2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"من نمی توانم یک سال بدون وابستگی زندگی کنم."
اولنکا که با کوکین تماشاگر تئاتر ازدواج کرده بود معتقد بود که بیشترین نیاز در جهان تئاتر است. او در مورد خودش گفت: "وانچکا و من."
پس از مرگ ناگهانی شوهرش ، او به طرز وحشتناکی کشته شد.
و پس از 3 ماه با تاجر محترمی آشنا شد ، که به زودی با او ازدواج کرد.
او با افکار مشابه شوهرش فکر می کرد. تقلید در شیوه گفتار. حالا او متقاعد شده بود که مهمترین چیز جنگل است. و او گفت: "چه چیزی در سینما خوب است؟"
6 ماه پس از مرگ شوهر دومش ، او شروع به تکرار سخنان دامپزشک مهمان در مورد اهمیت سلامت حیوانات کرد.
پس از رفتن او ، اولنکا در پوچی فرو رفت - او هیچ چیز فکر نمی کرد ، هیچ نظری برای خودش نداشت: آنچه ماورا آشپز گفت خوب بود.
او به شخص دیگری در کنارش نیاز دارد تا خلأ افکارش پایان یابد.
Smirnin دامپزشک پس از برقراری ارتباط با همسرش بازگشت.
اولنکا ، با خوشحالی ، خانه خود را بدون پرداخت هزینه برای خانواده فراهم کرد ، و او خود به ساختمان فرعی که در همان نزدیکی بود نقل مکان کرد.
با دیدن پسر کوچک دامپزشک ، از صمیم قلب به او وابسته شدم ، انگار به جان خودم. در احساس بی سابقه مادرانه او نسبت به این پسر خوب با گودی روی گونه هایش شعله ور شد.
و مکالمات زن اکنون درباره سالن بدنسازی و تحصیل ، معلم و درس بود.
آیا تاریخ مشابه تاریخ مدرن است؟ اما این داستان به نام "عزیزم" چخوف در 1898 نوشت.
چرا تنها باشی؟
زندگی دیگران را متوقف کرده و اراده دیگران را برآورده سازد
در کشور ما ، آنها به سرعت خانواده خود را به دست می آورند و از لانه والدین وارد آن می شوند. این موضوع با استفاده از موضوع اصلی: "در حال حاضر 20 ساله ، و هنوز ازدواج نکرده است" و افکار عمومی کمک می کند.
جوانان غالباً نابالغ ، روابط وابسته به احساسات را ایجاد می کنند. هنگامی که شخص به خلق و خو ، دیدگاه ها و رفتار شخص دیگر بستگی دارد. در این ارتباط مخرب ، افراد جداگانه ای وجود ندارد ، فقط "ما" وجود دارد.
تصور کنید ، در یک خانواده ، شوهر متجاوز ، الکلی و معتاد به مواد مخدر است. همسر قربانی است. هر کدام به طرز ماهرانه ای قسمت خود را "اجرا" می کنند و … به طرز وحشیانه ای رنج می برند.
ناگهان ، شوهر تصمیم می گیرد حلقه بی پایان رنج را متوقف کند. او می خواهد بفهمد که کیست ، اگر آن را جداگانه بگیرید. به هر حال ، همانطور که باطنی ها می گویند ، من جداگانه با وظیفه و رسالت مشخصی به اینجا آمدم. اما ابتدا درک اینکه چه کسی آمده است بسیار مهم است. من کی هستم؟ من چی هستم؟ آنچه که من دوست دارم؟ چه چیزی نیست؟ چه چیزی و چه کسی مناسب است ، و چه کسی زندگی و سرنوشت من را خراب می کند. سوالات بالغ مربوط به سطح هویت ، که نمی تواند در جمع و پیش نویس پاسخ داده شود. برای این ، دوره موناد لازم است ، در ترجمه "mono" - یک.
فقط پس از یافتن خود - هویت متوجه می شود. و رابطه سالم نزدیکی و محبت با شخص دیگر ایجاد می شود.
این هم ترازی چگونه است؟
توصیه شده:
ترسیم حالت. چگونه می توان به چیزی که نمی توان آن را با کلمات بیان کرد خالی کرد
گذرگاهی مخفی برای ناخودآگاه باید به محتویات مبهم ناخودآگاه راه چاره ای داده شود: از این گذشته ، خود آنها گاهی اوقات از طریق رویاها ، قیدها ، اقدامات خودجوش خلأهایی پیدا می کنند - به این معنی که می توان آنها را از مجاری واضح تر آزاد کرد. امروزه ، همه وسایل برای این کار مناسب است ، زیرا افراد متفاوت هستند ، و برای کسی که نیمکت کلاسیک یک روانکاو کافی نخواهد بود.
چگونه می توان زندگی را به طور کامل زندگی کرد و هماهنگی درونی پیدا کرد
سخنرانی آلفرد لنگل ، دکترای پزشکی و روانشناسی ، در مورد استفاده عملی از تجزیه و تحلیل وجودی برای به دست آوردن هسته درونی ، اعتماد به نفس و وجود معنادار. "زندگی چیزی نیست زندگی فرصتی است برای انجام کاری " V. فرانکل امروز من در مورد پیش نیازهایی که به ما امکان زندگی می دهند ، می گویم سرشار از زندگی ، و ما همچنین نظریه تحلیل وجودی را لمس خواهیم کرد.
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
آرزوهای سال نو. چگونه می توان برای سال جدید به درستی آرزو کرد
آرزوهای سال نو در حالی که صدای زنگ سال نو چشمگیر است ، اکثر روس ها آرزو می کنند. لیست آنقدرها هم وسیع نیست. معمولاً چنین است: "ازدواج کنید - بچه دار شوید - وزن کم کنید - تحصیلات خوبی داشته باشید - شغل مناسب پیدا کنید - درآمد بیشتری شروع کنید - بیمار نشوید - خانه خود را بخرید - ماشین بخرید - سیگار را ترک کنید - الکل را ترک کنید - شروع به خوردن کنید درست زندگی کنید و یک سبک زندگی سالم داشته باشید - بهبود رابطه با کسی (خانواده و غیره) - مهاجرت به جایی - یادگیری چیزهای جد
چگونه می توان زندگی جدیدی را بعد از 30 سال شروع کرد: اسرار تغییر
سی سال نقطه عطفی است که همه به ناچار از آن عبور می کنند. برای برخی ، این گذار به صورت آماده انجام می شود ، برای برخی دیگر مبهم است و برای برخی دیگر آغاز مرحله حاد یک بحران شخصی می شود. در اکثریت قریب به اتفاق موارد (به معنای واقعی کلمه فقط تعداد کمی خوش شانس هستند) نمی توان از این بحران جلوگیری کرد - این نتیجه روابط حاکم بر جامعه است.