چیزی که قبلاً کیچ نامیده می شد ، برای همیشه وارد فرهنگ شد؟

فهرست مطالب:

تصویری: چیزی که قبلاً کیچ نامیده می شد ، برای همیشه وارد فرهنگ شد؟

تصویری: چیزی که قبلاً کیچ نامیده می شد ، برای همیشه وارد فرهنگ شد؟
تصویری: چند شنبه با سینا | فصل سوم | قسمت 10 | فرنوش حمیدیان 2024, مارس
چیزی که قبلاً کیچ نامیده می شد ، برای همیشه وارد فرهنگ شد؟
چیزی که قبلاً کیچ نامیده می شد ، برای همیشه وارد فرهنگ شد؟
Anonim

این را در یادداشتی نوشتم

با این حال ، جنجال در اینجا و در شبکه های اجتماعی فروکش نمی کند ، بنابراین گمانه زنی در مورد این موضوع منطقی است.

در روزهای جوانی من ، در میان جوانان "باهوش" مد بود که با ذکر محبوب ترین "مه مناقصه" در آن زمان بینی خود را چروک کنید و لب های خود را متزلزل تکان دهید. ما - "نخبگان شهرهای کوچک" آن را "پارس مه" نامیدیم.

Image
Image

آنها همچنین با چرخاندن چشمهای خود به همه کسانی که بر سر اشعار اسدوف گریه می کردند ، فیلم درباره بودولای و "baldel" را تحت عنوان "رزهای سفید" می پرستیدند ، بی اعتنایی کردند.

در آن زمان ما گومیلیف ، آخماتووا و تسوتایوا را می خواندیم ، به فیلم های تارکوفسکی می رفتیم و به راک گوش می دادیم.

سالها گذشت. اکنون من از غرور سابق خود شرم دارم ، به این دلیل که به خودم اجازه دادم کسی را تحقیر کنم.

Image
Image

مردم در شرایط مختلف بزرگ شدند و پرورش یافتند و برای برخی ، سادگی معنوی خطوط شاعر کور خط مقدم ، قهرمان اتحاد جماهیر شوروی ، ادوارد اسدوف ، به یک رشته راهنمای ادبیات بزرگ تبدیل شد ، و حتی اگر چنین باشد نه ، این به تنظیم رشته های روح به مهربانی و انسانیت کمک کرد.

Image
Image

همین داستان با فیلم درباره بودولای. در حال حاضر من او را خیلی کیتچیک نمی دانم ، زیرا در سطح بی تکلف خود ، او صادقانه در مورد خوب و بد ، در مورد عشق و نفرت صحبت می کند ، در مورد این واقعیت که عشق پافشاری نمی تواند موانعی در زمینه های ملی داشته باشد.

حالا من آنقدر بزرگ شده ام که می توانم با لذت ، یک بار ، با تحقیر ، "لطیف مه" را گوش دهم و با بستن چشمانم به یاد بیاورم که قلبم از اولین عشق چگونه می تپید.

Image
Image

والتز توسط یوهان اشتراوس ، آهنگهای ایزابلا یوریوا و لئونید اوتیوسوف در زمانهای مختلف به عنوان کیچ اعلام شد.

Image
Image

- اگر کیچ بابا نوئل محبوب ما ، ریشی از پشم پنبه نباشد ، چطور؟

- و عروسک های عروسی ولگا در دهه 70-80 قرن گذشته چطور؟

- و تقویم هایی که بازیگران و خوانندگان را روی دیوارها در آن دوران دور جوانی ما نشان می دهد؟

Image
Image

همه اینها نقطه عطفی از فرهنگ توده ای "عامیانه" است ، که بدون آن فرهنگ عمومی وجود دارد و نمی تواند باشد ، به طور کلی!

خوب ، همه نمی توانند عمق فرهنگ نخبگان را درک کنند ، اما افراد هر دایره چیزی گرم در روح خود می خواهند!

یعنی ، شخصیت توده ای عملیات هنگ جاودانه مردم عادی را در مورد اهمیت حافظه و احترام به نیاکان واداشت. مردم قبلاً آن جنگ بزرگ را فراموش کرده اند و دوباره به یاد آوردند ، فرزندان خود را با خود بردند ، و از پدربزرگ های خود گفتند! چرا این بد است.

در تعطیلات ، من با مادرم در یک روستای کوچک در 150 کیلومتری سنت پترزبورگ اقامت داشتیم ، که ما به عنوان یک داچا داریم.

یک همسایه ، ساکن محلی حدود سی و پنج ، به دیدن ما آمد. زن گفت که چگونه او و شوهرش دو فرزند خود را به محل دفن یکی از بستگان خود ، شرکت کننده در جنگ بزرگ میهنی ، بردند. همسایه در مورد چگونگی سازماندهی همه چیز ، نحوه دوست داشتن بچه ها در دوگ صحنه ، در مورد لذت بردن بچه ها از فرنی سربازان از دیگ گفت! اما نکته اصلی این است که بچه ها سوالات زیادی داشتند که قبلاً نپرسیده بودند ، بسیاری از افکار جدید.

- بیست و هفت میلیون نفر - این یک کشور کامل است! آیا آنها برای زنده ماندن ما مردند؟ -میلان دوازده ساله پرسید

من نیز وقتی بزرگ شوم از همه شما محافظت می کنم! -خواهرش گلب شش ساله پاسخ داد.

البته نتیجه گیری خود این را نشان می دهد

فرهنگ متفاوت نیاز است ، فرهنگ متفاوت مهم است.

توصیه شده: