2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اصطلاح "تدبر" توسط همکار آمریکایی ما پیتر رالستون ابداع شد. کار رالستون شامل درک مکانیک نحوه عملکرد آگاهی در بدن انسان است. وقتی فهمیدیم که چرا و چرا احساسات داریم ، می توانیم تعامل استراتژیک با آنها را بیاموزیم و تجربه زندگی خود را آگاهانه ایجاد کنیم. به عبارت دیگر ، روشهای این مرد شگفت انگیز به شما امکان می دهد زندگی را به دست خود بگیرید
به عنوان مثال ، رالستون به مردم کمک می کند ببینند که ما خودمان همه احساسات را ایجاد می کنیم. به رسمیت شناختن مکانیسم های ناخودآگاه که واکنش های احساسی را ایجاد و تحریک می کند برای تغییر تجربه زندگی ما بسیار مهم است. قایق قربانی را ترک می کنیم و سوار یک کشتی لاکچری می شویم و به عنوان ناخدای کشتی جایگاه مناسب خود را می گیریم.
روش اصلی رالستون برای مقابله با احساسات ، تفکر است. من تصور می کنم که اکثر خوانندگان این منبع در زمینه کار روانشناسی زرنگ هستند و مشتاق کشف جهان درونی خود هستند. خوشحالم که تدبیری ارائه می دهم - برای همکاران باتجربه ام ، احتمالاً با تکنیک هایی که با آنها آشنایی دارند همپوشانی دارد ، یا به نوعی به نظر می رسد تنوع برخی از آنها باشد ، بنابراین از شما می خواهم که با چنین توصیفی با دوستانه برخورد کنید. ، احتمالاً ، زرادخانه ابزارهای موجود را با درک جدیدی پیدا کنید …
تفکر با شناسایی احساسات ناخواسته آغاز می شود - احساساتی که باعث ناراحتی می شوند. اول از همه ، شما باید روی این احساس تمرکز کنید. اگر اکنون این اتفاق نمی افتد ، باید آن را در حافظه خود زنده کنید - تا آنجا که ممکن است.
حالا شما نیاز دارید نفوذ کردن این احساس. تا آنجا که ممکن است آن را کلی نگر احساس کنید ، آگاهی را در آن حل کنید بگذارید تمام توجه شما را به خود جلب کند. در حالی که تمرکز خود را بر روی این احساس حفظ می کنید ، از خود بپرسید: چرا من این احساس را دارم؟ زیر همه اینها چیست؟
به عنوان مثال ، من حسی را که گهگاه به من دست می دهد ، ذکر می کنم - اضطرابی که هرگاه نامه مهمی ارسال می کنم به وجود می آید. برای شروع ، من قصد دارم تا آنجا که ممکن است نگرانی خود را برطرف کنم. در اینجا مهم است که توسط ارتباطات یا تلاش برای مقابله با احساس ، تغییر آن ، منحرف نشوید. من تا زمانی که لازم باشد احساس می کنم ، ذهنم را به خط منحصر به فرد او در تجربه خود هدایت می کنم و هر از گاهی مطمئن می شوم که ذهن به کار خود نمی پردازد.
به محض اینکه احساس کردم که توانستم احساس اضطراب خود را احساس کنم ، از خودم می پرسم: زیر همه اینها چیست؟ به عبارت دیگر ، چه چیزی زیر نگرانی من قرار دارد؟ نگرانی من به من چه می گوید؟ من واقعاً سعی دارم با نگرانی چه چیزی را بیان کنم؟ مهم این است که تسلیم وسوسه پنهان شدن در استدلال نشوید: تفکر یک تمرین فکری نیست و همچنین تلاشی برای یافتن پاسخ شفاهی یا حفظی نیست. صداقت در اینجا مهم است ، توانایی ماندن در احساسات واقعی خود در لحظه ، تلاش برای یافتن علت اصلی که باعث ایجاد احساس در شما می شود.
در مورد اضطراب ، ممکن است در برخی مواقع به من بگوید که نگرانی من نوعی ترس است. می ترسم که در نامه اشتباه کرده باشم و ناتوان تلقی شوم. در حال حاضر ، ترس از بی کفایتی عمیق ترین و واقعی ترین دلیل اضطراب من برای من است. اما من روی این موضوع متمرکز نخواهم شد و سعی خواهم کرد که بیشتر پیشرفت کنم. از خودم می پرسم: اگر من ناتوان هستم ، این برای من چه معنایی دارد؟ شاید در اینجا بفهمم که در مورد من ، بی کفایتی برابر با فقدان عشق است. اگر اشتباه کنم ، طرف مقابل عشق خود را از من می گیرد ، مرا ترک می کند. می ترسم عشق مخاطب من با توانایی من در درست بودن ، انتخاب درست و درست رفتار کردن مرتبط باشد. بنابراین ، با یک اشتباه ، احساس می کنم که خطر از دست دادن عشق او را دارم.
در روانشناسی مدرن ، مرسوم است که کشفیات چنین طرحی را با آسیب های دوران کودکی مرتبط کنید - ممکن است در اینجا این مورد وجود داشته باشد ، اما شخصاً متوجه می شوم که اگر آسیب ها یک بار کار شده باشند ، و ارتباط بین آنها و تجربه واقعی برقرار شده باشد ، فرد در فرایند تفکر به تجربیات دوران کودکی می رسد. مانور غیر ضروری. هدف از تدبر ، تعیین است فرض که احساسات را فعال می کند این احساس ، به نوبه خود ، واکنشی در قالب عمل ایجاد می کند - من می نشینم تا نگران شوم ، شروع به منطق کنم ، انگشت خود را در معبدم بچرخانم ، به خودم بگویم که همه چیز در ذهن من است. اینها همه روشهای پاسخگویی است. اگر مشاهده کنم که دائماً درگیر آنها هستم و این باعث ناراحتی من می شود ، در مواجهه با شرایط ناتوانم می کند و ترجیح می دهم واکنش متفاوتی نشان دهم ، از طریق تفکر قدرت تغییر تجربه خود را به دست می آورم. من درک می کنم که ساختار مفهومی ای که من آن را "من" ، "شخصیت خودم" می نامم ، بر تجربه من حاکم است و پاسخ های احساسی را در تلاش برای محافظت از خود ایجاد می کند.
وظیفه تعمق ، کشف فرض اولیه است که واکنش های من را برانگیخته است. تنها با کشف این فرض می توانم رفتار خود را درک کنم. با درک اینکه ریشه نگرانی من ترس از دست دادن عشق شخص دیگری است ، عمیق تر می شوم و متوجه می شوم که معتقدم اساساً مورد بی مهری قرار گرفته ام. و اگر دوست نداشته باشم ، احساس بدی دارم ، ساختگی ، جعلی. یعنی من لیاقت زندگی کردن را ندارم.
بنابراین ، من دریافتم که اشتباه کردن توسط ذهن من به عنوان راهی مستقیم به مرگ من ، هرچقدر هم که غیر منطقی به نظر برسد ، تفسیر می شود. در کتاب جهل ، پیتر رالستون تأکید می کند که لازم نیست زنجیره ها منطقی به نظر برسند - در بیشتر موارد ، غیر منطقی بودن آنها برای ذهن آشکار خواهد بود. این نباید مانع از پذیرش صحت اتصال شود.
اساساً ، همه احساسات برای محافظت از حس هویت فرد ایجاد می شود - "من". در داخل ، ما یک جهل عمیق از آنچه هستیم ، احساس می کنیم. ما گمان می کنیم که همه فعالیت های مفهومی که هنگام بیان کلمه "من" به آنها اشاره می کنیم ماهیت واقعی ما را منعکس نمی کند. با این وجود ، غریزه "بقای خود" ما را مجبور به حفظ و حفظ ساختار "من" می کند. رنج زمانی رخ می دهد که ما با ساختار "من" همذات پنداری کنیم ، نه در واقعیت. به عبارت دیگر ، ما زمانی رنج می بریم که فکر می کنیم آن چیزی که هستیم نیستیم.
آگاهی از مفروضات رانندگی ما ، که در تفکر به دست می آید ، ناخودآگاه را هوشیار می کند - و ما فقط می توانیم با آنچه که آگاه است کار کنیم. هر روانشناسی می داند چگونه با باورهای غلط کار کند. ترفند این است که از آشناترین باورهای خود (به عنوان مثال ، من فردی جداگانه هستم یا جهان عینی جدا از من وجود دارد) دقیقاً به عنوان باورها آگاه شویم و نه به عنوان واقعیتهای واقعیت.
توصیه شده:
"مستقل" و "آموزش خانگی" - علت اختلالات روان تنی یا پیامد آن؟
با مطرح کردن این س ،ال ، بلافاصله رزرو می کنم که کار آزاد برای کار آزاد متفاوت است (مانند تحصیل در خانه) و ما در مورد موارد نادری صحبت نمی کنیم که شخصی در سراسر جهان سفر می کند و با تعداد زیادی از مردم ارتباط برقرار می کند ، بلکه در مورد موارد رایج امروزه صحبت می کنیم.
یک مهارت اساسی در تأمل
بازتاب عبارت است از توانایی آگاهی از وضعیت خود ، آگاهی از علل ، عوامل و شرایطی که بر وضعیت تأثیر می گذارد. این توانایی برای نگاه از بیرون به خود ، بدون آن نمی توان هوش هیجانی خود را توسعه داد ، فقط می توانید در این مبحث دانشمندتر شوید. بازتاب خود شامل نمی شود.
اندکی تأمل در مورد کافکا
در حال حاضر ، عصر من مملو از مالیخولیای عاشقانه است ، با یادداشت های دما و گلو درد ، یک فنجان چای داغ و با رایحه دلپذیر قدرت بیشتری می بخشد ، و یک روسری ، که توسط یکی از عزیزانم ارائه شده است ، گردنم را به آرامی در آغوش می گیرد ، با ارائه آرامش کامل و احساس لطافت که ما روی این هدیه سرمایه گذاری کردیم.
تاریخ اول: قوانین تاریخ اول از روانشناس خانواده
اولین قرار: وقتی نوبت به اولین قرارها در طول آموزش یا سخنرانی های عمومی می رسد ، معمولاً پنج سوال متداول مطرح می شود: - آیا نوشیدن الکل در اولین قرارها درست است؟ - چقدر می توان برای یک دختر هزینه کرد؟ / یک مرد باید در چه سطحی هزینه کند؟ - زمان مناسب برای شروع رابطه جنسی کی است؟ - آیا باید بهتر / بدتر از آنچه هستید به نظر برسید؟ - آیا باید از یک شریک رابطه احتمالی در مورد زندگی او سوال کنید یا نه؟ آیا باید حقیقت را در مورد خودم بگویم؟ از دیدگاه روانشناس ، پاسخ
بیمار شوید یا اندکی تأمل در روابط سمی (از چرخه "درمانگر بدون ماسک")
من طبیعتاً ایده آلیست هستم. شاید این هنوز یک بحران جوانی است که من را به یاد خودم می اندازد ، یا شاید برای من راحت تر است ، یا … اما مهم نیست که چرا اینطور است ، برای من مهم است که با این ایده آرمانی وارد رابطه شوم و آنها را بسازم . اما این هم بد نیست.