اژدها یا مادر ، پدر ، نوزاد پسر و دکتر

فهرست مطالب:

اژدها یا مادر ، پدر ، نوزاد پسر و دکتر
اژدها یا مادر ، پدر ، نوزاد پسر و دکتر
Anonim

می خواهم یک حکایت برای شما بگویم

یک بار در یک روز روشن بهاری (خوب ، یا پاییز ابری) ، در یکی از خیابان های یک شهر بزرگ (با این حال ، شاید نه بزرگ ، و شاید حتی در یک روستا) ، اژدهای کوچکی نشسته بود و به شدت گریه می کرد. او بسیار شیرین بود ، بسیار لمس کننده بود. و خیلی ناراضی خیلی تلخ گریه کرد ، خیلی ناامید!

شهر زندگی خود را داشت ، مردم در تجارت عجله داشتند. اما هیچ کس نتوانست از کنار اژدهای گریان عبور کند. کودک هیچ کس را بی تفاوت نگذاشت! به هر حال ، او بسیار جوان و بی دفاع بود و بسیار تلخ رنج می برد! به تدریج ، جمعیت کاملی از هواداران در اطراف اژدهای کوچک بدبخت جمع شدند. مردم از او پرسیدند: "چه اتفاقی افتاده ، بچه بیچاره؟ چرا اینجا تنها گریه می کنی؟ مامان بابا کجاست؟"

و کوچولو با صدای گریه جواب داد: "من … من … آنها را خوردم …" … - و بیشتر از همیشه اشک ریخت.

مردم با تعجب عقب رفتند و با وحشت پرسیدند: "خوب ، پس از آن تو کیستی؟ !!!"

و اژدهای کوچک هق هق می کرد و اشک می ریخت: "من یتیم هستم ، یتیم-آه-آه-آه-آه !!!"

خنده دار نیست؟ من عاشق جوک هستم. زیرا اغلب اینها اصلا شوخی نیستند ، بلکه مثل هستند. و عمق این متون کوتاه تمام نشدنی است.

در مورد داستان اژدهای کوچک … خوب ، هرکسی که فرصتی برای مواجهه با مشکل اعتیاد به مواد مخدر یا هر نوع اعتیاد دیگری داشته باشد ، مطمئناً خود ، عزیزان و سابقه شخصی خود را می شناسد.

در همین حال ، این حکایت آموزنده - یک مثل نه تنها می تواند به عنوان تصویری از تاریخ خانواده شما عمل کند ، بلکه به شما کمک می کند درک کنید که در این شرایط چه باید بکنید. کافی است به خودتان پاسخ دهید که کدام یک از شخصیتها - من هستم و چگونه برای هر یک از شخصیتها عمل کنم. به نظر می رسد که همه چیز ساده است. ولی! برای موفقیت در درمان اعتیاد به مواد مخدر نیاز به صداقت با خود است و این بسیار دشوار است.

گفتن چنین چیزی با خودتان آسان و دردناک نیست: "معلوم است که من یک اژدها هستم. این منزجر کننده است و من آن را با هر قیمتی تغییر خواهم داد."

یا: "من مادر اژدهای کوچک هستم و هر روز به فرزندم خیانت می کنم و اجازه می دهم خودم را بخورم. من باید رفتارم را با او کاملاً تغییر دهم."

شاید مجبور باشید اعتراف کنید که من همان رهگذر هستم ، همان عمه دلسوز از جمعیت که با مقابله سریع با وحشت ، برای نجات "یتیم فقیر" عجله می کنند و با این کار به او کمک می کنم مسئولیت مصرف مواد مخدر و زندگی او به طور کلی … اما اگر شجاعت صادق بودن را دارید ، پس راه شخصی شما برای رهایی از اعتیاد به مواد مخدر آغاز شده است!

با ما تماس بگیرید ، ما می دانیم چگونه به شما کمک کنیم این مسیر سخت را طی کنید.

به هر حال ، از داستان در مورد اژدهای کوچک ، نتیجه دیگری خود را نشان می دهد: درمان اعتیاد به مواد مخدر یک ایده بیهوده و پوچ است.

این نقش "نجات دهندگان دلسوز" است ، تلاشی برای نجات سریع "بیمار فقیر فقیر که بسیار رنج می برد". به من بگو ، چگونه یک پزشک می تواند به یک آدم خوار کمک کند رژیم غذایی خود را تغییر دهد؟! خوب ، با این تفاوت که برای مدتی اشتها را کاهش می دهد. توانبخشی و اجتماعی شدن جامع مورد نیاز است ، که به همه "بازیگران" کمک می کند تا نقش خود را در این افسانه تیره و تار تغییر دهند.

در مرکز توانبخشی معتادان به مواد مخدر "منبع" ("Dzherelo") ، ماراتن های روانی سه روزه "دوباره با هم" به طور منظم برگزار می شود. به مدت 3 روز ، شرکت کنندگان در برنامه توانبخشی و اجتماعی شدن مجدد به همراه اعضای خانواده (والدین ، خواهر و برادر ، پدربزرگ و مادربزرگ) روی روابط والدین-فرزند و خانواده خود کار می کنند. فقط در مورد تغییر روابط خود: از "ترسناک" به انسانی ، به روابط نزدیک ، اعتماد ، احترام ، گرما و مراقبت. بچه ها و والدین آنها با "پوست اژدها" قدیمی خداحافظی می کنند ، فیلمنامه های خانوادگی خود را بازنویسی می کنند و شروع به تسلط بر نقش های سالم خانوادگی جدید می کنند. این آسان نیست ، اما بسیار جالب است!

توصیه شده: