وقتی شوهرت خودشیفته است

تصویری: وقتی شوهرت خودشیفته است

تصویری: وقتی شوهرت خودشیفته است
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, آوریل
وقتی شوهرت خودشیفته است
وقتی شوهرت خودشیفته است
Anonim

شوهر سابقم صبح به من گفت: گوش کن ، من از خواندن چه نامزد گرم و احساسی فوق العاده ای خسته شده ام. شما 15 سال با من زندگی کردید. از قبل بنویسید که من چقدر فوق العاده ، سرد و غیر اصولی هستم ».

البته من از چنین واکنشی کمی شگفت زده شدم ، اما نمی توانستم رد کنم. اگر بخواهیم بنویسیم ، حقیقت - از جمله این واقعیت که شما می توانید با چنین شخصی کاملاً خوشبخت زندگی کنید. نکته اصلی این است که قوانین بازی را بدانید. اگر شخص دیگری نکات محتاطانه مرا رعایت کرده باشد ، شوهر سابقم ، یک خودشیفته بسیار کاربردی ، واقعاً فوق العاده ، سرد و غیر اصولی است.

از نظر علمی ، وی در جایی بین آستانه تعاریف "شخصیت سطح روان رنجورخونی با ویژگی های خودشیفتگی" و آنچه کرنبرگ آن را خودشیفتگی پاتولوژیک نامید ، قرار دارد. من وارد جنگل علمی نمی شوم و نمی نویسم که این از نظر روابط چیست. اما برای شروع ، با این وجود ، مفاهیم اساسی را برای کسانی که اصلاً در این موضوع نیستند ، بیان می کنم.

معمولاً 4 نوع و 6 زیرگروه خودشیفتگی وجود دارد (در همه متون من توسط آثار کرنبرگ ، کوهوت ، میلون و گرین هدایت می شوم).

انواع:

- یک خودشیفته کلاسیک - بسیار کاربردی ، از نظر اجتماعی ، مفتخر به دستاوردهای خود (کاملاً واقعی) (معمولاً در تجارت و در موقعیت های رسمی) ، از نظر احساسی ایمن ، قادر به بازتاب و حفظ روابط ، اما در عین حال آشکارا به دنبال شناخت عمومی ، تلاش است بالاتر رفتن از دیگران ، نیازمند تأیید دائمی منحصر به فرد بودن ، بازگشت را تحمل نمی کند و نمی تواند زندگی را بدون قدرت و موفقیت تصور کند.

- یک خودشیفته آسیب پذیر - یک نوع ضعیف ، ناپایدار ، جبران کننده ، مستعد شرمندگی (نباید با وجدان اشتباه گرفته شود!) ، به دنبال پنهان شدن در پرتوهای جلال نماینده قوی تر ، برجستگی خاکستری ، اجتناب از تبلیغات ، اما درک نیاز خود برای جلب توجه از طریق دستکاری های پنهان

- یک خودشیفته اجتماعی - یک نوع دوست و بشردوست ، که میهن پرستی ، پایبندی به اصول اخلاقی بالا ، تلاش برای شهرت از طریق کار اجتماعی و حمایت از پروژه های مهم اجتماعی را نشان می دهد. در عین حال ، او یک مالک و یک شخص حسود است که به رسمیت شناختن شایستگی ها و نزدیکی خود به قدرت دولتی اهمیت زیادی می دهد.

- گل نرگس شیطانی - آنچه فکر می کردید. دستکاری کنندگان سمی که عاشق دعوا و سوء استفاده از دیگران برای سود و لذت هستند. بی رحم ، فریبکار ، موذی و پرخاشگر ، نزدیک به بیماران روانی ، زیرا آنها اجتماعی هستند و احساس پشیمانی نمی کنند.

زیر انواع:

- باز / پنهان - بسته به روش های انتخاب شده برای بدست آوردن مورد نظر. خودشیفته های کلاسیک و اجتماعی همیشه ذهن باز دارند. افراد آسیب پذیر به طور سنتی منفعل-پرخاشگر هستند. افراد شرور بر اساس شرایط عمل می کنند و اغلب غیرقابل پیش بینی هستند.

- جسمی / مغزی - بسته به این که فرد خودشیفته بیشتر به کدام قسمت از شخصیت خود اهمیت می دهد. افراد جسمانی به ظاهر اهمیت زیادی می دهند. افراد مغزی به هوش متکی هستند. شرکا همچنین از منظر دکوراسیون خارجی (دارایی گرانبها) یا به عنوان یک همراه ، از نظر ذهنی و روحی نزدیک (هرگز با خود برابر نیستند). هر نوع آن می تواند جسمانی و مغزی باشد یا حتی مخلوط باشد.

- وارونه / سادیستی - یک دسته خاص که فقط به خودشیفته های آسیب پذیر و شرور اشاره دارد. نوع آسیب پذیر همیشه پنهان و وارونه است - به دنبال پیوستن به گله خود و تغذیه تحت پوشش همکاران قوی تر و نمایشی تر است. این افراد به نظرات دیگران بسیار وابسته هستند ، در دوران کودکی آنها رانده شده و مورد زورگویی قرار گرفته بودند ، در بزرگسالی همچنان از عقده قربانی رنج می برند. شخصیت های سادیستی کینه توز اغلب آشکارا اجتماعی نیستند و مستعد انحراف جنسی هستند ، زیرا از درد و ناراحتی دیگران لذت می برند.

به یک معنا ، من خوش شانس بودم ، زیرا شوهرم یک خودشیفته کلاسیک باز است که تمایل واضحی به زیرگونه مغزی دارد ، اما در عین حال از تظاهرات جسمانی خودداری نمی کند. مرد میانسال خوش تیپ ، خوش تیپ ، موفق ، با قدرت و رفاه مالی سرمایه گذاری کرده است. در حقیقت ، هزاران عدد از آنها در سراسر جهان وجود دارد. این افراد بازی های قدرتی را می پسندند ، یک کد شرافت خاصی را رعایت می کنند ، سعی می کنند از بی شرمی کامل اجتناب کنند و سعی می کنند خود را نه تنها با اعضای اسباب بازی (خط کشی) در قالب قایق بادبانی ، هواپیما و ماشین ، بلکه از نظر میزان توسعه و دخالت در سرنوشت جامعه جهانی. بنابراین زندگی با چنین فردی چه احساسی دارد؟

1) رعایت موافقت نامه ها. قوانین خاصی برای بازی وجود دارد که از قبل مذاکره می شود. کسی می تواند درباره آنها در ساحل بحث کند. کسی فرمول آنها را به صورت تجربی استنباط می کند. هرگونه تخلف هزینه ای در زیر نور آفتاب خواهد داشت. در رابطه با خودشیفته جایی برای تکبر و دستکاری وجود ندارد. با این وجود ، شما نمی توانید به صورت رو در رو با او بازی کنید. فقط نهایت صداقت ، وضوح تفکر ، خرد و میزان تسلیم است. اگر فرد خودشیفته به دلیل منحصر به فرد بودن خود احساس خطر نمی کند ، در سایر زمینه های زندگی مشترک شما یک کارتن کارتن کامل خواهید داشت.

2) اگر شریک خودشیفته می خواهد بیش از یک جام در قفسه یا یک عروسک زیبا در اسکورت باشد ، باید کارهای خود را انجام دهد و با کار خود به موفقیت برسد. سپس (شاید) خودشیفته به او افتخار می کند و حق برخی از مشارکت ها را به رسمیت می شناسد. در موارد دیگر ، کنسروها (حتی زنده) به محض پایان تاریخ انقضا دور ریخته می شوند.

3) تنها یک نفر می تواند شخص اصلی چنین رابطه ای باشد. هیچ توهمی در مورد اهمیت خود نداشته باشید. به همان اندازه که شریک خودشیفته خوب است ، او همیشه در حاشیه خواهد بود. یک خودشیفته آسیب پذیر پنهان که بازی مخفی خود را انجام می دهد ایده آل است. اما حتی در چنین ترکیباتی ، از ایده آل بسیار دور است. برای یک خودشیفته آسیب پذیر مهم است که احساس نیاز و قدردانی کند. این قالب باری برای انواع کلاسیک و اجتماعی است. آنها در همه چیز سبک و کمال می خواهند - به ویژه در شریکی که وظیفه اش ایده آل بودن است و نمی تواند مغز را تحمل کند.

4) خودشیفته هر شریکی را به عنوان مالکیت درک می کند - می تواند به او اجازه دهد تا برای مدتی در چمنزار شخص دیگری بچرخد ، اما ابتدا یک غریبه یا یک حلقه به گردن خود می اندازد ، به طوری که در هر زمان ممکن است یادآوری کنید که رئیس کیست وقتی شریکی سعی می کند برود ، خودشیفته واقعاً شگفت زده می شود ، گویی پا یا دست او ناگهان حاکمیت خود را اعلام می کند. این مشکل همیشه به سرعت (نه همیشه بدون درد) - از طریق ارعاب یا دستکاری - بسته به شکل معمول روابط و روحیه شرکت کنندگان حل می شود.

5) هیچ کاری هرگز بدون دلیل انجام نمی شود و هر چیزی بهایی دارد. فقط به یاد داشته باشید.

6) یک خودشیفته عصبانی (خوانده ، ترسیده) بی رحم است. به خصوص اگر او تهدیدی برای غرور از پیش زخمی خود احساس کند. a la guerre comme a la guerre. عشق و شفقت را فراموش کنید - چنین مفهومی برای خودشیفته وجود ندارد. اینها فقط کلماتی هستند که به طرز ماهرانه ای در زمان مناسب ارائه شده اند.

7) مزیت حرف اول را می زند. یک خودشیفته هرگز کاری را انجام نمی دهد که بازگشت سرمایه برای او به همراه نداشته باشد. او نه قادر به ایثار و نه صدقه محض است. پشت هر اقدامی یک محاسبه دقیق وجود دارد. اما خودشیفتگان از هرنوع برای برنامه ریزی دورتر مشکل هستند ، بنابراین تصمیمات آنها معمولاً کوتاه مدت است. با صبر و درک مکانیسم ها ، می توان از این روش استفاده کرد.

8) یک مرحله از ایده آل شدن تا کاهش ارزش پول وجود دارد. اگر نمی خواهید با یک نوسان خودشیفته ناخن خود را محکم کنید ، همیشه یک قدم جلوتر باشید. کار سختی است ، اما بسیاری از جنبه های زندگی با چنین شخصیت هایی این تجربه را ارزشمند می کند.

9) درخشش خارجی خلأ داخلی را جبران می کند. همه اعترافات عاشقانه ، لذت ها و سایر تجلیات احساسات - مهم نیست که چقدر صادقانه یا بی عیب و نقص به نظر برسند - در دهان فرد خودشیفته فقط ادای احترام به نجابت اجتماعی است.هر فرد خودشیفته ای بسیار کاربردی می داند چگونه با مردم به گونه ای رفتار کند که آنها از دریافت بخشی از توجه او خوشحال شوند و خودشان از شلوار خود بیرون بیایند (با خط کشیده) و برای حق لمس او بجنگند.

10) خودشیفته ها می توانند احساسات اساسی و همدلی شناختی را تجربه کنند ، اما احساس عشق و محبت "واقعی" ندارند. همچنین ، خودشیفته ها هیچ مشکلی در ارتباط و بیان خود ندارند. بر خلاف روان پریشان ، آنها آلکسیتیمیا (ناتوانی در برقراری ارتباط با کلمات) ندارند. این تنها چیزی است که یک فرد خودشیفته واقعاً به آن اهمیت می دهد ، خودش است. بقیه یک بازی زیبا است که از آن لذت زیبایی می برد.

به طور کلی ، این واقعیت که شوهر سابق تصمیم گرفت بیرون بیاید و ببیند چه تعداد طرفدار خواهد داشت ، از نظر خودشیفتگی ، اقدامی کاملاً قابل درک است - احساس کنید طعمه از زیر بینی شما می لغزد و کاری را انجام دهد که احساسات او را برانگیزد ، توجه را به خود جلب کند و باعث طغیان احساسی شود. معمولا کار می کند ، بله ، اما نه با افرادی مانند من:)

توصیه شده: