چگونه سناریوی مالی خود را تغییر دهیم

تصویری: چگونه سناریوی مالی خود را تغییر دهیم

تصویری: چگونه سناریوی مالی خود را تغییر دهیم
تصویری: عادت هایی که برای پولدار شدن باید ترک کنید !! 2024, آوریل
چگونه سناریوی مالی خود را تغییر دهیم
چگونه سناریوی مالی خود را تغییر دهیم
Anonim

امروزه آنها نه تنها برای درک خود یا بهبود روابط ، بلکه برای تغییر سناریوی مالی خود به روانشناس مراجعه می کنند.

سناریوی مالی یا پولی الگوی ناخودآگاه نگرش نسبت به پول و رفتار مالی است.

احتمالاً متوجه شده اید که تفکر یک فرد ثروتمند با یک فرد فقیر بسیار متفاوت است. مقالات ، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده است ، و فیلمهای آموزشی متعددی فیلمبرداری شده است. با این حال ، این مطالب نظری برای همه کار نمی کند. دلیل این امر سناریوی پولی ناخودآگاه است. و با همکاری با او می توانید وضعیت مالی خود را به میزان قابل توجهی بهبود بخشید. در اینجا من سعی می کنم دانش و طرح هایی را ارائه دهم که می توانید به تنهایی برای کار با سناریوی مالی خود تمرین کنید.

شما باید کار خود را با آنچه در حال حاضر در دسترس است ، یعنی عادات مالی خود ، آغاز کنید. مانند هر عادت دیگری ، عادات مالی می تواند خوب و بد باشد. برای اهداف مفید ، من شامل حفظ بودجه شخصی و (نه) خانواده ، ارزش گذاری پس اندازها و کفایت هزینه ها با استاندارد زندگی فعلی هستم. برای موارد مضر - موقعیت پایدار بدهکار ، هزینه های نامناسب ، سرمایه گذاری های بی فکر ، خرید چیزهای بی کیفیت. با موارد مفید ، همه چیز واضح است: حفظ بودجه به شما امکان می دهد امور مالی را کنترل کنید. خرید ارزهای پایدار مستلزم هزینه های هنگفت مستقل از نرخ ارز این ارزها است. کفایت هزینه ها به شما امکان می دهد بیشتر یا کمتر از حد انتظار هزینه نکنید. اما عادت های بد دشوارتر است. برای بسیاری ، آنها هنجار زندگی هستند و امتناع از آنها یا حداقل درک آسیب آنها آسان نخواهد بود.

برای مثال بدهی را در نظر بگیرید. من اغلب بهانه ای را از مشتریان بدهکار می شنوم: "اما همه جهان در بدهی زندگی می کنند ، در ایالات متحده همه چیز به اعتبار است - و هیچ چیز ، آنها زنده هستند." البته ، فقط ایالات متحده و اوکراین توسعه یافته - این دو تفاوت بزرگ اقتصادی هستند. اقتصادهای آنها قادر به تحمل بحران ها هستند و بانک ها ، در بیشتر موارد ، به طور منظم بخشی از قرارداد خود را انجام می دهند. و حتی با وجود ثبات نسبی آنها ، زندگی برای بدهکاران آسان نیست. به هر حال ، برای عدم پرداخت وام ، آنها بدون هیچ گونه مزاحمت از دارایی خود محروم می شوند.

اگر ما در مورد بدهی های کوچک صحبت کنیم (به عنوان مثال ، چند صد دلار از یک دوست و یک بدهی کوچک کوچک در کارت اعتباری) ، این برای شکل گیری روانشناسی بدهکار مضر است. روانشناسی بدهکار طرز تفکری است که در آن بدهی فرد به یک منطقه آسایش تبدیل می شود و هزینه های او در ابتدا بر تشکیل بدهی جدید متمرکز است. نوعی شکل منحرف از احساس قدرت مطلق من - "من می توانم آن را در بدهی تحمل کنم: یکی بیشتر ، یکی کمتر". این بدان معناست که فرد در معرض خطر "رشد بیش از حد" با بدهی های کوچک بسیار قرار دارد که در مجموع به یک پرداخت بزرگ و غیرقابل دسترسی می افزاید. علاوه بر این ، خطر از دست دادن اکثر دوستان شما به دلیل بدهی بسیار زیاد است.

با هزینه های ناکافی راحت تر می شود. معمولاً این عادت بد مالی در انتخاب هزینه های خانواده که در سطح مالی شما نیست ، بیان می شود. و این در مورد کت و شلوار تجاری با کیفیت بالا نیست ، که همه باید آن را داشته باشند. و در قهوه غیرقابل توجیه گران قیمت در هر استراحت ، فقط به این دلیل که همه آن را می نوشند. یا در سفرهای روزانه تاکسی با درآمد فعلی ناچیز. آشنا بنظر رسیدن؟ بیشتر اوقات ، این عادت با تمایل به مطابقت با همکاران ، دوستان یا تخیلات شما در مورد سطح مطلوب زندگی تقویت می شود. مهم این است که تلاش برای دستیابی به استاندارد بهتر زندگی را با هزینه هایی که با تصویر واقعی مالی مطابقت ندارد اشتباه نگیرید.

عادت دیگر از نظر مضرات بسیار نزدیک است - خرید کالاهای بی کیفیت در تلاش برای صرفه جویی در هزینه. ضرب المثل قدیمی "من آنقدر ثروتمند نیستم که چیزهای ارزان بخرم" به خاطر دارید؟ معنای آشکار این عبارت این است که یک کالای ارزان قیمت و بی کیفیت به زودی شکست می خورد.بنابراین ، ارزش ایجاد یک قانون را دارد: چیزهای مهم باید از کیفیت بالا و در عین حال قیمت مناسب برخوردار باشند. ارزان نیست. به عنوان مثال ، اگر این یک تکنیک ، لباس آخر هفته یا لوازم آرایشی است ، بهتر است مبلغ بیشتری پرداخت کنید تا چیزی که به سرعت خراب می شود یا به سلامتی آسیب می رساند. نیازی به خرید مارک های لوکس نیز نیست.

نکته مهم بعدی تله های مالی است. آنها اجتناب ناپذیر هستند ، اما ، به نظر من ، برخی هنوز ارزش آگاهی و اجتناب از آنها را دارند. به عنوان مثال ، سرمایه گذاری در پروژه های مشکوک (در مورد آنها نمی توانید پیش بینی کنید ، هیچ مهلت خاصی ندارید ، اطلاعات دقیق ندارید) ، وعده درآمد آسان و سریع (بله ، مردم هنوز هم به آن پایبند هستند) ، طرح های کلاهبرداری (جمع آوری کنندگان شبه ، "ارسال پیام کوتاه به یک شماره کوتاه" و غیره). برای اینکه در چنین تله ای قرار نگیرید ، سه قانون ساده را دنبال کنید: با منبع رسمی تماس بگیرید ، اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری را بررسی کنید ، به پول آسان اعتقاد نداشته باشید.

بنابراین ، سناریوی مالی یک برنامه ناخودآگاه از رفتار مالی است. ناخودآگاه زیرا از دوران کودکی در فرایند مشاهده رفتار مالی عزیزان به دست آمده است.

به عنوان مثال ، هنگامی که به مهد کودک می رفتید ، به شما آموختند که هر سیب و حتی اسباب بازی های مورد علاقه خود را به اشتراک بگذارید. از یک طرف ، این درست است. اما از طرف دیگر ، شما با این احساس پایدار مواجه شدید که چیزهای شما متعلق به شما نیست. علاوه بر این ، شما به دلیل دفاع از حقوق مالکیت ، شرمنده شده اید. در مورد حتی غم انگیزتر ، آنها گفتند: "اما پتیا هیچ چیز ندارد" ، و شما ، علاوه بر کینه ، شرم و عصبانیت ، احساس گناه نیز می کردید ، که فقط به آن واکنش نشان دادید. اگر به مالکیت شما احترام گذاشته شد ، شما فقط فردی با اخلاق بزرگ شده اید. اما در غیر این صورت ، این خطر را به ارث می برید که عادت به پس انداز کردن چیزهای کاملاً غیر ضروری را به ارث برده است. فقط به این دلیل که از دوران کودکی آنها یاد گرفتند که جمع آوری کنند ، در هر صورت ، آنها ناگهان می برند. و اگر ناگهان به خود اجازه بیشتری بدهید ، طیف وسیعی از احساسات ناخوشایند را احساس می کنید.

بعداً ، با انتقاد و آگاهی بیشتر در مورد واقعیت ، شروع به درونی کردن نگرش نسبت به پول عزیزان خود کردید. به عنوان مثال ، پدرم مدام می گفت که "همه چیز ما حاصل کار فوق العاده سخت من است" ، و مادرم پول را به چپ و راست خرج می کرد. قهرمان چنین موقعیتی می تواند سناریوی آموخته شده را به چند طریق بازی کند: اولی این است که فرد معتاد به کار شود ، سلامت خود را خراب کند و درعین حال درآمد را برای خود نگه ندارد. دومی این است که روی گردن یک فرد معتاد بنشیند و پولش را خرج کند. سومین کار این است که زیاد و سخت به ضرر خود کار کند و در عین حال درآمدهای نامناسب را خرج کند و بدهی ایجاد کند.

فیلمنامه نه تنها در سطح خانواده ، بلکه در سطح فرهنگی در روان تقویت می شود. تقریباً کل تاریخ مردم ما "ارباب" هستند ، و خود مردم برای یک سکه پشت خود را خم می کنند. اگر نماینده مردم چیز بیشتری داشته باشد ، یا از او سلب می شود (سیگار کشیدن و گرسنگی) ، یا رایج می شود (مزارع جمعی) ، یا به خودرو حسودی می کنند و با یک کلید خراش می دهند. از این رو سناریوی فرهنگی مربوطه: ثروتمند شدن شرم آور است ، خوب ساختن بیهوده است ، تقسیم کردن حیف است. به علاوه ، ترس برنامه ریزی شده ژنتیکی از شروع یک کسب و کار ، زیرا آنها می توانند از بین بروند ، خراب کنند یا شرمنده شوند.

گاهی اوقات فیلمنامه می تواند در دست اجرا شود. افرادی که دارای ذهن تحلیلی و مهارت های رهبری هستند ، حتی در محیط نامساعد ، می توانند پتانسیل ثروت را ایجاد کنند. این بدان معناست که نه به لطف ، بلکه با وجود. به عنوان مثال ، پسری از یتیم خانه ، عادت به دفاع از خود دارد و در مورد پس انداز و جمع آوری پول اطلاعات زیادی دارد. چنین پسری می تواند در آینده به یک کارآفرین موفق و خوش درآمد تبدیل شود. زیرا از دوران کودکی - برای خودش و علیه همه. با این حال ، افسوس ، این انتخاب آگاهانه او نیست ، بلکه به اصطلاح است. ضد سناریو - "هرچه دوست دارید ، فقط آن را دوست نداشته باشید."

هر دو سناریو و ضد سناریو فرایندهای ناخودآگاه هستند. یا با تشکر یا با وجود و هیچ یک از آنها سالم نیستند زیرا هیچ انتخاب یا گزینه ای باقی نمی گذارند.برای آگاهی بیشتر در زندگی مالی خود چه کاری می توانید انجام دهید؟ هنگامی که عادات و تله های مالی معمولی خود را برطرف کردید ، باید خودتان را جمع کنید و از قرض گرفتن ، خریدهای گران قیمت ، تاکسی (در صورت عدم توانایی مالی) دست بردارید. سپس باید بی اعتمادی سالم نسبت به الگوهای موفقیت آسان ایجاد شود. و گام بعدی شما کار با سناریوی مالی آموخته شده خواهد بود. انجام این کار در مطب روانشناس م moreثرتر است (خود مدل سناریو از تجزیه و تحلیل معاملاتی گرفته شده است ، بنابراین منطقی است که در این روش به دنبال روانشناس باشید).

اما راهی وجود دارد که در حال حاضر در اختیار شماست. یک تکه کاغذ بردارید و آن را به سه ستون تقسیم کنید. در مرحله اول ، نگرشها را درباره چیزها و پولهایی که می توانید پیگیری کنید ، بنویسید. شما می توانید آنها را با احساس مشخصه "باید" و "نباید" تشخیص دهید ، بدون درک منطقی دلیل این امر. به عنوان مثال ، "ثروتمند شدن بد است" ، "شما فقط برای زندگی باید درآمد کسب کنید" ، "آن را در حالی که می دهید" و غیره بگیرید.

در ستون دوم ، اقداماتی را که معمولاً برای پیروی از دستورالعمل ها انجام می دهید بنویسید (در مورد ماشین جدید به مادر خود نگویید ، چیزهای جدید نخرید ، چیزهای غیر ضروری را ذخیره کنید). در ستون سوم ، تجربیات و احساسات مربوط به خود را بنویسید (وقتی بیشتر از دیگران داشته باشید شرم آور است که از بین بردن آنها ترسناک است). سپس تجزیه و تحلیل کنید که کدام یک واقعاً برای شما مناسب است و کدام نامناسب و غیر ضروری به نظر می رسد. مازاد را می توان جداگانه نوشت و به طور مشابه به سه ستون تقسیم کرد ، فقط در اولین مورد تنظیم جدیدی وجود دارد: "من می توانم بیشتر هزینه کنم" ، "من همیشه می توانم آنچه را که دقیقاً به آن نیاز دارم بدست آورم" ، "من می توانم به دستاوردهای آنها افتخار کنید " ستون صحیح دوم به مکانیسم های جدید رفتاری می پردازد. به عنوان مثال ، 10 of از حقوق خود را برای تعطیلات تابستانی بعدی پس انداز کنید. یا شادی دستاوردهای خود را با عزیزان در میان بگذارید. ستون سوم بر احساسات دلپذیر مرتبط با رفتارهای جدید تمرکز می کند.

به منظور تقویت استراتژی های جدید و کارکرد م effectivelyثرتر ، منطقی است که مطالبی در مورد سواد مالی بخوانید ، در آموزش ها شرکت کنید و در صورت لزوم با روانشناسان مشورت کنید.

روانشناسی یک فرد ثروتمند فرض این اطمینان را دارد که جهان مملو از فرصت های کسب درآمد است و شما فقط باید جایگاه خود را پیدا کنید. این بسیار مهم است که شما با باورهای غلط در مورد سن ، مکان خود در جهان یا توانایی های خود ، پتانسیل خود را محدود نکنید. در هر زمان ، هر یک از شما می توانید زندگی خود را تغییر دهید. نه بلافاصله ، نه به سادگی و نه توسط خودم. اما مطمئناً می تواند. مهم نیست که در چه کشوری زندگی می کنید ، در چه خانواده ای زندگی می کنید ، اگر تمایل و آمادگی لازم برای توسعه ، تحصیل و پیشرفت در زمینه های مختلف را دارید.

نظم و انضباط شخصی ، عزت نفس و توسعه مستمر همراهان طبیعی شما در مسیر یک برنامه مالی جدید هستند.

توصیه شده: