زندگی "اینجا و اکنون" یک افسانه است

فهرست مطالب:

تصویری: زندگی "اینجا و اکنون" یک افسانه است

تصویری: زندگی "اینجا و اکنون" یک افسانه است
تصویری: محله - آب و هوای پلیور (شعر) 2024, مارس
زندگی "اینجا و اکنون" یک افسانه است
زندگی "اینجا و اکنون" یک افسانه است
Anonim

اگر مقاله ای را باز کرده اید و قبلاً با خشم فکر کرده اید: "چه مزخرفی؟!" - چون شما به این اصل احترام می گذارید ، بدین معناست که ما در یک طرف سنگرها هستیم! من نیز وقتی این اصل به درستی تفسیر می شود به آن احترام می گذارم. اما این همیشه صدق نمیکند.

تفسیری منحرف از این اصل با پرانتز به نظر می رسد: "اینجا و اکنون (بدون چشم انداز) زندگی کنید."

اما زندگی بدون چشم انداز یک اردوگاه کار اجباری است

اردوگاه کار اجباری

زمانی تحقیقات انجام شد که چشم انداز زندانیان در اردوگاه های کار اجباری برای "زنده ماندن تا پایان روز" کاهش یافته است. رنج بردند. هر روز. تقریباً هر دقیقه. و بدترین چیز این است که آنها نمی دانستند کی پایان می یابد و آیا به پایان می رسد. این وضعیت خشونت روزانه منجر به اصل لذت بردن از همه چیز ، هر چیزی ، امروز (یک تکه نان اضافی یا کمی کمک برای هم سلولی) می شود - فردا ممکن است نیاید.

درست و غلط "اینجا و هم اکنون"

اصل مشابه "اینجا و اکنون" چیز دیگری می گوید: در حال حاضر در آن تجربیات مرتبط باشید. این شامل چشم انداز فردا است ، بدون قربانی کردن وضعیت امروز!

در زمان ما ، انحراف اصل ، که در واقع آن را وارونه می کند ، ممکن است به این شکل باشد:

- من با مادرم دعوای وحشتناکی داشتم. او مخالف ازدواج من با ولاد است.

- اوه ، تو چی هستی! و تصور کنید که مادر فردا نخواهد بود [بخوانید: "ما یک روز زندگی می کنیم"]! برو باهاش آرایش کن! - گاهی اوقات بیشتر اضافه می کنید: - تا دیر نشده!

آیا احساس می کنید این فشار دلپذیر را بر احساس گناه خود گسترش می دهید؟ اصل واقعی "Z-I-S" در این داستان ، بیشتر بیان خشم ، عصبانیت ، درد ناشی از رد شدن مادر از انتخاب شریک زندگی و سایر احساسات است. درک منحرف می گوید: "احساسات خود را فراموش کنید! روابط از همه مهمتر است [حتی اگر فقط بر اساس احساس گناه و شرمساری باشد]!"

مردم روز گذشته

اگر زندگی چشم اندازی ندارد ، زندگی زندگی نیست ، بقا است. بله ، برای زنده ماندن ، ممکن است لازم باشد نوعی رابطه خشونت آمیز را حفظ کنیم - خواه ناخواه. هیچ صحبتی در مورد آزادی ، انتخاب ، لذت و لذت در روابط (و گاهی زندگی به طور کلی) وجود ندارد.

س Theال این است: آیا ما باید بر اساس اصول بقا در زمان صلح زندگی کنیم؟ هرکسی میتونه جواب خودش رو بده شخصاً ، گاهی اوقات از تماشای افرادی که می توانند در صلح و آرامش زندگی کنند ، بسیار ناامید می شوند. اینها می توانند افرادی با موقعیت بسیار بالا باشند ، که اغلب "خود را ساخته اند" ، می توانند ثروتمند باشند و ازدواج شادی داشته باشند (واقعاً خوشبخت ، و نه فقط "در جبهه" - در ظاهر برای مردم). در مقطعی ، آنها شروع به فرار کردند ، به عنوان مثال ، از فقر و در حال پیشرفت بزرگ هستند ، اما همچنان فقر و ترس را با خود حمل می کنند. اما این یک بحث جداگانه است.

این درست است که زندگی همه به گونه ای است که تقریباً در هر لحظه می تواند به طور تصادفی و غیرقابل پیش بینی به پایان برسد. اما بین قطع شدن توسط عوامل غیرقابل پیش بینی و قطع دیدگاه خود به تنهایی تفاوت وجود دارد. من فکر می کنم کسانی که این فرصت را برای خود باقی نمی گذارند (و البته دیگران را نیز منع می کنند) تا زمان حال را تجربه کنند ، آنها خود را به شرایط اردوگاه کار اجباری می رسانند: آنها خودشان زندگی امروز را قطع می کنند ، خودشان دیدگاه خود را پاک می کنند و خودشان "اینجا و اکنون" را پاک می کنند - احساسات جاری همیشه خوشایند نیستند (اما اگر شما به آنها دوره بدهید و آنها را سرکوب نکنید ، می توانند تغییر کنند).

من مطمئن هستم که "افراد روز آخر" ممکن است دلایلی برای این موضوع داشته باشند. به عنوان مثال ، در خانواده های سوء استفاده کنندگان بی رحمانه (تجاوزگران) ، کودکان هرگز نمی دانند کجا ، چه موقع و برای چه چیزی خواهند آمد. آنها یاد می گیرند که زنده بمانند و در برابر هر صدای خش خش واکنش نشان دهند تا "یک ضربه را از دست ندهند". متأسفانه ، با بزرگ شدن و تغییر زندگی و محیط زندگی خود ، ممکن است هنوز دائماً در آماده باش باشند. و البته ، آنها می خواهند از نکات مثبت بیشترین بهره را ببرند - اغلب آنها می خواهند بسیار بیشتر از آنچه که واقعاً می توانند از آنها دریافت کنند ، دریافت کنند.و لحظات منفی آنها به شدت برانگیخته می شوند و به آنها تصاویری بسیار وحشتناک تر از آنچه واقعاً هستند می دهند.

اگر امروز آخرین روز بود …

اگر امروز به عنوان آخرین روز زندگی می کردم ، یک بطری بوربون می بردم ، با دوست دخترم تماس می گرفتم و تا صبح مشروب می خوردم. اوه ، البته ، من می توانم تمام پول را خرج کنم و وام های باورنکردنی برای چیزهایی بگیرم که در آینده به آنها نیازی ندارم - بنابراین ، برای مراقبت از امروز.

و حالا تصور کنید اگر من هر روز مانند روز گذشته زندگی می کردم؟) در واقع ، من اینگونه می توانم "روز آخر" را نزدیک کنم ، درست است؟ و حتی اگر مرگ جسمی به زودی اتفاق بیفتد ، مرگ روانی و اجتماعی خود را منتظر نمی گذاشت.

زندگی "در آخرین روز" شامل برنامه های سختی است - برنامه های بقا ، که حداکثر سود را با حداقل هزینه تعیین می کند ، به ویژه ، برای مثال خاموش کردن وجدان. چنین رویکردی ما را برای لذتهای ساده و برای اتحاد آسان با مردم - بدون مرز ، بدون درک کامل خود در کنار دیگری - آماده می کند. بدون تلاشی که در یک زندگی سالم ، احساسی و با کیفیت ضروری است.

نتایج

"اینجا و اکنون" در مورد "نه فردا" نیست ، بلکه در مورد این واقعیت است که تجربیات فعلی مهم ترین آنها است ، افسردگی یا سرخوشی (بله ، تعدادی از افراد خود را از داشتن تجربیات مثبت منع می کنند!). در صورت وجود چشم انداز ، هر دو جایگزین می شوند. و اشکالی ندارد. این زندگی است - پویایی حالات و هر روز جدید "اینجا و اکنون".

اما حالتها تنها زمانی می توانند تغییر کنند که یک منبع سالم برای آنها یافت شود ، آزادی: "آب زیر سنگ ایستاده جریان نمی یابد." و مانند روز گذشته زندگی می کنیم ، قبل از هر چیز آن را از نظر روانی ، بلکه از نظر جسمی نیز به هم نزدیک می کنیم. ما روابط سالم ایجاد نمی کنیم ، روابط ناسالم را رها نمی کنیم ، می توانیم به اعتیاد یا اعمالی بپردازیم که به سادگی زندگی ما را خراب می کند … فردا.

آگاهی ما از حیوانات در این مورد متفاوت است - ما ساختار چشم انداز داریم ، که آنها ندارند (آنها فقط غرایز امروز را دارند). در مورد من ، محروم کردن خود از این امر به معنای محروم ساختن بخشی از انسانیت است.

بنابراین ، اگر امروز تنبل هستید ، به این فکر کنید که چه چیزی را بار می کنید و چگونه می توانید استراحت کنید. بر افکار غم انگیز غلبه کرده اید - چه چیزی منجر به آنها شد ، آیا می توانید برای کسی گریه کنید؟ آیا امروز احساس بسیار خوبی دارید؟ من پیشنهاد می کنم تسلیم این شادی شوید ، کسی را پیدا کنید که با آن شریک شوید! اصل "اگر امروز خوب است ، فردا بد خواهد بود" - مطمئناً برای کسانی که به آن اعتقاد دارند کار می کند و بنابراین فردا این "بد" را به دنیا می آورد ، بنابراین عجله نکنید که فردا با "بد" روبرو شوید و آن را به سمت خود بکشید. امروز.)

و اگر مایل به بحث در مورد فعلی خود "اینجا و اکنون" هستید ، درهای روان درمانی من باز است!)

توصیه شده: