مشتریانی که تغییرات را شبیه سازی می کنند

تصویری: مشتریانی که تغییرات را شبیه سازی می کنند

تصویری: مشتریانی که تغییرات را شبیه سازی می کنند
تصویری: عادت هایی که برای پولدار شدن باید ترک کنید !! 2024, آوریل
مشتریانی که تغییرات را شبیه سازی می کنند
مشتریانی که تغییرات را شبیه سازی می کنند
Anonim

با توجه به یادداشت های اخیر من در مورد منطقه راحتی و وابستگی ، نمی توانم داستان J. Kottler را در مورد مشتریانی که برای ایجاد توهم راه حل این مشکل ترجیح می دهند از یک درمانگر دیدن کنند ، با شما به اشتراک بگذارم. در واقعیت ما ، چنین جلساتی تنها به روان درمانی کوتاه مدت محدود می شود ، اما می تواند حتی در بین روان درمانگران با تجربه نیز باعث سرخوردگی شود.

در بین افرادی که به دلیل انفعال و مقاومت در برابر تغییر کار با آنها مشکل است ، مشتریان بیش از حد اجرایی برجسته می شوند. روان درمانگران اغلب آنها را نه به دلیل شیوه ارتباطی خاص (تمایل به تکرار و خسته کننده) ، بلکه به دلیل اشکال مقاومتی که از خود نشان می دهند ، مشکل می دانند. این افراد می توانند سالها تحت روان درمانی قرار بگیرند ، با جدیت در همه جلسات شرکت کنند ، همه توصیه های روان درمانگر را رعایت کنند ، اما فقط در طول جلسات. در خارج از دفتر ، این مشتریان به طور مشابه منفعلانه رفتار می کنند و سرسختانه در برابر تغییرات مقاومت می کنند. در مواجهه با چنین مشتری ، روان درمانگر به طور کلی شروع به شک می کند که حداقل یکی از بخشهای وی واقعاً در حال تغییر است ، به نظر می رسد که همه آنها با استعداد در حال تغییر هستند.

مراجعه کنندگان معتاد منفعل و نیازمند توجه خاص ، اغلب نمی دانند که چه تاثیری بر روان درمانگران خود می گذارند. تنها و در رنج ، گاهی اوقات بیش از حد ، آنها درمانگران خود را به عنوان منبع بی پایان حمایت می بینند. چنین مشتریانی مدعی توجه غیرقابل تقسیم هستند ، اگرچه خودشان اغلب خود را تکرار می کنند و کاری برای تغییر نمی کنند. در حقیقت ، آنها برای تغییر تلاش نمی کنند ، آنها از وضعیت موجود کاملاً راضی هستند. با این حال ، این مشتریان دوست دارند از درماندگی خود شکایت کنند. آنها آماده هستند که دیگران را به خاطر شکست های خود سرزنش کنند و سالهاست که برای بازگو کردن همان داستانها به ما مراجعه می کنند ، با اطمینان کامل که به آنها گوش داده می شود.

بانی یکی از شیرین ترین ، مهربان ترین و شیرین ترین موجوداتی است که از کار کردن با او لذت برده ام. او ظاهر جذابی دارد ، خوب صحبت می کند و همچنین صادق است. در طول چند سالی که با او کار کردیم ، او حتی یک جلسه را از دست نداد. من به لبخند تابناکش عادت کرده ام. علاوه بر این ، به نظر می رسد او از من به خاطر کمک و حمایت من بسیار سپاسگزار است و با اشتیاق از موفقیت های خود در طول سالهای ارتباط ما با او صحبت می کند. از قضا بانی یکی از سخت ترین مشتریان من است.

چگونه ، شما فقط تعجب می کنید ، آیا چنین موجود ناز می تواند به عنوان منبع ناامیدی مداوم عمل کند؟ یک رواندرمانگر چه چیز دیگری می تواند در خواب ببیند؟ مراجعه کننده به قدری متعهد به رشد شخصی است و چنان فعال در جلسات شرکت می کند که می تواند به سایر مراجعین در مورد آداب معاشرت و مشاوره در مورد رفتار صحیح در طول روان درمانی مراجعه کند. با این وجود ، با همه لبخندهایش ، گشودگی ظاهری و تمایل آشکار برای کنار آمدن با مشکلاتش ، بونی مستعد نابودی خود در شکل بسیار شیطانی خود است و در برابر تمام وسایلی که اختراع می کنم مقاوم است.

از اولین ملاقات ما ، بانی با مردی که می گوید دوستش دارد ، ملاقات کرده است. این ارتباط رنجهای زیادی برای او (و من) ایجاد می کند. مایکل به دلیل این که به طور کلی به معنای پذیرفته شده کلمه شرور نیست ، با این وجود ، چیزهای زیادی را برای دلخواه باقی می گذارد. در واقع ، او زنان را دوست ندارد ، اگرچه بیش از دیگران به بانی اهمیت می دهد ، که نمی توان از رفتار او گفت. بله ، مایکل ظاهراً قادر به مراقبت از خود نیست ، او هرگز روابط نزدیکی با افراد دیگر نداشته است. با وجود تمام تلاش هایش ، و گاهی اوقات واقعاً سعی می کند به بانی نزدیک شود ، او را فقط از خود دور می کند. برای اطلاع: مایکل خود هرگز در مورد روان درمانی تصمیم نمی گیرد. در طول چندین سال ، بانی و مایکل دو بار نامزد شدند و تعداد دفعات یکسانی از هم جدا شدند.هر زمان که به نظر می رسید که بانی بالاخره از او جدا می شود ، بلافاصله همه چیز را از نو شروع می کند.

از آنجا که آشنایی من با بانی مدتها بود ، من تمام روشهای مداخله ای را که برایم شناخته شده بود ، امتحان کرده ام. من و او اگزیستانسیالیسم و روانکاوی را پشت سر گذاشتیم ، دلایل پایبندی او به چنین رابطه ای را فاش کردیم ، موازی های آشکاری با سرنوشت والدینش نشان داد. با استفاده از یک رویکرد شناختی-رفتاری ، سعی کردم او را وادار کنم که از منظری جدید به وضعیت خود نگاه کند. مشتری به همه مداخلات من پاسخ می داد ، اما فقط در طول جلسات ، اما در زندگی او به شیوه قبلی رفتار می کرد. "بله ، من می دانم که او همتای من نیست. من آگاه هستم که این رابطه هرگز آنچه را که می خواهم به من نخواهد داد. اما من نمی توانم او را رها کنم ، گرچه من واقعاً تلاش می کنم."

این مورد فرصتی عالی برای مداخله متناقض بود. من به او توصیه کردم تا جایی که ممکن است مایکل را ببیند ، و وقتی او دوباره از بی حوصلگی او شکایت کرد ، من از او دفاع کردم. من می توانم ده ها مداخله دیگر را لیست کنم ، که بانی در ابتدا به خوبی به آنها پاسخ داد. مدتی بعد ، او دوباره قدیمی را برداشت. یک روز ، با ناامیدی ، به او پیشنهاد کردم که برای مدتی روان درمانی را متوقف کند ، که او مانند همیشه به راحتی موافقت کرد.

یک سال بعد ، او دوباره در مقابل من ظاهر شد ، حتی بیشتر مصمم بود که با مایکل یکبار برای همیشه قطع رابطه کند. این بار من موافقت کردم که با او کار کنم به شرطی که در مورد مایکل صحبت نکند. ما حق داریم در مورد سایر موضوعات بحث کنیم. در ابتدا ، همه چیز خوب پیش رفت ، فقط به این دلیل که ما به مشکلی که مخصوصاً برای او ناراحت کننده بود ، اشاره نکردیم.

من این مورد را با بسیاری از همکارانم در میان گذاشته ام. هر یک مفروضات خود را بیان کردند ، و من مطمئن هستم که شما با برخی از آنها موافق هستید. بانی تمایل دارد یک مشتری وفادار باشد. او از روند روان درمانی بسیار خوشش می آید. علاوه بر این ، او متوجه می شود که علاقه ای به تغییر برخی جنبه های زندگی خود ندارد. در مورد من ، من به سختی می توانم با این واقعیت کنار بیایم که باید با مشتری کار کنم که ترجیح می دهد بدون هیچ گونه اقدام واقعی در مسیر تغییر صحبت کند.

جفری ا. کوتلر. درمانگر مکمل. درمان شفقت آمیز: کار با مراجعین دشوار. سان فرانسیسکو: جوسی باس 1991 (ترانه سرا)

توصیه شده: