… و به طور کلی او خودش می تواند یک پادشاه شگفت انگیز (به معنای واقعی کلمه و مجاز) باشد.

آیا مردم می توانند بدون پادشاه بر کشوری حکومت کنند؟ نمی شود. این کار بیش از یک بار در تاریخ انجام شده است

در چنین مواردی ، زندگی در همه جهات شروع می شود: اصول اخلاقی نقض می شود ، هرج و مرج در همه زمینه های زندگی ایجاد می شود ، فرهنگ تربیت و رفتار در سر و جامعه وجود ندارد.

"پادشاه" چیست ، "دولت" نیز چنین است.

وظیفه شخصی که می خواهد به پادشاه (شخص در سر) نزدیک شود و بفهمد با چه اصولی زندگی می کند و عمل می کند ، با چه چیزی هدایت می شود؟

وظیفه یک "تزار" خوب این است که "مردم" را بزرگ کند ، به آنها آموزش مناسب (بخوانید: دانش صحیح) ، آموزش تفکر مستقل و امثال آن را با همان روحیه بالا و سبک ظریف.

پادشاه باید تحت هر شرایطی سر خود باشد و "دارایی ها" را از بالا بررسی کند و بی طرفی را بدون توجه به آنچه انجام می دهید ، حفظ کند تا مانند یک شوخی به نتیجه نرسد:

- شما کاملاً بدون پادشاه در سر هستید یا چه؟

- وای نه…. من سلطنت مشروطه در آنجا دارم: به نظر می رسد تزار وجود دارد ، اما قدرت واقعی در سوسک ها است.

بنابراین ، برای اینکه شاه سر خود را به عنوان محل اقامت دائمی خود انتخاب کند ، به موارد زیر نیاز دارید:

آگاهی را توسعه دهید

در هر زمان لازم است که در زمان حال باشید و درک کنید که چه کار می کنید ، چرا و چرا. مزایای شما چیست ، چه نتایجی می توانید بگیرید (آیا آنها برای شما مناسب هستند یا خیر؟) ، و غیره. در این موارد ، لازم است قوانین جهان را مطالعه کنیم ، تا بفهمیم جهان با چه اصولی کار می کند ، زندگی ما چگونه تنظیم شده است ، به طوری که بعداً از هیچ جا به وجود نمی آید. و اگر چنین بود ، پس با هوشیاری ، درک کنید که اقدامات شما چنین نتیجه ای را در پی داشته است و چگونه مطمئن شوید که دیگر پرواز نمی کند. یا با خوش بینی و درک ، بتوانید همه چیز را تمیز کرده و همه چیز را مرتب کنید.

حتی اگر شما در هر چهار جهت (در هر یک از زمینه های زندگی خود) حرکت می کنید - اشکالی ندارد ، گاهی اوقات برای تغییر ، توسعه ، خارج شدن از محدوده راحتی و سایر موارد مشابه ضروری و مفید است. نکته اصلی این است که پادشاه همیشه در جای خود باقی می ماند. سعی کنید خودتان به این س answerال پاسخ دهید که برای چه چیزی.

اگر پادشاه حضور ندارد یا هر چند وقت یکبار به ملاقات می آید ، بهتر است در شرایط مبهم برای مشاوره به معلم ، مربی ، مربی مراجعه کنید.

بیاموزید که خواسته های واقعی خود را کشف کنید

در این مرحله ، اکثر شهروندان عادی به نظر می رسند. توصیف خواسته های خود در همه رنگها ، فردی که در پذیرایی با یک روانشناس ، مربی یا معلم است با تعجب و ناراحتی می فهمد که اینها خواسته های واقعی او نیستند ، بلکه عبارتند از: کلیشه ها و نگرش های والدین ، حسادت به همسایه (او ماشین و من دارد همچنین به این بسیار عملی نیاز دارید!) ، دیدگاه های تحمیل شده از سوی جامعه ("زیرا بسیار پذیرفته شده است") ، خواسته های برآورده نشده کودک درونی ، ترس های شخصی و روان تروما.

با درک خواسته های واقعی خود ، تحقق آنها و کسب رضایت کامل برای شما آسان تر می شود (و نه به این شکل: امروز چنین است ، پس اینطور نیست ، زیرا این خواسته واقعی نبود ، شما در تعقیب بیش از حد هوس انگیز و غیرتمند هستید. تحقق آن و غیره.) و دقیقاً مسیر بیشتر خود را به سوی خوشبختی تعیین کنید.

اقدام ناکافی است / قبل از انجام کاری فکر کنید

شتابزدگی فقط در سه مورد مفید است: همسر / شوهر شخص دیگری ، هنگام اسهال ، هنگام ابتلا به کک. در موارد دیگر ، فقط تداخل ایجاد می کند.

در مورد "تفکر" ، در اینجا می توانید اولین نکته بالا را تکرار کنید: ما از آگاهی استفاده می کنیم ، از خود سوال می پرسیم.

و همچنین به یاد داشته باشید که:

- شما هرگز نمی توانید همه چیز را بگیرید

- کنترل همه چیز بی فایده است. شما فقط زمان ، سلامتی ، پول را هدر می دهید.

- جهان بهتر می داند که شما مستحق چه چیزی هستید و در چه برهه ای از زمان.

- با عجله و بدون تردید ، می توانید آنچه را که واقعاً در زندگی به آن احتیاج داشتید بررسی کنید و در نهایت به یک شکاف شکسته برسید.

- بداهه ای وجود ندارد هر بداهه ای از قبل برنامه ریزی شده است (از نوازندگان بپرسید).

- هنگامی که آنها "سریعتر" عجله دارند ، بیشتر اوقات دیر می کنند.

- نکات زیر را خودتان اضافه کنید ، خرد عامیانه در اینجا پایان ناپذیر است.

بنابراین ، با آگاهی از قوانین جهان ، با آگاهی و درک خواسته های واقعی آنها ، "با احساس ، به وضوح و با آرایش" شخص به بالای هرم می رود و به تدریج یاد می گیرد "زندگی با پادشاه در سرش."

توصیه شده: