شکل گیری سناریوهای منفی زندگی

تصویری: شکل گیری سناریوهای منفی زندگی

تصویری: شکل گیری سناریوهای منفی زندگی
تصویری: با ۷ دقیقه زندگتو متحول کن،استاد عباس منش، نحوه شکل گیری باورها، ایجاد باور جدید از ریشه abasmanesh 2024, آوریل
شکل گیری سناریوهای منفی زندگی
شکل گیری سناریوهای منفی زندگی
Anonim

ژاک لاکان گفت که ناخودآگاه مانند یک زبان ساختار یافته است. او استعاره ها ، اصطلاحات ، تمثیل ها ، اقدامات اشتباه خود را دارد. و ناخودآگاه نیز در سطح گفتار قرار دارد. یعنی ، با گوش دادن به صحبت های یک فرد ، می توانید نخ های نامرئی را بگیرید و آنها را به یک ردیف نمادین هماهنگ ببندید. به علت اصلی سناریوهای مختلف زندگی که تأثیر زیادی بر زندگی آگاهانه ما دارند ، بپردازید.

من می خواهم بخشی از یک جلسه تحلیلی را به عنوان مثال ذکر کنم:

- اگر او به من خیانت کند ، می شود n ***** ts! - او تقریبا گریه می کند

- منظورتان از n ***** c چیست؟

- خوب ، کامل n ***** ts!

- منظور شما از n کامل ***** c چیست؟

- خوب … برای من بد خواهد بود …

- چقدر بد؟ وضعیت را توضیح دهید ، به چه شکل است؟

- انگار دنیا پر از آب شده ، مثل سیل ، و من غرق می شوم ، و چیزی برای نفس کشیدن ندارم …

- خودت را کجا می بینی؟

- زیر آب

- چشم باز؟ چی میبینی؟

- آنجا … ماهی های بزرگی شنا می کنند و گویی ساختمان ها غرق شده اند.

- اینجا چه کار میکنی؟

- لعنتی … من اونجا زندگی می کنم!

- یعنی آیا می توانم آنجا زندگی کنم؟

- اوه … بله … و نفس بکشید … اما هنوز هم یک n ***** کامل است!

- سیل ، انگار در حال غرق شدن هستید و چیزی برای نفس کشیدن ندارید … اولین چیزی که به ذهن شما می رسد چیست ، چه می بینید؟

- عجیب است ، اما وقتی 1 ، 5 ساله بودم ، پدرم تقریبا مرا در وان غرق کرد …

- و پدر چگونه بود؟

باعث "چشم های گرد بزرگ" می شود - پدر کامل بود!

به این ترتیب است که یکبار اعتماد از دست رفته به پدر - دیگری قابل توجه - به ترس ابدی از رها شدن ، خیانت ، طرد شدن ، نادیده گرفته شدن تبدیل می شود. از این قطعه کوچک ، می توانید اطلاعات زیادی را استخراج کرده و س questionsالات جالب زیادی را از دختری بپرسید که زمانی ترس از رها شدن او را داشت. و برای جلوگیری از این اتفاق ، او ابتدا همه روابط را ترک کرد. او فقط مرد را ترک کرد ، بدون اینکه چیزی برای او توضیح دهد ، به تماس ها پاسخ نمی داد ، از جلسات اجتناب می کرد. و با نفر بعدی ، تاریخ تکرار شد.

توسعه روان انسان از طریق مجموعه ای از ناامیدی های لازم برای رشد و غلبه داخلی رخ می دهد. نحوه برخورد کودک با آنها بر واکنش او به بحران بعدی تأثیر می گذارد. در حال توسعه ارتباطات عصبی در سطح فیزیکی ، شکل گیری الگوهای عادی رفتار در سطح ذهنی است. هنگامی که وضعیت اصلی سرکوب می شود ، ما هرگز آن را در سطح آگاهانه به یاد نمی آوریم ، اما همیشه بر همه انتخاب های بعدی در زمان حال تأثیر می گذارد. به همین دلیل است که در زندگی برخی از زنان ، شوهر اول ، دوم و حتی سوم می توانند الکلی باشند - او آنها را ناخودآگاه انتخاب می کند تا بتواند عمل کند ، وضعیت ناخودآگاه خود را تأیید کند و سناریوی منفی خود را بازی کند.

یک زن می تواند با مردی بسیار مهربان و دلسوز ازدواج کند ، اما در عین حال او دائماً ناخودآگاه از خیانت می ترسد ، زیرا او یک تراژدی مشابه را در داستان مادر مشاهده کرد ، یا اعتماد شخصی او به پدرش با رفتار او در برابر او تضعیف شد. اگر مکانیسم شناسایی فرافکنی در یک زن و شوهر روشن شود ، ممکن است مردی که در کنار اوست به انجام کارهای غیرمعمول برای او بپردازد تا دوباره در سطح ناخودآگاه با سناریوی زن مورد علاقه اش مطابقت داشته باشد.

برای شنیدن چنین چیزی ، لازم نیست که کل داستان را از شخصی که روی کاناپه دراز کشیده است محاسبه کنید - او آن را به یکباره به خاطر نخواهد آورد. اما می توانید چیزی را در صحبت او بشنوید ، یک اشتباه تصادفی ، یک لغزش زبان ، که نه تنها به یک وضعیت آسیب زا عمیق منجر می شود ، بلکه کلیدی برای توضیح آن است. یک کلمه کلیدی ، یک کلمه معمولی در زبان مادری ، حتی مانند ، برای مثال ، "کامل" می تواند برای یک شخص خاص یک معنی کاملاً متفاوت و پنهان داشته باشد. بنابراین ، شاید ، اگرچه همه ما به یک زبان صحبت می کنیم ، اما درک زبان دیگر برای ما بسیار دشوار است. زیرا معانی که در گفتار بیان می کنیم ممکن است برای کسانی که در حال گوش دادن هستند کاملاً غیرقابل دسترسی باشد. و سپس یک تعجب وجود دارد "من اصلا منظورم این نبود ، من نمی خواستم به شما خیانت کنم!"و سپس یک س naturalال طبیعی مطرح می شود ، "خیانت" به چه معناست؟

حال تصور کنید که چگونه از بسیاری از این دال ها در زندگی روزمره استفاده می کنیم ، نه به معنای آنها فکر می کنیم ، بلکه همیشه معنای شخصی و شخصی خود را مشخص می کنیم. هر کدام از ما. من به طور خاص احساسات را در جلسه نمونه شرح ندادم ، زیرا هنگام خواندن آن ، هر یک از شما چیز متفاوتی را احساس خواهید کرد: علاقه ، کسالت ، تعجب ، عصبانیت ، عصبانیت ، بی اعتمادی ، شادی. هر چیزی.

کل جهان ما برج بابل است پس از ترکیبی از مردم و زبانها ، که در آن هیچ کس یکدیگر را نمی فهمد ، اما هر کس از خط خود پیروی می کند.

پاسخ به س "ال "پس در مورد آن چه باید کرد؟" دروغ می گوید: اگر نمی توانید با یکدیگر موافقت کنید ، قوانین تعامل را تعریف کنید و به طور عادی ارتباط برقرار کنید ، پس واقعاً به مترجم نیاز دارید. کسی که معانی و پیامهای پنهان را با کلمات معمولی می شنود و به بازنویسی سناریوی منفی در یک سناریوی مثبت کمک می کند.

عکس توسط النا ویزرسکایا

توصیه شده: