2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اضطراب چسبنده و چسبنده است. او می تواند روی شانه های خود بپرد ، گردن را با پوکی استخوان گرفته و گلو را مچاله کند.
اگر به اضطراب توجه نمی کنید ، از خود مراقبت نکنید ، در این صورت اضطراب می تواند به وحشت تبدیل شود. ضربه و استرس می توانند زغال چوب را اضافه کنند ، و در نتیجه ، وحشت در دفاع نفوذ می کند و مطمئناً به برخی فرایندهای داخلی می چسبد.
اغلب اینها عبارتند از:
- تپش قلب؛
- نفس کشیدن؛
- فشار.
در این حالت ، یک حمله وحشت کلاسیک رخ می دهد. البته ، چیز کمی خوشایند است ، اما همانطور که پزشکان آمبولانس می گویند ، "هنوز هیچ کس از این مورد فوت نکرده است." من چندان خوش بین نخواهم بود ، زیرا برای بسیاری از PA ها پایان یک زندگی سالم است.
به ندرت ، وحشت به موارد زیر می چسبد:
- تعادل ؛
- قورت دادن.
به سرگیجه مکرر ، سردرد ، لرزش و سوپ خرد شده سلام کنید. در چنین گونه هایی ، اولین حمله روشن وجود دارد که به دنبال آن کنترل شبانه روزی انجام می شود.
مشکلات بلع می تواند بهزیستی فرد را به شدت تضعیف کند. غذای آسیاب شده بدن را به خوبی اشباع نمی کند و لذت نمی آورد. مشکلات بلع ، مصرف دارو را تقریباً غیرممکن می کند. این قطعاً یک اختلال خوردن نیست ، اما به شیوه ای مشابه ناتوان کننده است.
حتی در موارد کمتر ، وحشت اختلال ایجاد می کند:
- گوارش؛
- ادرار کردن ؛
- نعوظ
اینها IBS (سندرم روده ناراحت) و OAB (مثانه بیش فعال) هستند. در این موارد ، فرد حتی شک نمی کند که دلایل روان و روانشناس پس از بسیاری از پزشکان و معاینات ظاهر می شود.
از همه بدتر ، IBS و OAB حرکت و ارتباط فرد را به شدت محدود می کند ، که به سرعت منجر به انزوا و از دست دادن عملکرد می شود.
وقتی وحشت به نعوظ می چسبد ، عزت نفس مرد را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و درمان را با احساس شرمندگی پیچیده می کند.
به نظر می رسد علائم بسیار متفاوت است ، اما علل ظاهر و اصول وجود این اختلال همیشه مشابه هستند!
بدن انسان پیچیده است و مغز خود ما می تواند به چیزهای زیادی بچسبد و سپس با آن در کلینیک ها بچرخد و خود را در گوگل جستجو کند. بپرسید مغز چطور است؟
بله ، این مغز ماست که این کار را می کند! اضطراب و وحشت ابزار او برای جنگ با بدن است. هرچند ممکن است متناقض به نظر برسد ، اما روان ما اغلب با بدن ما در حال جنگ است.
نفس مانند یک اشغالگر رفتار می کند و سعی می کند کل فرد را کنترل کند و در درجه اول تجاوز را زیر نظر دارد و ممنوع می کند. "خشم خطرناک است - می تواند مرا تنها بگذارد!" اما بزرگسالان نباید از تنهایی بترسند و مرگ درست است!
اینجاست که پاسخ اضطراب ، ترس و وحشت نهفته است. همه اینها بازگشت به تجاوز ممنوع است. و اگر علائم خود را در این فهرست معجزه دیدید ، وقت آن است که با یک روانشناس مشورت کرده و در آنجا عصبانی شوید. به هر حال عصبانی بودن سالم و سالم است!
توصیه شده:
5 نشانه اضطراب شما - افزایش علائم اضطراب - اضطراب - اضطراب
آیا می دانید که به دلیل اضطراب است که احساس خوشبختی نمی کنید؟ این احساس مصرف کننده است که شما را از حضور در اینجا و اکنون ، لذت بردن از زندگی ، سلب انرژی و قدرت ، جلوگیری از لذت بردن از بزرگترین خرید یا مهمترین رویداد زندگی باز می دارد. در زیر 5 نشانه وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید اضطراب خود را تعیین کنید.
چگونه از انتقاد از خود دست بردارید و حمایت خود را شروع کنید؟ و چرا درمانگر نمی تواند به شما بگوید که چقدر سریع می تواند به شما کمک کند؟
عادت به انتقاد از خود یکی از مخرب ترین عادات برای رفاه افراد است. برای رفاه داخلی ، قبل از هر چیز. در ظاهر ، یک فرد می تواند خوب و حتی موفق به نظر برسد. و در درون - احساس عدم وجودی که نمی تواند با زندگی خود کنار بیاید. متأسفانه ، این یک اتفاق نادر نیست.
کودک نامرئی: چه چیزی می تواند برای تنهایی در دوران کودکی خطرناک باشد؟
یک کودک تنها یک طعمه آسان برای کودکان ، فرقه پرستان و فروشندگان مواد مخدر است. به هر حال ، اگر نتوانید یک شرکت خوب بدست آورید ، می توانید به یک شرکت بد برسید. من هیچ دوستی ندارم .. "مامان ، من نمی خواهم به مدرسه بروم. هیچکس آنجا با من دوست نیست.
آنچه یک روانشناس می تواند و نمی تواند در مدت 1 ساعت با شما انجام دهد. و چرا
"به من بگویید ، آیا در صورت وجود روان پریشی - پسوریازیس ، انجام 1 مشاوره روانشناختی منطقی است" ، "چند قرص جادویی را توصیه کنید تا همه چیز درست شود" … "لطفاً در مورد من چیزی به من بگویید." اینها درخواست های واقعی افرادی است که قبلاً نمی شناختم.
چه چیزی می تواند مانع از درآمد افراد ساده و صادق شود؟
زمان سخت مالی بر دسته های جمعیت تأثیر می گذارد. از یک سو ، زمان مناسب برای بحث در مورد چنین موضوعاتی مناسب نیست ، مردم به نحوی خانواده های خود را تغذیه می کنند ، و از سوی دیگر ، این همان چیزی است که در این دوران نوع دوستی در کار و ترس از دست دادن ، هر چند نه چندان خوشایند ، اما مکانهای کاملاً "