2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
این را در یادداشتی نوشتم
با این حال ، جنجال در اینجا و در شبکه های اجتماعی فروکش نمی کند ، بنابراین گمانه زنی در مورد این موضوع منطقی است.
در روزهای جوانی من ، در میان جوانان "باهوش" مد بود که با ذکر محبوب ترین "مه مناقصه" در آن زمان بینی خود را چروک کنید و لب های خود را متزلزل تکان دهید. ما - "نخبگان شهرهای کوچک" آن را "پارس مه" نامیدیم.
آنها همچنین با چرخاندن چشمهای خود به همه کسانی که بر سر اشعار اسدوف گریه می کردند ، فیلم درباره بودولای و "baldel" را تحت عنوان "رزهای سفید" می پرستیدند ، بی اعتنایی کردند.
در آن زمان ما گومیلیف ، آخماتووا و تسوتایوا را می خواندیم ، به فیلم های تارکوفسکی می رفتیم و به راک گوش می دادیم.
سالها گذشت. اکنون من از غرور سابق خود شرم دارم ، به این دلیل که به خودم اجازه دادم کسی را تحقیر کنم.
مردم در شرایط مختلف بزرگ شدند و پرورش یافتند و برای برخی ، سادگی معنوی خطوط شاعر کور خط مقدم ، قهرمان اتحاد جماهیر شوروی ، ادوارد اسدوف ، به یک رشته راهنمای ادبیات بزرگ تبدیل شد ، و حتی اگر چنین باشد نه ، این به تنظیم رشته های روح به مهربانی و انسانیت کمک کرد.
همین داستان با فیلم درباره بودولای. در حال حاضر من او را خیلی کیتچیک نمی دانم ، زیرا در سطح بی تکلف خود ، او صادقانه در مورد خوب و بد ، در مورد عشق و نفرت صحبت می کند ، در مورد این واقعیت که عشق پافشاری نمی تواند موانعی در زمینه های ملی داشته باشد.
حالا من آنقدر بزرگ شده ام که می توانم با لذت ، یک بار ، با تحقیر ، "لطیف مه" را گوش دهم و با بستن چشمانم به یاد بیاورم که قلبم از اولین عشق چگونه می تپید.
والتز توسط یوهان اشتراوس ، آهنگهای ایزابلا یوریوا و لئونید اوتیوسوف در زمانهای مختلف به عنوان کیچ اعلام شد.
- اگر کیچ بابا نوئل محبوب ما ، ریشی از پشم پنبه نباشد ، چطور؟
- و عروسک های عروسی ولگا در دهه 70-80 قرن گذشته چطور؟
- و تقویم هایی که بازیگران و خوانندگان را روی دیوارها در آن دوران دور جوانی ما نشان می دهد؟
همه اینها نقطه عطفی از فرهنگ توده ای "عامیانه" است ، که بدون آن فرهنگ عمومی وجود دارد و نمی تواند باشد ، به طور کلی!
خوب ، همه نمی توانند عمق فرهنگ نخبگان را درک کنند ، اما افراد هر دایره چیزی گرم در روح خود می خواهند!
یعنی ، شخصیت توده ای عملیات هنگ جاودانه مردم عادی را در مورد اهمیت حافظه و احترام به نیاکان واداشت. مردم قبلاً آن جنگ بزرگ را فراموش کرده اند و دوباره به یاد آوردند ، فرزندان خود را با خود بردند ، و از پدربزرگ های خود گفتند! چرا این بد است.
در تعطیلات ، من با مادرم در یک روستای کوچک در 150 کیلومتری سنت پترزبورگ اقامت داشتیم ، که ما به عنوان یک داچا داریم.
یک همسایه ، ساکن محلی حدود سی و پنج ، به دیدن ما آمد. زن گفت که چگونه او و شوهرش دو فرزند خود را به محل دفن یکی از بستگان خود ، شرکت کننده در جنگ بزرگ میهنی ، بردند. همسایه در مورد چگونگی سازماندهی همه چیز ، نحوه دوست داشتن بچه ها در دوگ صحنه ، در مورد لذت بردن بچه ها از فرنی سربازان از دیگ گفت! اما نکته اصلی این است که بچه ها سوالات زیادی داشتند که قبلاً نپرسیده بودند ، بسیاری از افکار جدید.
- بیست و هفت میلیون نفر - این یک کشور کامل است! آیا آنها برای زنده ماندن ما مردند؟ -میلان دوازده ساله پرسید
من نیز وقتی بزرگ شوم از همه شما محافظت می کنم! -خواهرش گلب شش ساله پاسخ داد.
البته نتیجه گیری خود این را نشان می دهد
فرهنگ متفاوت نیاز است ، فرهنگ متفاوت مهم است.
توصیه شده:
"من چیزی نمی خواهم " از دست دادن معنا یا جایی برای کسب قدرت برای زندگی
خالی و حسرت. نه نیرویی وجود دارد و نه تمایلی برای حرکت به جایی. برای انجام هر کاری نیز انرژی وجود ندارد. همچنین بسیار ترسناک و "خود متهم" است. بالاخره باید کاری کرد! فقط این چیست و مهمترین چیز "چگونه" است؟ اگر تمایلی به انجام کاری ندارید … در درون احساس عمیقی از اشتیاق ، دروغ ، دروغ ، و در همه صداقت ، بی فایده بودن هر کاری که انجام می دهید وجود دارد.
اعتیاد احساسی. چرا همیشه بین شما کسی یا چیزی وجود دارد؟
به اعتیاد احساسی اعتیاد به عشق نیز گفته می شود ، اما عشق زمانی حالت سالمی است که فرد با شریک زندگی خود و خود هماهنگ باشد. در مورد وابستگی عاطفی ، معتاد دقیقاً به تجربیات مخرب وابسته است ، زیرا از تجربه او ، فقط آنها احساس پر شدن از زندگی را می دهند.
یک س Toال از خودم: "چه چیزی وجود دارد ، یک قدم دورتر از آنچه من قبلاً می دانم چگونه؟"
یک روانشناس معروف در سخنرانی خود یکبار گفت: "اگر می خواهید همه چیز را خراب کنید - جهانی شوید." من 100٪ موافقم اغلب ما نه از ترس تغییرات ، بلکه از نظر ظاهری غیر ممکن بر آنها غلبه می کنیم. ما غافلگیر شده ایم - درست مانند یک برنامه پنج ساله که برای خرید فرستاده می شود ، خوب ، فرض کنید ، یک ماشین لباسشویی برای یک آپارتمان خانوادگی.
راهنمای شغلی: برای چه کسی و برای چه چیزی؟
انتخاب حرفه ، انتخاب محل کار ، ایجاد شغل ، یافتن حرفه خود - این موضوعات تقریباً در زندگی همه ظاهر می شود و البته جهان آنها را بدون توجه رها نکرد. پاسخهای بسیاری از سوالات مربوط به تعریف در حرفه را می توان در سیستم راهنمای حرفه ای یافت. هدف از راهنمایی شغلی این است که به فرد کمک کند در حرفه خود انتخاب های آگاهانه تری انجام دهد.
قصیده برای مشتری یا چیزی که من برای مردمش ارزش قائل هستم
می دانید ، من به مشتریانم افتخار می کنم. نه کسانی که چند جلسه در جستجوی دستورالعمل های سریع برای بازگرداندن دستورالعمل های زندگی خود می آیند. و نه کسانی که فقط برای رفتن می آیند ، زیرا "هیچ چیز نمی تواند به آنها کمک کند." اما کسانی که باقی می مانند و جسورانه خود را با چراغ قوه مسلح می کنند تا از طریق خارهای خود به ستاره های ناخودآگاه بروند.