2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 20:57
جبران بیش از حد یک دفاع روانی است که به فرد کمک می کند تا با شرایط آسیب زا کنار بیاید.
با کمک جبران خسارت بیش از حد ، شخص سعی می کند کاستی های خیالی یا واقعی خود را پنهان کرده یا از بین ببرد ، در زمینه دیگری که تحت کنترل اوست ، تلاش های فوق العاده ای از خود نشان می دهد یا رفتاری را نشان می دهد که کاملاً برخلاف احساس درونی اوست.
بنابراین ، به عنوان مثال ، یک مرد کوچک قد زنان بلند قد را دوست دارد و مردی که غرق در عقده ها است ، برعکس ، بسیار منکر و مغرور رفتار خواهد کرد.
خود بزرگ بینی - یکی از طرح های تظاهرات حفاظت بیش از حد جبرانی.
این نوع دفاع بیشتر برای روان پریش های خودشیفته ، هیستریک و ضد اجتماعی معمول است.
من یکی از انواع خود بزرگ بینی در رابطه جنسی را "اخلاق گرا در گل" نامیدم
فردی که با این مشکل کنار می آید ، دوست دارد استدلال عادلانه انجام دهد ، بدی ها را آشکار کند ، اما در عین حال ، به طرز مقاومت ناپذیری به سمت شخصیت های ضد اجتماعی یا افرادی با مسئولیت اجتماعی کاهش می یابد.
به عنوان مثال ، مردی به طور قاطع جلوه های ضد اجتماعی و غیراخلاقی را محکوم می کند ، بسیار صحیح ، محترم به نظر می رسد ، اما او مانند یک آهن ربا جذب می شود تا در جمع معتادان "معاشرت" کند ، یک فاحشه را که اعتیاد به الکل یا مواد مخدر نیز دارد "حذف" کند. ، با یک زن متاهل بخوابید و سپس برای شروع گفتگو با او رابطه جنسی برقرار کنید ، زیرا او به چنین زندگی ای رسیده است. رابطه جنسی حتی ممکن است نقش تعیین کننده ای نداشته باشد ، زیرا این مرد نقش خود را در تحریک آمیز و کاهش ارزش پنهان کسانی که او رذیلت آنها را محکوم می کند یا حتی در مورد آنها با انزجاری پنهان می کند ، مشاهده می کند.
این رفتار از ترس / تمایل فرد برای غرق شدن در رذیلت صحبت می کند ، اما او این ترس را نمی پذیرد و سعی می کند آن را از طریق مشاهده از بیرون و اخلاقی کردن کنترل کند.
یک فرد اخلاقی حتی می تواند با یک روسپی یا الکلی ازدواج کند تا بتواند همچنان ارزش خود را از دست بدهد ، او را از نظر اخلاقی و شاید جسمی مورد تمسخر قرار دهد.
دختران و زنان همچنین می توانند با مردانی که نوعی اعتیاد دارند ، اما منفعل هستند و نه پرخاشگر ، ارتباط برقرار کنند تا بتوانند بدون خطر واکنش تحقیر شوند.
برای مثال ، چنین زنی نمی خواهد شوهر مشروب خود را درمان کند ، اما از تماشای فروپاشی اخلاقی و جسمی او لذت می برد و در واقع به او درس خواندن می دهد و منجر به خودکشی می شود.
کاهش ارزش چنین مردانی ، احساس قدرت آنها بر آنها ، حتی با مقابله با خود بزرگ بینی باعث برانگیختن یک زن می شود. او می تواند به طور شفاهی شوهرش را "زمین بزند" و با تحقیر به او می گوید: "چه ، دوباره مثل خوک مست شدی ، ببین چه شکلی هستی ، یک غیر واقعی واقعی!" یک فرد الکلی که می خواهد گناه خود را جبران کند ، جلوی او روی زانو می نشیند و از او تقاضای بخشش و پول برای یک بطری می کند ، که البته او با کلمات "بنابراین شما بمیرید!"
چنین زنی مردان متاهل را اغوا می کند ، و سپس از آنها می پرسد که چه احساسی دارند و به همسر خود خیانت می کند. اگر او بسیار کوچکتر از یک مرد متاهل است و او دارای فرزندان است ، می تواند به او بگوید که او شبیه پدرش است ، بنابراین ، تمام مدت سعی می کند بر روی رشته های وجدان خود بازی کند و باعث می شود احساس گناه ، نقص و پیچیدگی کند.
یکی دیگر از اخلاق گرایان ممکن است انگیزه نجات داشته باشد. با انجام این کار ، او همچنین با روحیه "خود بزرگ بینی" عمل می کند و غرور خودشیفته و احساس قدرت بر هدف "نجات" خود را تجربه می کند.
من مقابله دوم جبران خسارت بیش از حد را "کودک شیطان" نامیدم
با چنین مقابله ای ، یک زن یا مرد در رابطه جنسی نقش یک کودک دمدمی مزاج را بازی می کند: قبل از رابطه جنسی ، آنها می توانند "دمدمی مزاج" باشند ، و شریک زندگی را تحریک می کنند که مستحق چیزی نزدیک به خود باشد (هدیه ، رفتار شاکی ، اقناع) یا در هنگام رابطه جنسی ابراز نارضایتی حتی اگر همه چیز عالی بود ، شریک مقابله همیشه احساس مالیخولیا و نارضایتی در چهره و صدای او خواهد داشت.
سومین مقابله با "خود بزرگ بینی" "غالب جنسی" است
چنین شریکی با ایفای نقش غالب در رابطه جنسی ، که اغلب با تحقیر شریک / شریک و ایجاد درد جسمانی همراه است ، خود را تأیید می کند.
من چهارمین برخورد را "خودشیفته مشکوک" نامیدم
چنین فردی دائماً نیاز به تأیید دیگران دارد که زیباست ، در تحسین مداوم. به عنوان مثال ، یک مرد دائماً در هنگام رابطه جنسی از یک زن درخواست تأیید می کند که او بهترین است و او بزرگترین عضو را در بین همه کسانی دارد که قبل از ملاقات با او مجبور بوده است با آنها ارتباط برقرار کند.
مقابله پنجم "کازانوا ابدی"
چنین مردی عادت دارد زنان را مانند دستکش تغییر دهد و به آن افتخار کند. او به این فرایند نه به اندازه احساس قدرت و کنترل به رابطه جنسی علاقه دارد. همچنین می تواند زنی باشد که مردان را اغوا می کند و آنها را پشت سر می گذارد.
او می گوید: "من به رابطه جنسی علاقه ای ندارم. من بیشتر دوست دارم مردی را اغوا کنم. سپس او را ترک می کنم ، زیرا دیگر به او نیازی ندارم."
مقابله ششم "دوست مقایسه"
چنین فردی همیشه شریک زندگی خود را با استاندارد خاصی از گذشته ، حال یا با تصویری ایده آل از یک خانم یا شوالیه زیبا مقایسه می کند.
مقابله هفتم "دستکاری کننده جنسی"
چنین فردی معمولاً از رابطه جنسی برای دستکاری و باج گیری بعدی استفاده می کند. او دوست دارد مردم را در حالت قربانی نگه دارد. به عنوان مثال ، یک مرد می تواند یک زن را متقاعد کند که مرتکب اعمال شنیعی مختلف شود ، و سپس تهدید کند که فیلم ها یا عکس های خطرناک را به اعضای خانواده خود نشان می دهد.
رفتار چنین فردی مبتنی بر نقص ، شرم ، احساس کودک آسیب پذیر ، تنها و عصبانی است که به دنبال جبران بی اهمیتی خود با رفتار قدرتمند ، پرخاشگرانه و دستکاری کننده است و بی پایان وارد یک رویارویی مخرب با مادر خود می شود که ارزش خود را تخیل می کند.
توصیه شده:
"من عاشق شریک زندگی ام هستم ، اما نمی خواهم با او رابطه جنسی داشته باشم." جستجوی میل جنسی از دست رفته
یکی از مشاوره های مکرر زوج های متاهل ، کافی نبودن یا عدم جذابیت جنسی به شریک زندگی است. "ما یکدیگر را دوست داریم ، خوب کار می کنیم ، اما نمی خواهیم رابطه جنسی داشته باشیم و این کمی نگران کننده است." "همسرم مرا روشن نمی کند. من دیگر او را نمی خواهم"
تخیلات جنسی ، بازی های جنسی ، انحرافات جنسی
بیشتر اوقات ، تخیلات جنسی به عنوان افکار جنسی با محتوای غیرواقعی درک می شوند. یا چیزی که هنوز در تجربه واقعی قرار نگرفته است ، اما افکار در مورد آن هیجان انگیز است و این احساس وجود دارد که در واقعیت ممکن است آن را دوست داشته باشید (که این یک واقعیت نیست).
رابطه جنسی زنان و مردان نگرش به رابطه جنسی در جنس های مختلف
نظرسنجی اخیر در ایالات متحده ، "آیا ترجیح می دهید یک لباس موفق خریداری کنید یا رابطه جنسی شگفت انگیز داشته باشید؟" نتایج زیر را ارائه داد: زنان خرید را در 46 preferred و رابطه جنسی - در 41 preferred را ترجیح دادند. مردان خرید را در 14 preferred و رابطه جنسی - در 76 preferred را ترجیح می دهند.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم: اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم.