چگونه با افراد شیرخوار وارد رابطه نشویم؟ سوال مشترکین

تصویری: چگونه با افراد شیرخوار وارد رابطه نشویم؟ سوال مشترکین

تصویری: چگونه با افراد شیرخوار وارد رابطه نشویم؟ سوال مشترکین
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
چگونه با افراد شیرخوار وارد رابطه نشویم؟ سوال مشترکین
چگونه با افراد شیرخوار وارد رابطه نشویم؟ سوال مشترکین
Anonim

پس از جریان "چگونه از موقعیت کودک رشد کنیم؟" ، که در 2 سپتامبر 2019 برگزار شد ، برخی از مشترکان هنوز س questionsالاتی داشتند. مقاله امروز - پاسخ و نظرات به نامه یکی از آنها.

"لاریسا ، عصر بخیر! من در جریان شما "چگونه از موقعیت کودک رشد کنیم؟" من خودم را فردی آگاه می دانم ، همدلی ، نوع دوستی و به طور کلی مثبت اندیشی در من ذاتی است. من همیشه مهارت های ارتباطی را یکی از مهارت های برجسته خود می دانستم. این جریان واقعاً برای من مفید بود ، اما هنوز سوالاتی وجود داشت که مطرح نشد.

در جریان ، ما متوجه شدیم که آگاهی اولیه در لحظه ای ایجاد می شود که بار مسئولیت زندگی خود و عزیزان بر دوش کودک است. معمولی ترین حالت این است که والدین کودک نمی خواهند مسئول زندگی خود و فرزندان خود باشند."

اگر وضعیت را از نظر روانشناسی در نظر بگیریم ، چنین افرادی نه چندان نمی خواهند مسئول اعمال و اعمال خود باشند ، اما قادر به انجام آن نیستند - آنها عموماً نمی فهمند مسئولیت چیست ، نمی دانند وظیفه ای که به آنها محول شده است ، چه وظایفی را باید انجام دهند. به نظر من ، با بالغ شدن ، این کودکان مجبور می شوند نقش والدین را برای والدین خود بازی کنند. در حقیقت ، کودک ناخودآگاه به رابطه ای کشیده شد که سرنوشت آینده او را از پیش تعیین کرده بود. اغلب او به عنوان یک شخصیت کاملاً شکل گرفته - آگاه ، مسئول و سخت کوش رشد می کند.

در کل این وضعیت ، احتمالاً بسیاری خود را شناختند ، و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم! با این حال ، درک اینکه چرا دقیقاً این اتفاق افتاده است ، و همچنین درک آنچه باید در آینده انجام شود ، فقط در حال حاضر به دست آمد - شخصیت های کودک نمی توانند دوباره ساخته شوند ، بنابراین بهتر است آنها را تنها بگذارید.

بنابراین سوالات من این است:

1. شخص آگاه توسط والدین کودک پرورش یافته است ، به ترتیب ، او هیچ فیلتر ، ترمز در مقابل افراد شیرخوار ندارد. به عنوان یک قاعده ، در یک شرکت ناآشنا ، چنین شخصی به راحتی زبان مشترک با نوزادان پیدا می کند. و این کاملاً منطقی است ، زیرا وضعیت محیط دوران کودکی را تکراری می کند. چگونه هنگام ملاقات با یک شخص ، احساس کودک بودن را یاد می گیرید؟ در اولین ملاقات با یک غریبه ، هیچ کس تمایلی به استفاده از مخاطب برای اهداف خود ندارد. چگونه می توان در مرحله آشنایی ، و نه بعد از اینکه قبلاً مورد استفاده قرار گرفته اید ، فیلتری را برای تشخیص افراد شیرخوار قرار داد؟

2. ویژگیهایی مانند باز بودن و اجتماعی بودن به عنوان چراغهای اضافی برای نوزادان است. بنابراین دقیقاً چه چیزی باید در خود تغییر کند تا علاقه آنها به شخص آنها برانگیخته نشود و برای آنها "غذا" نشود؟ " به طور کلی ، موضوع کاملاً جالب است. چرا ما عاشق برخی می شویم و برخی دیگر را نادیده می گیریم؟ چرا برخی از مردم علاقه خود را به اشتراک می گذارند - آنها دوستانی از افراد کم و بیش سالم پیدا می کنند و ترجیح می دهند روابط شخصی خود را با افراد مخرب برقرار کنند؟ پاسخ این س questionsالات را می توان برای روابط خانوادگی تفسیر کرد. اگر والدین خودشیفته دارید ، خود را با افرادی که تمایل به خودشیفتگی دارند احاطه کرده اید. همینطور در مورد هیستریک ، "قربانیان ابدی" و بیماران روانی.

ارزش تجزیه و تحلیل جذابیت شما نسبت به شخصیت های نوزادان را دارد - چگونه در درون آگاهی ما به نظر می رسد؟ به عنوان علاقه و کنجکاوی ، یا شاید به سمت شخصی کشیده شده ایم ، می خواهیم درباره او بیشتر بدانیم ، و با او ادغام شویم. احساسات می توانند کاملاً متفاوت باشند. به یاد داشته باشید که در هنگام آشنایی قبلی خود با شخصیتی کودک که بعداً از شما استفاده کرده است چه احساسی داشتید (در این مورد ممکن است آنقدر کودک خردسال نباشید که خودشیفته باشید - روابط والدین و فرزندان با خودشیفتگان در کتاب A. Miller "The Drama of یک کودک با استعداد و جستجوی خود من ").

بنابراین ، وظیفه اصلی در زمینه مشکل ، جلب این جاذبه است. با این حال ، در اینجا شما باید به وضوح درک کنید: اگر چنین جذابیت غریزی وجود داشته باشد ، فقط در رابطه جنسی با یک فرد راحت خواهد بود. و بقیه مشارکت دشوار خواهد بود (سوء تفاهم ، اشتیاق دائمی ، خواسته های مداوم و غیره). ماهیت عاشق شدن بسیار ساده است - با زنده ماندن از تقسیم تصویر مادر در کودکی عمیق ، شخص سعی می کند شریکی را در تصویر یک مادر خوب پیدا کند ، اما مطمئناً فردی با ویژگی های متضاد پیدا می کند.

پس از گذراندن یک دوره درمانی نسبتاً طولانی و کار بر روی خود به گونه ای که درگیر این افراد نشوید ، می توانید بر جذابیت دردناک غلبه کرده و انتخاب خود را در مورد گزینه قابل قبول تری برای روان متوقف کنید (شاید برای شخص دیگری مشارکت با شخصیت کودک بسیار راحت خواهد بود ، اما برای شما آنها شبیه تصویر مادر هستند).

گام بعدی یادگیری نحوه ایجاد روابط با افراد دیگر (بدون هیجان ، جاذبه و علاقه زیاد) است. چگونه انجامش بدهیم؟ سعی کنید در آنها ویژگی های شخصیت های کودکانه ای را که برای شما آشنا هستند پیدا کنید - به عنوان مثال ، خنده های مشابه ، حالات چهره ، رفتار و غیره. چنین جزئیات جزئی شما را به یاد شخصی می اندازد که در دوران کودکی بسیار دوستش داشتید.

به طور خلاصه: برای خلاص شدن از شر روابط مخرب برای شما ، باید با افرادی تماس بگیرید که هنگام برقراری ارتباط با آنها میل جنسی خود را فعال نمی کنید (حداقل ، این به شما امکان می دهد نیازهای خود را به طور کامل برآورده کنید).

برای تجزیه و تحلیل دقیق روابط خود و درک ریشه های جذابیت ، می توانید کتابهای "خانواده و نحوه زنده ماندن در آن" (رابین اسکینر ، جان کلیز) ، "رویاهای عدن" را بخوانید. در جستجوی جادوگر خوب "(جیمز هولیس) ،" ما. جنبه های عمیق تر عشق رمانتیک »(رابرت جانسون).

چگونه شخصیت های کودک را جذب نکنیم؟ پاسخ بسیار ساده است - نیازی به "تغذیه" آنها نیست! بگذارید مثالی از تجربه شخصی برای شما بیاورم. در گروه سرپرستی ، در ابتدای درس ، ما همیشه س theالاتی را که شرکت کنندگان دارند بحث می کنیم. در جلسه بعدی ، یک خانم به طور جدی مشکلات خود را اعلام کرد و در طول استراحت کار یافتن درمانگر خود را "روشن" کرد - او با روان درمانگران ارتباط برقرار کرد و ارزیابی کرد که چه کسی در مشکل او نقش داشته است (به عبارت دیگر ، او ناخودآگاه قربانی را برای خودش). شخص وابسته و کودک مانند این عمل می کند - او به دنبال قربانی است که به ندای او پاسخ دهد (به عنوان مثال ، یک زن در مقابل مرد "راست" غش می کند). سپس خانم با دلسوزترین درمانگر کار کرد ، اما به خواسته خود نرسید. معمولاً یک فرد به چنین درخواستی با حمایت ، مراقبت و عشق پاسخ می دهد ، اما یک کودک خردسال به این نیاز ندارد - او باید روی پای خود بایستد. این درمان برای او خواهد بود.

با این حال ، در زندگی ، نوزادان این را درک نمی کنند-آنها فقط از نظر اخلاقی بد هستند ، عزت نفس آنها کاهش می یابد ، به طور مداوم به نظر می رسد که کسی باید بیشتر و بیشتر بدهد ، سپس ناامنی از بین می رود و عزت نفس بالا می رود. افسوس ، تا زمانی که کودک شیرخوار فقط به خواسته خود برسد ، لحظه شفا نمی رسد. شاید شریکی که چنین شخصی را با انرژی خود شارژ می کند و منابع خود را تغذیه می کند مطمئن باشد که به تدریج آگاهی خود را تغییر می دهد ، اما در واقعیت اینطور نیست - همه چیز در جهت مخالف کار می کند. نیازی به نجات نوزاد نیست ، نیاز واقعی او در چیزی کاملاً متفاوت نهفته است - شخصیت کودک باید مسئولیت خود را پس بگیرد ("به نظر شما ، این وضعیت چگونه می تواند پایان یابد؟" ، "آیا در مورد عواقب آن فکر کرده اید؟") یک مثال خوب دیگر - اگر زنی به همسر سادیستی مخرب خود بازگشت ، می توانید اشتیاق او را خفه کنید: «بسیار خوب … آیا شما قبلاً وصیت نامه خود را نوشته اید؟ اگر او شما را در مقطعی بکشد ، فرزندان شما در کنار چه کسانی خواهند بود؟"

چه چیزی باید در خود تغییر کند تا در بین نوزادان علاقه ای به شخص شما ایجاد نشود؟ خود ، احساسات و اعمال خود را کنترل کنید.اجازه ندهید کسی از شما استفاده کند. به تاکتیک های مبادله سالم پایبند باشید - شما دقیقاً به همان اندازه که به شما می دهد به فرد می دهید.

اغلب ، افرادی که با والدین غیرمسئول بزرگ شده اند و برای آنها والدین شده اند ، احساس می کنند که شخص دیگری مسئولیت آنها را بر عهده می گیرد. این نیاز بسیار مهم و قوی است ، ارزش توجه به آن را دارد و شخصی را پیدا می کنید که بتواند این بار غیرقابل تحمل و سنگین را در زمان مناسب با شما تقسیم کند. در واقع ، نیاز غیرقابل توقف ، بزرگ و دردناک است ، درک عمق کامل آن به تنهایی دشوار است ، بنابراین بهترین گزینه جلسات درمانی است.

توصیه شده: