چرا نمی توان با یک عاشق قرارداد بست؟

تصویری: چرا نمی توان با یک عاشق قرارداد بست؟

تصویری: چرا نمی توان با یک عاشق قرارداد بست؟
تصویری: عاشق نشو ای دل . . . . با تنهایی سر کن 2024, آوریل
چرا نمی توان با یک عاشق قرارداد بست؟
چرا نمی توان با یک عاشق قرارداد بست؟
Anonim

چرا نمی توانید با معشوقه خود به توافق برسید؟ در کار روانشناس خانواده ، چنین وضعیتی وجود دارد که مرتباً تکرار می شود: "مردی می آید و می گوید: من معشوقه داشتم! من همیشه می دانستم که خانواده ام را ترک نمی کنم! و معشوقه و بلافاصله در آغاز رابطه و بارها به وضوح این را اعلام کرد! علیرغم اینکه من یک خائن و تربچه هستم ، اما در همان س ،ال ، وجدان من پاک است! و خود معشوقه بارها به من قسم خورد که همه چیز را می فهمد: او قصد ندارد مرا از خانواده دور کند و از خانواده / همسر من در مورد وجود خود چیزی نمی گوید! اما ، علیرغم همه توافقاتی که ما با او داشتیم ، یک روز ، او همچنان به همسر من نامه نوشت / تماس گرفت و همه چیز را به او گفت! و من همچنین تمام نامه نگاری های ما ، عکس های صمیمی مان ، برنامه جلسات و اقامت های شبانه ، هزینه هدایایی که به او دادم و غیره را برای او ارسال کردم. به من بگو چرا و چرا این کار را کرد؟! به هر حال ، ما اوقات خوبی را با او گذراندیم !!! علاوه بر این ، اگر من بی سر و صدا رفتار می کردم و جلوی همسرم نمی درخشیدم ، می بینید ، شاید چند سال دیگر فرزندانم را بزرگ می کردم و به او می رفتم! چرا او این کار را با من کرد ؟؟؟ و مهمتر از همه ، چگونه بعد از این همه حمله خیانت آمیز به خانواده ام ، پس از رسوایی های من با همسرم ، پس از مدتی هنوز من را به صلح دعوت می کند ، از عشق او به من صحبت می کند ، رابطه جنسی و ادامه رابطه را ارائه می دهد؟ چگونه می توان همه اینها را در یک سر جا داد ؟؟؟ چرا نمی توانید با معشوقه خود به توافق برسید؟ توضیح بده دکتر! !!"

اگر مرد و معشوقه اش حتی فرزندان برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده داشته باشند ، اوضاع حادتر می شود. سپس ، مردان فریبکار در این مورد همه چیز را به وضوح می گویند: این که او خانواده را ترک نمی کند. به سادگی نفقه پرداخت می کند ، مقدار آن به شدت تعیین شده است ؛ همچنین با توجه به توانایی های خود از لحاظ مالی کمک خواهد کرد. او به ندرت با یک فرزند نامشروع ارتباط برقرار می کند. معشوقه به همسرش در مورد این رابطه و فرزندان چیزی نمی گوید. کودکان متولد شده در خارج و خارج از ازدواج از یکدیگر اطلاع ندارند. هیچ یک از آشنایان یا بستگان یک مرد در مورد پدر بودن مطلع نخواهند شد. صرف نظر از اینکه روابط آنها در آینده چگونه توسعه می یابد ، مادر دوست مانع ارتباط مرد با کودک نمی شود ، او را از حقوق والدین محروم نخواهد کرد (اگر مرد تصمیم بگیرد پدری خود را به طور رسمی ثبت کند) و غیره. اما ، افسوس ، برای مردان و آه: باز هم اتفاقی در سر یک زن می افتد که طوفان همه چنین توافقاتی به ظاهر "بتن مسلح" را از بین می برد!

منطق مردان:

علاوه بر این ، طبق منطق عقلانی مرد ، نقض این قوانین بازی در وهله اول برای خود زن بی فایده بود. آیا شما رنج می برید و سلامت شما را از بین می برد ، که توسط یک زندگی دوگانه پاره شده است؟ پس چرا این امکان وجود دارد؟

مشخص بودن:

این در مورد عشق یا حسادت نیست ، اگرچه این نیز رخ می دهد. نکته اصلی کینه معشوقه زن است که از احساس فریب و کم ارزش بودن ناشی می شود! واقعیت این است که وقتی یک مرد متاهل معشوقه می گیرد ، نمی تواند به او بگوید: "من یک همسر فوق العاده و فرزندان عزیز دارم ، من فقط به اندازه کافی رابطه جنسی ندارم ، و از آنجا که شما آماده اید آن را به من بدهید ، بیایید بدون هرگونه تعهدی تا زمانی که از آن خسته نشویم. " اکثر دخترانی که به خود احترام می گذارند به سادگی با چنین انگیزه ای ارتباط برقرار نمی کنند! " بنابراین ، یک مرد خیانتکار تقریباً همیشه موارد زیر را به او می گوید: "شما واقعاً یک زن ایده آل هستید ، که هیچ کس نمی تواند او را مقایسه کند! شما چندین برابر بهتر از همسر فعلی من هستید! من با شما خوشحالم ، اما با او - نه! من فقط به خاطر فرزند / فرزندان و مسئولیتم با همسرم زندگی می کنم! و بنابراین ، اگرچه من با شما زندگی نمی کنم ، بلکه در یک خانواده زندگی می کنم ، بدانید: تمام افکار من فقط با شما ارتباط دارد: من فقط شما را از نظر جنسی می خواهم. من فقط از شما بچه می خواهم ؛ من می خواهم فقط با تو زندگی کنم ؛ تمام اهداف من در آینده فقط با شما مرتبط است!"

و سپس منطق مطرح می شود: اگر یک مرد متاهل متقلب به معشوقه خود بگوید که او چندین برابر همسرش بهتر است ، پس معشوقه باید از نظر مالی بهتر از همسر زندگی کند. مرد خود را بیشتر از همسر خود ببینید ؛ فرصت های متفاوتی نسبت به همسر داشته باشد! تاکید می کنم: نه به اندازه همسرم ، بلکه خیلی بیشتر !!! در اینجاست که اشتباه اصلی تقلب در مردان رخ می دهد: آنها سعی می کنند توهم برابری بین زن و معشوقه را ایجاد کنند. هر یک - کت خز ، ماشین ، کوپن. تمام روز را با معشوقه ام و فقط شب را با همسرم می گذرانم. ابتدا با یکی به تعطیلات به دریا می روم ، سپس - با دیگری! اما ، من تأکید می کنم: به لطف اظهارات خود مرد ، معشوقه مطمئن است که او از همسرش بهتر است ، و بنابراین او برای او چندین برابر بیشتر از او ارزش دارد! به ترتیب:

نیازهای مادی و شخصی معشوقه همیشه بیشتر از درخواست های متناظر همسر است.

اگر مردی این را به طور شهودی درک می کند ، یا در حال حاضر تجربه زیادی در برقراری ارتباط با معشوقه های خود دارد ، سعی می کند در معشوقه خود احساس صحیح و راحت برای عزت نفس او ایجاد کند که او در اولویت است. مرد در مورد خریدهای جدید خود در خانواده ، یا تعمیرات ، یا خریدهای همسر / همسرش ، یا برنامه هایی برای تعطیلات با خانواده خود و غیره به او اطلاع نمی دهد. اگر در همان زمان ، با معشوقه اش ، در ارتباط تلفنی با همسرش سرد باشد ، معشوقه اش از نظر روانشناسی نسبتاً آرام است. اما اگر مردی آنقدر مبتکر باشد که صادقانه در مورد سرمایه گذاری خود در خانواده و همسرش به معشوقه خود بگوید ، اما در عین حال دو و سه برابر بیشتر روی معشوقه خود سرمایه گذاری نکند ، این به تدریج باعث ناهماهنگی شناختی او می شود. به زبان ساده: یک شگفتی بزرگ ، یک شکستن در قالب ، حسادت همسرش و یک کینه بزرگ علیه معشوقش!

وقتی مرد صحیح می داند که درآمد خود را صادقانه بین خانواده و معشوقه اش تقسیم کند ، این امر نه باعث درک همسر و نه معشوقه اش می شود.

چرا؟ بله ، زیرا روانشناسی زن به گونه ای تنظیم شده است که هر زنی همیشه خود را منحصر به فرد ، غیرقابل مقایسه ، ایده آل ، بی ارزش ، بی بدیل و بنابراین دست کم گرفته می داند. و همه اینها - همه با هم ، همه به یکباره و در یک بطری. بنابراین ، اگر یک مرد متاهل به معشوقه خود بگوید که او از همسرش بهتر است ، فقط سه برنامه صحیح برای رفتار مردانه او وجود دارد:

- معشوقه هیچ چیز در مورد نحوه زندگی همسر قانونی نمی داند. در اصل ، متوجه وجود او نمی شود (مرد می رود تا شب را با بچه ها بگذراند) ؛

- معشوقه فقط نسخه رسمی یک مرد متاهل را می داند که با همسر خود ارتباط برقرار نمی کند ، رابطه جنسی ندارد ، او را دوست ندارد ، هدیه نمی دهد ، فقط به خاطر فرزند به تعطیلات می رود.

- معشوقه وضعیت واقعی امور ، نحوه زندگی همسر را می داند ، اما در عین حال می بیند که زن در واقع بسیار کمتر از معشوقه از شوهرش پول دریافت می کند.

اگر معشوقه ببیند که زن بدتر از معشوقه زندگی نمی کند ، یا حتی به وضوح بهتر است ، از نظر روانی معشوقه را مورد ظلم قرار می دهد! این در او این احساس کامل را ایجاد می کند که مرد او را فریب می دهد: یا او واقعاً او را دوست ندارد و قصد ندارد با او باشد ، یا رابطه او با همسرش در واقع بد نیست آنطور که او توصیف کرده است. این برای یک معشوقه ، در اصل ، تقریباً یکسان است.

از این رو ، معشوقه ای که می خواهد میزان قدردانی خود را از سوی مردی بررسی کند ، یا شروع به مطالبه سرمایه گذاری های مادی بزرگ برای خود می کند ، یا سرمایه گذاری در خانواده را کاهش می دهد (محدود کردن پروژه های بزرگ خانوادگی) ، یا تسریع طلاق و مرد خروج از خانواده اما اگر مردی نه فرصت مادی دارد و نه قدرت اخلاقی برای این کار دارد ، غرور ، کینه و ناامیدی رنجیده آنقدر بر معشوقه او غلبه می کند که او می فهمد: "در تمام این مدت من بی رحمانه فریب خوردم ، احساساتم بازی داده شد ، از من استفاده شد ، اما ظاهراً همسرم مرا شکست داد! " و البته ، یک زن نمی تواند همه اینها را بپذیرد و با آن کنار بیاید! زیرا روانشناسی زن آنقدر منظم است که برخلاف مرد ، زن نمی تواند ضرر کند! آخرین کلمه همیشه باید برای او باقی بماند.

حتی اگر مردی سعی کند کاری انجام دهد ، به دلیل عامل شبکه های اجتماعی برای او بسیار دشوار است.از این گذشته ، مهم نیست که یک مرد در مورد همسرش به معشوقه خود چه می گوید ، معشوقه همیشه همسر ، فرزندان ، بستگان همسر و مرد خود ، همه دوستان و دوست دختران همسرش را در شبکه های اجتماعی در هر روز پیدا می کند و تحت نظر دارد. اساس و هر عکسی که نشان دهد همسرش چقدر خوب زندگی می کند ، از زندگی لذت می برد و قرار نیست از مالیخولیا بمیرد ، باعث خشم بیشتر معشوقه او می شود. از این گذشته ، ماشین حساب در مغز او همه چیز را شمارش می کند …

برای روشن تر شدن آنچه که من در مورد آن صحبت می کنم ، من نامه ای از یک معشوقه را نقل می کنم که در دهه 2000 برای من ارسال شد ، اما به وضوح اهمیت خود را از دست نداد:

نامه از معشوقه

آندری ، وقتی فهمیدم که معشوق من نه تنها به دنبال این است که به طور مساوی در من و همسرم سرمایه گذاری کند ، بلکه در من - بر اساس یک اصل باقی مانده ، این من را عصبانی کرد! چگونه می توانید ابتدا با او و سپس با من به خارج از کشور بروید؟! و در یک هتل؟ چگونه می توانیم برای سال نو دو کت خز یکسان بخریم ، اتومبیل های خود را در یک نمایندگی عرضه کنیم ، و برای تولدمان دستبندهای تقریباً مشابهی به ما بدهیم؟ برای من ، این پایین ترین جایی است که من در آن هستم! واقعاً احمق من با مغز هوشمند خود نمی فهمد که با محتوای مالی برابر ما در حال حاضر ، با سرمایه گذاری فعلی برابر در ما ، من برای همیشه بازنده خواهم بود !!! زیرا او پانزده سال روی همسر خود سرمایه گذاری کرد: او یک آپارتمان خرید ، خانه ای در کشور ساخت ، در سراسر جهان سفر کرد ، بچه هایی به دنیا آورد ، تغذیه و آبیاری کرد و فقط دو سال روی من سرمایه گذاری شده است! و با چنین سرعتی من یک آپارتمان بزرگ ، یک خانه روستایی ، یا یک محفل دوستانه قابل احترام ، یا وضعیت یک زن موفق ، یا همه چیزهایی که همسرم در حال حاضر دارد ، نخواهم داشت!

س Theال این است: چرا من از زنی که درباره او همیشه بد صحبت می کند بدتر هستم؟ چرا او از من بدتر است ، زیرا شوهرش برای محبت ، رابطه جنسی و نوشیدنی به سراغ من می آید و او بهتر از من زندگی می کند؟ این یک نوع مزخرف است! و چرا من همه چیز را در مورد زندگی او می دانم و به همین دلیل تمام روز رنج می برم ، اما او هیچ چیز از وجود من نمی داند و اصلا نگران نیست! و چرا فرزندان او باید بهتر از فرزند فعلی من زندگی کنند ، که من به درخواست او به دنیا آوردم؟ چرا باید خودم را پنهان کنم و فرزندم را پنهان کنم ، اگر من بهترین زن زندگی او هستم؟! به من بگو چرا؟! معلوم می شود ، یا من از او بهتر نیستم ، و هنوز چیزی برای گرفتن با او ندارم؟ یا من بهتر هستم ، اما برای بهبود زندگی من این هنوز کافی نخواهد بود ، زیرا او زیر پاشنه همسرش است و هرگز از زیر او بیرون نمی آید! و در اینجا چنین توهینی شروع به خفه کردن من کرد ، چنین حسادت از این که زن من چقدر زیبا و آرام زندگی می کند ، که تصمیم گرفتم برای او بنویسم!

اگر او واقعاً مرا دوست دارد و می خواهد نزد من بیاید ، به هر حال من را می بخشد و این کار را می کند! اگر او عاشق نیست و خانواده را ترک نمی کند ، من از او انتقام می گیرم و او را آزار می دهم ، همانطور که شوهرش به من آسیب رساند! چرا فقط من باید رنج ببرم - تنها؟! همه آنها احساس خوبی دارند ، اما من - مزخرف! او با خوشحالی مرا لعنت می کند ، او با فرزندش به طور مسالمت آمیز درگیر است و به هیچ چیز غم انگیز فکر نمی کند ، و فقط من همه آنها را تماشا می کنم و در جیب دیگران پول شمارش می کنم! این مرد مال من است! و پولش مال من است! و چرا این عوضی ، که سالها پیش از آشنایی با او خوش شانس بود ، با پول من به مدت یک ماه در خارج از کشور زندگی می کند ، با پول من به سالن های زیبایی می رود ، تلفن های همراه خود را عوض می کند ، بچه ها را با مارک می پوشاند و بدیهی است که نمی کند برای یک روز بارانی صرفه جویی کنید اما من پس انداز می کنم! و وقتی فهمیدم که او برای من یک موبایل جدید خریداری نکرده ، بلکه فقط تلفن همراه همسرش را به من داده و یک موبایل جدید برای او خریداری کرده است ، من فقط وحشی شدم و منفجر شدم! خوب ، او یکبار ماشین همسرش را به من داد ، من جوان بودم و همه چیز را تحمل کردم. اما آیا اینطور پیش می رود که من هنوز برای او کت و لباس زیر خز بپوشم؟ آیا واقعاً همه آنها آنجا دیوانه هستند؟ آیا همه با من خیلی خوب کنار نمی آیند؟

بنابراین ، من تمام حقیقت را برای او نوشتم: درباره نحوه و زمان ملاقات ما. وقتی به dacha آنها می رویم ؛ در چه سفرهای کاری او را همراهی می کنم ؛ ابتدا با او و سپس با من به چه هتل هایی رفتیم. چگونه او را دروغ گفت که یک روز بعد از سفرهای تجاری می آید و خودش - به من. چه هدایایی برای فرزندش و خودش انتخاب کردمبگذار او و او هم اکنون مثل من تکان بخورند! و هر چه ممکن است بیاید! اگر من واقعاً ملکه رابطه جنسی هستم ، همانطور که او می گوید ، من باید همه جا ملکه باشم ، نه فقط در رختخواب!"

امیدوارم این نامه همه چیز را در جای خود قرار دهد.

و پاسخ صحیح به این س “ال "چرا توافق با معشوقه امکان پذیر نیست ، چرا او توافق را انجام نمی دهد" ، چنین به نظر می رسد: "زیرا اقدامات مردان متاهل در رابطه با معشوقه ها و زنان خود با آنچه خودشان به این معشوقه ها اعلام می کنند مطابقت دارد! و هنگامی که مه کلماتی که پس از رابطه جنسی خوب گفته می شود کمی برطرف می شود و معشوقه با تعجب و وحشت متوجه می شود که همسر مورد انتقاد مرد از نظر مالی و روانی بهتر از او زندگی می کند ، او آزرده می شود ، صادقانه خود را فریب خورده می داند و به دنبال اصلاح آن است. بی عدالتی (آنطور که او فکر می کند) نسبت به او مرتکب شده است! بنابراین ، نامه ها و تماس های معشوقه ها به همسران نوعی تمایل آگاهانه یا ناخودآگاه برای بازگرداندن عدالت پایمال شده است ، برای بازگشت به مرد و همسرش آن بومرنگی که عزت نفس معشوقه را تحت تأثیر قرار داد وقتی دید که زن چقدر احساس بزرگی می کند!

از این رو ، من مستقیماً به مردان فریبکار می گویم که رابطه با معشوقه همیشه خطر تماس یا نامه ای از طرف زن به همسرش (یا راه دیگری برای برقراری ارتباط با خود) است ، زیرا تنها در معاشقه با معشوقه او امکان پذیر است. موارد زیر:

- یک مرد در واقع یک دستکاری کننده با استعداد است ، که می داند چگونه توهم صحیح "منحصر به فرد و ارزش!" را در همه زنان خود ایجاد کند.

- مرد پول زیادی دارد که برای همه زنان و معشوقه های او کافی است.

- یک مرد آنقدر جنایتکار و / یا خطرناک است که معشوقه اش به سادگی از او می ترسد.

- یک مرد همیشه به معشوقه خود وفا می کند و او مطمئن است که از زمانی که او قول داده است ، مطمئناً روزی همسر خود را طلاق داده و تقریباً در زمان معین نزد او می آید.

- معشوقه به هیچ وجه قصد ایجاد رابطه جدی با یک مرد را ندارد و به سادگی از او پول می گیرد. بنابراین ، در این رابطه راحتی ، هیچ چیز او را آزرده نمی کند.

و از آنجا که همه این موارد ، با هم جمع آوری می شوند ، بیش از 10 all از کل داستانهای معشوقه را ارائه نمی دهند ، در 90 cases موارد ، مردان خیانتکار باید پس از خود معشوقه ، با خطر مکالمات ناخوشایند با همسر خود ، شرایط ناخوشایندی را پشت سر بگذارند. به او درباره وجودش می گوید نکته دیگر این است که همیشه نه به طور مستقیم ، بیشتر اوقات - از شماره تلفن ها و حساب های ناشناخته ، یا به سادگی به شکل لباس زیر مخصوص فراموش شده ، گیره مو یا چیز دیگری …

به طور کلی ، خیانت همیشه رولت است ، که در آن خطر شکست صدها برابر بیشتر از شانس برنده شدن است. و توافق با معشوقه ها غیرممکن است ، زیرا هیچ زنی که به خود احترام بگذارد هرگز نمی تواند برای خود بپذیرد که کسی بهتر از او زندگی می کند.

من مطمئن هستم که این اطلاعات نه تنها برای بهبود زندگی خانوادگی شما بلکه برای درک عمیق تر خود و اصلاح شخصیت و مسیر زندگی شما مفید خواهد بود.

توصیه شده: