به دیگری کمک کنید

فهرست مطالب:

تصویری: به دیگری کمک کنید

تصویری: به دیگری کمک کنید
تصویری: مهارتی که اگر بدانید تا آخر عمر موفقیت هایتان را مدیون آن خواهید بود !؟ 2024, مارس
به دیگری کمک کنید
به دیگری کمک کنید
Anonim

- سلام ، - صدای زن دلپذیر مودبانه مکالمه را آغاز می کند ، - اما چگونه می توان با شما قرار گذاشت.

من اصل درخواست (روابط خانوادگی ، مشکلات در زندگی جنسی زوجین) را روشن می کنم ، در مورد هزینه و شرایط پذیرش صحبت می کنم. دختر می گوید که همه چیز برای او مناسب است ، ما در مورد ساعت های رایگان در برنامه بحث می کنیم و ناگهان …

- نه ، او جمعه دیر کار می کند ، شنبه بریم.

- چه کسی دیر کار می کند؟ - دوباره روی دستگاه می پرسم.

- خب شوهر چه کسی برای قرار ملاقات با شما خواهد آمد.

- شوهر میاد؟ یا شما؟ یا خواستار مشاوره خانوادگی بودید؟

- نه ، من می خواهم شوهرت پیش تو بیاید. خوب ، بنابراین شما می توانید به او در بهبود روابط با من کمک کنید.

بنابراین. رسیده است.

من امیدوارانه می پرسم و می گوید: "این شوهر شما است که از شما خواسته است تا این موضوع را دریابید."

- نه ، او تماس نمی گیرد ، او هنوز نمی داند که من او را برای شما نوشته ام.

این وضعیت یک حکایت نیست. اغلب افراد سعی می کنند شخصی را به یک روانشناس "وصل" کنند که حتی قرار نبود به او مراجعه کند. انگیزه ها متفاوت است: گاهی دوستان و بستگان مطمئن هستند که شخص به کمک نیاز دارد ، بنابراین آنها به سادگی مشاوره روانی را به او تحمیل می کنند. "خوب ، من نمی توانم شاهد رنج کشیدن او باشم ، می دانم که برای او آسان تر خواهد شد." گاهی اوقات آنها از یک روانشناس می خواهند تا به آنها در "تأثیرگذاری" بر یکی از اعضای خانواده که از دستشان دور شده است ، کمک کند: "شما به او بگویید رفتار خود را تغییر دهد ، او از شما اطاعت می کند." گاهی اوقات سعی می شود با اضطراب خود کنار بیایید: "شما فقط بررسی کنید که آیا همه چیز مرتب است و سپس به من بگویید". گاهی اوقات مردم تصور می کنند که مسمومیت فرد با روانشناس مانند ثبت نام یک کودک در یک حلقه یا پزشک است: من تصمیم گرفتم ، آن را یادداشت کردم ، آوردم ، بیرون خانه منتظر ماندم. افسوس ، این فقط با کودکان کار می کند ، و حتی در آن زمان - نه همیشه. یک فرد بالغ باید خودش تصمیم بگیرد که آیا می خواهد با یک متخصص کار کند یا خیر. و آیا او مشکلی دارد؟

وقتی روانشناس به آنها می گوید همسر ، دوست ، فرزند آنها را نمی پذیرد ، چنین افرادی بسیار آزرده خاطر می شوند. خوب ، این بدان معناست که بدون درخواست مشتری ، هیچ چیز به دست نمی آید - شما یک حرفه ای هستید. خوب ، چگونه است ، نقض مرزهای شخصی - مرزهای بین عزیزان چیست ، آیا شک دارید که او هیچکس را به من نزدیکتر ندارد؟ چرا نمی توانید آنچه را که خواسته اید بگویید - من به شما پول می دهم.

دلایل زیادی وجود دارد که هیچ روانشناسی نمی تواند این نوع درخواست را برآورده کند. اولا ،

روان درمانی کار است

همکاری دو نفر: درمانگر و مشتری او. اگر قرار نیست مشتری تغییر کند ، با فشار دادن دکمه جادویی نمی توان تغییرات را در شخص ایجاد کرد. یک روانشناس نمی تواند "به تدریج" کسی را خوشحال کند ، اضطراب را از بین ببرد ، به کسی انگیزه بدهد که کاری انجام دهد ، او نمی تواند چنین کاری انجام دهد. یک روانشناس به فرد کمک می کند تا با خودش کنار بیاید ، اما در نهایت مراجعه کننده به تنهایی کار می کند ، و اگر خود مراجعه کننده قرار نیست چیزی را در خودش تغییر دهد ، این یک "عدد مرده" خواهد بود. به هر حال ، بر خلاف افسانه ها و شایعات مبنی بر اینکه سودآور است که روانشناس تا آنجا که ممکن است "بدون هزینه" دریافت کند ، هیچ چیز بیشتر از "درمان" بی فایده بدون درمان به فرسودگی متخصص کمک نمی کند. ارزش این مجموعه احساسات (از درماندگی تا ناامیدی ، از خستگی تا عصبانیت ، از شک و تردید در مورد کار خود تا اتمام کامل منابع خود) را که روانشناس تجربه می کند ، بارها و بارها با جلساتی بی فایده و بی ثمر با مشتری انجام می دهد. نمی خواهد تغییر کند ، آن پولی که به او می پردازید. باور کنید ، روانشناس قبلاً زمان ، تلاش ، پول و احساسات زیادی را برای یادگیری نحوه انجام کار خود سرمایه گذاری کرده است. و او برای هر ساعت از زمان کار خود آنقدر ارزش قائل است که نمی تواند آن را در ناتوانی هدر دهد.

ثانیا ،

روان درمانی یک رابطه شخصی است

بله ، برخلاف روابط پزشکی ، اتحاد روان درمانی ، قبل از هر چیز ، یک تماس شخصی با یک مشتری است. و فرستادن شخصی نزد روانشناس تقریباً مانند ازدواج با افراد ناشناس با رضایت آنهاست.مهم نیست که چگونه دوست ، خویشاوند یا همسر شما به کمک احتیاج دارد ، شما نمی توانید شخصی را که با او به طور خودکار با او تماس می گیرد "لغزش" دهید ، او می تواند به او اعتماد کند ، که او بلافاصله به آن ایمان می آورد. می توانید توصیه کنید ، معرفی کنید ، توصیه کنید. به زور - نه و "تحمل - عاشق شدن" در این مورد کار نمی کند ، زیرا غیرممکن است کسی را مجبور به تحمل دخالت بدون رضایت کند.

ثالثاً ،

روان درمانی در مورد رازداری است

بنابراین ، برای تحت تأثیر قرار دادن دوره درمان ، توضیح دادن به روانشناس که دقیقا می خواهید در یک دوست عزیز چه چیزی را تغییر دهید ، برخی جزئیات را پیدا کنید ("شما می پرسید آنجا چه می گذرد ، در غیر این صورت او به من نمی گوید") - نه یکی به شما می دهد حتی اگر هزینه جلسات را بپردازید. حتی اگر به عنوان مشتری عمل می کنید. ساده ترین توضیح این است که اخلاق حرفه ای به ما اجازه نمی دهد چیزی را خارج از محدوده درمان حرکت دهیم. اما اخلاق فقط مجموعه ای از قوانین نیست که ما باید از آن پیروی کنیم. قوانین اخلاق حرفه ای ، مانند مقررات ایمنی ، به طور نسبی ، "خون نوشته شده است". و نقض آنها آنقدر به همه شرکت کنندگان در رویدادها آسیب می رساند که حتی تصور نمی کند که یک متخصص صالح "سعی" کند ، و "بله ، من به کسی نمی گویم" شما در اینجا کمکی نمی کند. علاوه بر این ، روانشناس همیشه در کنار مشتری است که به او مراجعه می کند. هر اتفاقی بیفتد. از طرف مادر ، پدر ، شوهر ، همسر ، دوستش نیست - و این رابطه درمانی را از رابطه داخلی متمایز می کند.

همین را می توان در مورد اطلاعات "درباره مشتری" که از شما دریافت می شود نیز گفت. نیازی به گفتن چیزی درباره درمانگر به درمانگر نیست ("او خودش هرگز به شما نمی گوید ، اما در واقع او …" یا "من فکر می کنم مشکلش این است که …" ، و به طور کلی ، "می بینید ، او چنین شخصی است … "). نه ، لطفا این کار را نکنید! اول ، شما مرزهای کسی را که به دفتر می رود نقض می کنید. ثانیاً ، شما چیزی را از قبل در زمینه ارتباط بین درمانگر و مراجعه کننده قرار می دهید که نباید وجود داشته باشد. شما به درمانگر اجازه نمی دهید که مستقیماً با واقعیت مراجعه کننده کار کند و تخیلات و حدس های خود ، نگرش شما نسبت به موقعیت ، نیازهای شما را وارد آن کند. فقط باور داشته باشید: در درمان ، آنچه بیمار می گوید و آنچه روانشناس در طول ملاقات می بیند مهم است. فقط در هنگام پذیرایی ، فقط در داخل دفتر. روانشناس نیازی به دانستن و مشاهده آنچه در رابطه خود با فردی که درخواست کمک کرده است می بیند. چگونه بر اساس داستانهای خود ، دیدگاه خود را از مشتری شکل ندهید.

چهارم ،

روان درمانی بسیار صمیمی است

این فعالیت مشترک دو نفر است که با یک رابطه بسیار غیر معمول ، اما بسیار شخصی به هم مرتبط هستند. هر بار اتحادی که بین روان درمانگر و مشتری وی ایجاد می شود منحصر به فرد است - مملو از احساسات و تجربیات مختلف ، نقل و انتقالات ، پیش بینی ها ، کشفیات کوچک است. و تجزیه و تحلیل این روابط بخش نسبتاً بزرگی از خود کار درمانی است ، زیرا سایه های احساساتی که بین مراجعه کننده و روانشناس بوجود می آید بسیار بیشتر در مورد مراجعه کننده و ویژگی های او صحبت می کند تا آنچه مستقیماً در مورد خود می گوید. دخالت در این فرآیند اثربخشی آن را نقض می کند ، تمام کارهای جواهرات را که متخصص انجام می دهد نفی می کند ، واکنش های مشتری و خود او را که در دفتر بوجود می آید شناسایی و تحلیل می کند.

پنجم،

روان درمانی در حال رشد است

یکی از جنبه های کار روان درمانی کمک به مراجعه کننده برای رسیدن به بلوغ شخصی است ، در شکل گیری مرزهای او ، این رهایی مشتری از اعتیاد است ، کار روی جدایی. و اگر کار در حال حاضر با نقض مرزهای یک فرد شروع می شود ، با این واقعیت که شخصی چیزی را برای او تصمیم گرفته است ، این کار ، با تعریف ، بسیار بد شروع می شود.

اگر نگران وضعیت یک معشوق هستید ، اگر فکر می کنید که او به کمک نیاز دارد ، اگر به دلایلی واقعاً می خواهید که او به روانشناس یا روان درمانگر مراجعه کند ، می توانید در مورد آن به او بگویید.و حتی اگر در این مورد نظری دارید ، متخصص خاصی را توصیه کنید. دیگر کاری نمی توانید بکنید. نه از او بخواهید "حتماً برود" ، نه تقاضا کند ، نه باج گیری ("اگر به روانشناس نروید ، همه چیز بین ما تمام شده است"). همچنین ثبت نام او برای جلسه اجباری نیست. نه بر روند درمان تأثیر بگذارید و نه روند آن را کنترل کنید. تنها استثنا زمانی است که با درخواست درمانگر یا روانشناس بالینی در مورد شخصی که دارای تشخیص روانپزشکی است ، مراجعه کنید ، که عقل و توانایی قانونی وی را محدود می کند ، و اهمیت حیات خود را نسبت به وضعیت خود از دست داده است.

اما خودتان می توانید به روانشناس مراجعه کنید. در مورد اینکه چگونه و چرا وضعیت این فرد شما را بسیار نگران کرده صحبت کنید. آنچه شما را مجبور می کند همه چیز را برای او تصمیم بگیرید ، چرا نمی توانید توهم کنترل را کنار بگذارید ، چرا برای شما بسیار مهم است که سعی کنید بر آنچه نمی توانید تحت تأثیر قرار دهید ، تأثیر بگذارید. ناتوانی شما چه احساسی را در شما ایجاد می کند در تلاش برای تغییر و بهبود چیزی در این روابط. و این کار واقعاً جالبی خواهد بود ، اول از همه - برای شما ، و ثانیا - برای رابطه شما و کسانی که شما را اذیت می کنند ، و به طور کلی برای جهان مفید خواهد بود.

توصیه شده: