چرخه های کلیشه ای منفی تعامل در بخار

فهرست مطالب:

تصویری: چرخه های کلیشه ای منفی تعامل در بخار

تصویری: چرخه های کلیشه ای منفی تعامل در بخار
تصویری: تهدید کلیشه ها | تجربیات اجتماعی مصور | کانال NewsAsia Connect 2024, آوریل
چرخه های کلیشه ای منفی تعامل در بخار
چرخه های کلیشه ای منفی تعامل در بخار
Anonim

J. Bowlby تأکید کرد که نوزاد به یک چهره قابل اعتماد نیاز دارد که از او در شرایط تهدید محافظت کند. واکنشهای همدلانه و سازگار شخص دلبستگی در حالتهای برانگیختگی و ترس ، تأثیر آرام بخشی بر نوزاد دارد. این تجربیات ایمن ، که در اوایل زندگی شکل می گیرد ، پایه ای مطمئن برای ایجاد دلبستگی های ایمن بزرگسالان و ظرفیت آرامش بخش فراهم می کند. کودکان یک مدل کار داخلی دلبستگی را ایجاد می کنند که در موارد نقض قابل توجه مراقبت از کودک می تواند هم ایمن و هم ناایمن باشد. BPM به طور قابل توجهی بر نحوه ایجاد ارتباط آنها با بزرگسالان ، با فرزندان و دوستانشان تأثیر می گذارد.

چهار نوع رابطه دلبستگی وجود دارد.

  • دلبستگی ایمن بزرگسالان با دلبستگی ایمن در یک رابطه هم صمیمی و مستقل هستند و هم می توانند احساسات خود را آزادانه بیان کنند.
  • نوع دلبستگی مضطرب یا مبهم. بزرگسالان بیش از حد به روابط نزدیک وابسته می شوند.
  • نوع دلبستگی اجتنابی بزرگسالان نیاز به صمیمیت را رد می کنند ، دردناک خودکفا رفتار می کنند.
  • نوع پیوست بزرگسالان ترکیبی از جستجوی صمیمیت و رد آن را نشان می دهند. ترس مداوم از طرد شدن ، احساسات آشفته و واکنش های غیرقابل پیش بینی.

سه نوع آخر دلبستگی انواع مختلف "دلبستگی ناامن" هستند.

قوی ترین و پایدارترین رابطه عاطفی بین دو بزرگسال مستقل با دلبستگی های ایمن ایجاد می شود. روابط بین شرکای با محبت قوی بر اساس برابری ، احترام متقابل و انعطاف پذیری است. روابط بین مردان اجتنابی و زنان مضطرب یا دوسویه نسبتاً پایدار است. اعتقاد بر این است که اتحادیه هایی که در آنها مرد با دلبستگی مضطرب تظاهرات می کند ، زن از پیوستن اجتناب می کند دوام کمتری دارد. شرکای دارای دلبستگی های ناامن تمایل دارند نقش های سختی را برای خود تعیین کنند و اغلب موقعیتی دفاعی ، غالب یا تابع در رابطه ایجاد می کنند.

نکات اصلی نظریه دلبستگی به شرح زیر است:

  1. تماس با ارقام پیوست یک مکانیسم زنده ماندن طبیعی است. وجود چنین شخصیتهای دلبستگی (شریک ، فرزندان ، والدین ، همسر ، دوستان ، عاشقان) ایمنی و راحتی را تضمین می کند. در حالی که دسترسی ناپذیر چنین چهره هایی باعث ایجاد پریشانی می شود. واکنش به عدم دسترسی به شکل دلبستگی می تواند عصبانیت ، چسبندگی ، افسردگی ، ناامیدی باشد. دلبستگی به عزیزان ، اصلی ترین دفاع در برابر درماندگی و بی معنا بودن زندگی است.
  2. ترس و عدم قطعیت در شرایط زندگی نیازهای دلبستگی را فعال می کند.
  3. یافتن و حفظ ارتباط با دیگران قابل توجه است و عامل اصلی انگیزه در افراد است.
  4. اعتیاد ایمن همیشه با خودمختاری و اعتماد به نفس همراه است. شرایطی مانند استقلال مطلق از دیگران و وابستگی بیش از حد دو روی یک سکه هستند ، یعنی انواع اعتیاد ناایمن. سلامت روانی در این مدل اعتیاد ایمن است ، نه خودکفایی و جدایی. بوولبی نظر قطعی در مورد آسیب شناسی اعتیاد و ستایش به اصطلاح خودکفایی و فردگرایی داشت. او همچنین در مورد اعتیاد "م effectiveثر" و "بی اثر" صحبت کرد. اعتیاد م involvesثر شامل توانایی ایجاد دلبستگی ایمن به شریک و استفاده از آن به عنوان منبع راحتی ، حمایت و نگرانی است.
  5. ارتباط عاطفی با در دسترس بودن و پاسخگویی احساسی شکل می گیرد.

بسته به نوع دلبستگی ، شرکا یک چرخه رفتاری متقابل را در فاصله عاطفی بین خود ایجاد می کنند. معمول است که برخی از افراد در شرایط درگیری ، تحت فشار اضطراب ، بلافاصله در مورد اختلافات بحث کرده و همه چیز را یکجا و در نهایت بفهمند (بیشتر اوقات زنان دارای چنین ویژگی هایی هستند). این افراد هستند که به احتمال زیاد مکالمات سختی را شروع می کنند که سعی می کنند به پایان برسانند ، حتی زمانی که شریک زندگی تمایلی به تماس با آنها ندارد. در روابط ، آنها "آزار و شکنجه" می شوند و سکوت و جدایی شریک زندگی را بسیار دردناک تجربه می کنند. دیگران (اغلب مردان) تمایل دارند از بحث های احساسی اجتناب کنند یا بحث در مورد موقعیت های درگیری را تا زمانی که تنش احساسی فروکش کند به تعویق می اندازند. در روابط ، این افراد اغلب فاصله می گیرند و موضع "جدا" می گیرند.

ویژگی های "تعقیب کننده": صراحت ، صراحت ، بیان آزاد احساسات ، جهت گیری به سمت روابط ، در درگیری به دنبال یافتن همه چیز است.

ویژگی های "عقب نشینی": پنهان کردن و حذف احساسات ، دلسوزی ، جهت گیری به اشیاء و اهداف ، در درگیری تمایل دارد بحث را به "زمانهای بی احساسی" بیشتر موکول کند.

تجربیات استرس زا شرکا را برمی انگیزد تا در تعاملات موضع دفاعی خود را اتخاذ کرده و آنها را تشویق به رفتار کلیشه ای با یکدیگر کنند. همانطور که چرخه رفتاری یکسان بارها و بارها اجرا می شود ، تعارض تشدید می شود. هرچه آزار و شکنجه کننده بیشتر تلاش کند تا بفهمد ، بحث کند ، به هم نزدیک شود ، فاصله دورتر بیشتر خواهد شد. هر چه فرد عقب نشینی کننده بیشتر به دفاع خود بپردازد و از این طریق از آزار و شکنجه وسواسی فرار کند ، هرچه بیشتر آزاردهنده با استفاده از روش هایی که در سازمان ذهنی او وجود دارد و باعث ترساندن شریک فاصله گیر می شود ، او را از این پوسته بیرون بکشد. استحکامات خود را در مورد عواطف عاطفی ناتوان خود تقویت می کند. به طور خلاصه ، هرچه آزار و شکنجه کننده بیشتر به در بسته بکوبد ، کمتر کسی که پشت آن پنهان شده است علائم زندگی را نشان می دهد. هر یک از زوجین ، بسته به نوع دلبستگی و توزیع قدرت بین خود ، بن بست خود را در رابطه ایجاد می کنند.

فرضیه های زیر در مورد چرخه منفی تعامل بین شرکا وجود دارد.

  1. واکنش هر یک از شرکا محرکی برای واکنش طرف مقابل است (انتقاد باعث تحریک جدایی می شود و جدایی حتی انتقاد بیشتر و غیره)
  2. رفتار شریک در چرخه های متقابل تکراری سازماندهی می شود.
  3. چرخه های منفی رفتار توسط احساسات ثانویه مانند عصبانیت ، سرزنش ، سردی ایجاد می شود. احساسات اولیه معمولاً پنهان می شوند ، اینها احساسات عمیق تری هستند ، مانند ترس از رها شدن ، درماندگی یا اشتیاق برای تماس و ارتباط. احساسات اولیه معمولاً از آگاهی حذف می شوند و صراحتا در تعامل شرکا نشان داده نمی شوند.
  4. چرخه منفی خود تقویت می شود و خروج از آن دشوار است.
  5. چرخه منفی باعث افزایش پریشانی می شود و عدم اطمینان دلبستگی را حفظ می کند.

توانایی ارتباط فرآیندها در یک جفت با یک یا دو نوع کلیشه ای از تعامل زناشویی به درک قابل پیش بینی بودن بن بست زناشویی کمک می کند ، زیرا رفتار دفاعی آنها در درگیری قابل پیش بینی است.

چرخه های فعل و انفعالات منفی

  • « آزار و اذیت - تعلیق " اساسی است گزینه های آن عبارتند از: تقاضا / فاصله ؛ شکایت / اعتراض ؛ انتقاد / تحجر. مشخصه این است که نقش "تعقیب کننده" معمولاً توسط یک زن انجام می شود و نقش "عقب نشینی" نیز توسط یک مرد انجام می شود. اما برعکس نیز اتفاق می افتد. در شرایطی که یک مرد در تعارض کلیشه ای آزار دهنده است ، ظاهری متفاوت از یک زن آزار و شکنجه دارد ، اغلب آزار و اذیت او با اجبار همراه است.
  • stalker چرخه واکنشی - عقب نشینی … این چرخه زمانی ظاهر می شود که وارونگی چرخه کلیشه ای رخ می دهد. به عنوان مثال ، زنی که مدتهاست همسر بیگانه خود را دنبال می کند ، تسلیم می شود و دیگر به دنبال پاسخ همسر خود نیست ، معشوقه ای پیدا می کند ، تحصیل می کند ، کودکان استفراغ می کنند ، همسر بیگانه هیچ کدام از اینها را نمی بیند. بالاخره زن می گوید که می رود. چنین زوجی که با چرخه واکنشی به درمان می آیند ، جایی که شوهر همسر خود را دنبال می کند ، سعی می کند از طلاق جلوگیری کند ، زن محتاط است ، به تمایل او برای او اعتماد نمی کند ، کنار می رود و از سرمایه گذاری در رابطه خودداری می کند. این چرخه منفی ، که در آن شوهر آزار و اذیت می کند و زن در این رابطه دخیل نیست ، برعکس کلیشه قبلی آنها است ، جایی که زن آزار و اذیت و شوهر دور بود.
  • « تعلیق - تعلیق ". در این کلیشه ، هر دو شریک از نظر احساسی دخیل نیستند و هر دو در درگیری کنار گذاشته می شوند. آنها از موضوعات متناقض اجتناب می کنند و تمایلی به بحث در مورد تناقضات ندارند. اغلب این شرکا متوجه می شوند که زندگی موازی دارند. به احتمال زیاد ، در ابتدا ، زن و شوهر کلیشه ای برای آزار و شکنجه داشتند - جدا شدن ، اما آزار و شکنجه "نرم" بود ، که به سرعت دستان خود را رها کرد و کنار کشید. یک گزینه دیگر زمانی است که تعقیب کننده "سوخته" و برنامه های نزدیک شدن به شریک خود را کنار گذاشت. فاصله او به معنای شروع یخ زدگی و فاصله گرفتن از رابطه است. این منجر به کاهش فاصله (گاهی بیماری زا) در روابط با کودکان ، دوستان ، همکاران می شود ، که روابط عاطفی نزدیک تری با آنها برقرار می کند تا با یک شریک.
  • چرخه "حمله-حمله". افزایش مداوم در تقویت در درگیری وجود دارد. این تشدید درگیری ها انحراف از الگوی ترک آزار و شکنجه است ، جایی که فرد کناره گیری شده ممکن است در موارد خاصی احساس تحریک کند و با عصبانیت منفجر شود. پس از رسوایی ، فرد خروج شده به زودی به موقعیت عقب نشینی شده خود باز می گردد تا زمانی که دوباره تحریک شود. اگر هر دو شریک دارای نوع دلبستگی مضطرب یا مبهم باشند ، رابطه آنها می تواند بسیار احساسی باشد. اما ، از آنجا که غیرممکن است که همیشه در فاصله بسیار نزدیک از ادغام باشید ، یکی از آنها ، در برهه ای از زمان ، اغلب نقش فردی را بازی می کند که در روابط کنار می رود. چنین چرخه هایی می توانند گزینه های متفاوتی برای پایان رسوایی داشته باشند. اگر "دو جنگجوی مساوی" با هم ملاقات کنند ، یک کشتار عظیم و متعاقب آن بیگانگی متقابل بدون تصمیم مورد توافق صورت می گیرد. اگر یکی از شرکا تمایل به تسلیم بیشتر و رضایت شریک خود داشته باشد ، در پایان رسوایی یک نوع راه حل برای شریک غالب تر بدون رضایت صادقانه دیگری وجود دارد. سازگارتر به سادگی با شریک قوی تر سازگار می شود و اغلب به طور ضمنی اقدام مشترک را خراب می کند.
  • چرخه های پیچیده … این چرخه ها با انواع حرکات شرکا مشخص می شوند و اغلب در نتیجه ضربه در خانواده والدین رخ می دهند. چرخه های پیچیده را می توان با الگوهای دلبستگی نامنظم در یک یا هر دو شریک مرتبط دانست. در این مورد ، اضطرابی که منجر به آزار و اذیت و اجتناب از تماس می شود همزمان و بسیار زیاد است. ترس دائمی از طرد شدن منجر به احساسات و واکنش های آشفته و غیرقابل پیش بینی می شود. نتیجه یک دنباله متقابل پیچیده و شدید از نظر احساسی است. به عنوان مثال ، شخصی برای صمیمیت تلاش می کند ، اما وقتی به آن می رسد ، از تماس فرار می کند یا حتی مدتی رابطه را قطع می کند. مثال بعدی زن با پشتکار رفتار می کند ، وادار به تسلیم و نذر عشق ابدی می شود - شوهر فاصله می گیرد - زن حمله را تشدید می کند - شوهر عقب نشینی می کند و سپس حمله می کند ، از خود دفاع می کند - هر دو کنار می روند - شوهر افسرده می شود ، شروع به نوشیدن می کند (برای چند روز) - زن سپس فاصله را کوتاه می کند - شوهر به تدریج ذوب می شود - زن و شوهر دوره کوتاهی از عشق را تجربه می کنند - و چرخه دوباره شروع می شود. اغلب می توانید موقعیتی را بیابید که یکی از شرکا پیشنهاد خاتمه رابطه را بدهد ، شخصاً چمدان ها را برای شریک زندگی جمع آوری کرده و مخفیانه امیدوار است که شریک او را ترک نکند ، بلکه برعکس ، احساسات و عشق قوی خود را نشان می دهد.

ادبیات

Bowlby J. Affection ، 2003

Bowlby J. ایجاد و گسستن روابط عاطفی ، 2004

جانسون ام.تمرین درمان ازدواج متمرکز بر احساسات

توصیه شده: