چرا جانور دلسرد نیست؟ (قسمت 3: بیشتر در مورد روابط سمی)

فهرست مطالب:

تصویری: چرا جانور دلسرد نیست؟ (قسمت 3: بیشتر در مورد روابط سمی)

تصویری: چرا جانور دلسرد نیست؟ (قسمت 3: بیشتر در مورد روابط سمی)
تصویری: اگر در رابطه طرفتان سرد شد چه کنید_ مرضیه محمدی نیا _مشاور و روانشناس 2024, مارس
چرا جانور دلسرد نیست؟ (قسمت 3: بیشتر در مورد روابط سمی)
چرا جانور دلسرد نیست؟ (قسمت 3: بیشتر در مورد روابط سمی)
Anonim

ابتدای مقاله را بخوانید:

قسمت 1 >>

قسمت 2 >>

سومین نشانه رابطه سمی این است شما نمی توانید مشکلات خود را با شریک خود در میان بگذارید. اگر احساس بدی دارید ، اگر ناراحت یا ناراحت هستید ، شریک زندگی شما معتقد است که اینها فقط مشکلات شما هستند و خود شما مقصر هستید. علاوه بر این ، او همچنین وجود مشکلات در رابطه شما را تشخیص نمی دهد. همچنین اتفاق می افتد که او خود را مرد ایده آل و رویای هر زنی می داند. به نظر او ، تنها مشکل این است که او نوعی زن "اشتباه" پیدا کرده است ، باید او را دوباره بسازد. اما بیشتر اوقات اتفاق می افتد که او خود را فقط یک "مرد معمولی" می داند ، مانند دیگران - نه بهتر و نه بدتر. بنابراین ، همه نارضایتی های شما ریشه های شخصی شما هستند و هیچ چیزی برای توجه وجود ندارد.

تصویر
تصویر

تصاویر - کارتون "زیبایی و جانور"

علامت چهارم این است وقتی احساس بدبختی مزمن می کنید از خود بیزارید. ممکن است به نظر برسد که شما به سادگی چیزی برای دوست داشتن ندارید ، دائما در حال اشتباه هستید ، که همه کارها را اشتباه انجام می دهید. به هر حال ، هنگام خواندن پست ها در شبکه های اجتماعی ، هنگامی که دختری منحصراً به شیوه ای فداکارانه و تحقیرآمیز درباره خود می نویسد ، به راحتی می توان متوجه این "علائم" شد. وقتی او درباره خودش می نویسد نه "صورت" ، بلکه "صورت" ، یا "من خزیدم …" ، "بالاخره به ذهنم رسید …". البته ، هر از گاهی هر کس می تواند چنین چیزی را در مورد خود به طرز کنایه آمیزی بنویسد و اشتباهات خود را مسخره کند. اما وقتی شخصی دائماً با چنین طعنه و تحقیر خود درباره خود می نویسد ، بدین معناست که خود را شایسته عشق و احترام نمی داند. از این نظر به متون خود توجه کنید!

مثال معمولی دیگر. شما می توانید پست هایی مانند این را پیدا کنید: "من دوباره خودم را به هم ریختم … احساس خیلی بدی دارم … اما من خودم را مقصر می دانم! به من درست خدمت می کند!" این جایگزینی دو چیز کاملاً متفاوت است. از یک سو ، آنها اغلب می گویند: "مسئولیت خود را بر عهده بگیرید! فقط شما مسئول زندگی خود و عواقب اعمال خود هستید." بله ، این به این معنا درست است که شما مجبور نیستید منتظر بمانید تا شخص دیگری مشکلات شما را برای شما حل کند. اما وقتی صحبت از رابطه بین دو نفر می شود و این رابطه توسعه نمی یابد ، اشتباه بزرگی است که فقط خودتان را در این مورد سرزنش کنید. در هر رابطه ، مسئولیت با هر دو شرکت کننده است ، در غیر این صورت این اتفاق نمی افتد. و در این مورد ، اظهارات شریک "فقط شما مقصر همه چیز هستید!" - این بی مسئولیتی خودش است ، نه بیشتر. همچنین اتفاق می افتد که در این مورد ، "مسئولیت خود را بر عهده بگیرید" به معنی پایان دادن به این رابطه است که به خودی خود می تواند باعث ترس و احساس گناه شود. یا به شریک خود یک اولتیماتوم بسیار سخت بدهید.

مشخصه بعدی روابط سمی این است عدم توانایی در فکر آینده مشترک اگر نمی توانید و نمی خواهید به این فکر کنید که در آینده چه اتفاقی برای شما می افتد ، اگر رابطه شما ادامه پیدا کند ، اگر روز به روز کورکورانه زندگی می کنید ، با یک امید مبهم "ناگهان چیزی بهتر می شود" - این نشانه آن است که " مسمومیت "بسیار عمیق شده است و شما باید فوراً اقدامات لازم را انجام دهید. شما حتی می ترسید تصور کنید که چگونه وضعیت بیشتر توسعه می یابد. می ترسید فکر کنید اگر در این رابطه بمانید چه اتفاقی برای شما می افتد. اگر از قبل احساس می کنید سلامتی ، کار ، محیطی که از شما حمایت می کند را از دست می دهید ، واضح است که اگر هیچ کاری انجام ندهید ، فقط بدتر می شود. وقتی به آینده فکر نمی کنید ، بلکه فقط روز به روز زندگی می کنید ، این یک علامت بسیار ناراحت کننده است.

تصویر
تصویر

و یک ویژگی بارز دیگر ، که به تمام نکات قبلی مرتبط است ، این است ترس خود را از تنهایی دستکاری کنید … وقتی عزت نفس بسیار پایینی دارید ، وقتی خود را در هیچ چیزی قرار نمی دهید ، واقعاً بسیار می ترسید که با شکستن این رابطه ، مورد نیاز هیچکس قرار نگیرید.اتفاق می افتد که یک زن می گوید: "اکنون من حداقل چنین مردی (بی رحم ، بی ادب ، سرکوب کننده ، نوشیدن زیاد مشروب و غیره) دارم ، و اگر او را ترک کنم ، دیگر هیچکس وجود نخواهد داشت). در مواردی که مرد حداقل مقداری پول به دست می آورد و یک زن مدت زیادی است که کار نمی کند ، هیچ تخصصی ندارد ، نمی تواند تصور کند که اگر شوهرش را ترک کند با چه چیزی زندگی می کند. نه تنها ترس "من مورد نیاز نخواهم بود هر مردی "، بلکه -" به هر حال کار نمی کنم ، برای هیچ کس جالب نیستم ، هیچ کس از من حمایت نخواهد کرد."

در هر صورت ، این زن برخی مهارت ها و استعدادها را دارد ، اما آنها را چیزی ارزشمند و معنی دار برای دیگران نمی داند. او مطمئن است که چیزی برای ارائه به این دنیا ندارد ، زیرا شوهرش با ماندن در رابطه با او به او لطف می کند.

به این علائم روابط سمی توجه کنید.… اگر حداقل در یکی از آنها خود را می شناسید ، این نشانه این است که باید چیزی در رابطه شما تغییر کند. اگر همه چیز را همانطور که هست بگذارید ، چنین "زنگوله ها" بیشتر و بیشتر خواهد شد و بیشتر و بیشتر دردناک خواهند بود!

اکنون ما در مورد نحوه ظاهر شدن روابط سمی در خارج صحبت کرده ایم. یعنی وقتی صحبت از رابطه شما با شوهر ، دوست ، رئیس یا شخص دیگری می شود. اما این وضعیت مملو از یک خطر جدی دیگر است.

وقتی برای مدت طولانی با یک فرد نزدیک و مهم برای شما ارتباط برقرار می کنید ، تصویری درونی از او در روح شما ایجاد می شود. در زبان روانشناسی ، این را "درونگرا" می نامند. او به بخشی جدایی ناپذیر از روان شما تبدیل می شود و دائماً شما را در هر کجا که هستید و هر کاری که انجام می دهید همراهی می کند. شما می توانید از این فرد جدا شوید و ارتباط خود را با او قطع کنید - فرد معرفی شده همچنان با شما باقی می ماند و به محض ایجاد یک "موقعیت مناسب" برای او برای صدا زدن ، با صدای او صحبت می کند.

بسیار خوب است وقتی این فرد نزدیک و قابل توجه محبت آمیز ، با درک ، آماده حمایت در شرایط سخت بود. در این حالت ، در هر شرایط دشواری ، "صدای درونی" شما را خوشحال می کند ، به شما کمک می کند تا حضور ذهن خود را حفظ کرده و نیرو جمع آوری کنید. اما اگر فرد مورد علاقه شما "سمی" بوده است ، در این صورت تزریق درون تصویر و شبیه او در آگاهی شما همچنان به همان شیوه زندگی شما را مسموم می کند.

تصویر
تصویر

به عنوان مثال ، اگر شریک شما در هر یک از اشتباهات شما گفت: "می بینید! شما هرگز موفق نمی شوید! شما فقط مشکلات دارید!" - شما همان چیزی را در داخل خواهید شنید که کوچکترین اشتباه را انجام می دهد. این می تواند به شکل ترس های بی اساس ، احساس ناامنی ، آسیب پذیری و نارضایتی ، به شکل رویاها یا علائم جسمانی ظاهر شود.

کلاریسا پینکولا استس ، روانشناس یونگی ، در کتاب خود دونده با گرگ ها ، این را "شخصیت درونی" - " جان طبیعی شکارچی"یا به طور خلاصه ، یک شکارچی داخلی.

چگونه آن را بشناسیم و با آن چه کنیم - در مقالات زیر.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید …

نویسنده مقاله - روانشناس لانا تایگس (ماسلووا سوتلانا ولادیمیرونا) (ج)

توصیه شده: